automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
(←معنای لغوی انسان: ویرایش ساختاری.) |
(←معنای حقیقی و وجودی انسان: لینکدهی و ویرایش ساختاری.) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==معنای حقیقی و وجودی انسان== | ==معنای حقیقی و وجودی انسان== | ||
وجود انسان | وجود انسان از دو بُعد ترکیب یافته است؛ یکی [[ماده|مادّی]] و حیوانی که در [[علم فلسفه|فلسفه]] به نام «جسم»، در [[روانشناسی]] به نام تمایلات یا غرائز، و در [[علم اخلاق|اخلاق]] و [[عرفان اسلامی]] به «جهت حیوانی» از آن یاد میکنند. انسان از این نظر، با حیوانها تفاوتی ندارد. | ||
بعد دیگر انسان، بعد غیرمادی و [[ملکوت|ملکوتی]] اوست که «[[روح]] انسانی» نام دارد. خداوند در قرآن پس از مرحلههای خلقت انسان در رحم مادر(علقه، مضغه، استخوان و گوشت)، به مرحله جدیدی اشاره میکند که پیش از آن نبوده است: {{قرآن|...ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ|ترجمه=...آنگاه آفرينشى ديگر پديد آورديم.}}<ref>مؤمنون: ۱۴.</ref> این آیه به این معنا است که در «آفرینش دیگر» ویژگی است که در مراحل پیشین نبوده است. مرحلههای قبلی تنها مادّی بودهاند؛ ولی خدا در مرحله آخر انسان را صاحب بُعدی غیرمادی کرده است. همچنان که در آن مراحل، ویژگیهای علم، قدرت، اراده و حیات نبود. این ماده مرده و ناتوان، خلقتی دیگر پیدا کرد و موجودی زنده، عالم و قادر شد؛ پس چیزی شد که در ذات و ویژگیهای خود با مرحلههای قبلیاش فرق دارد و با این همه، همان است. به تعبیر دیگر، انسان در «آفرینش دیگر»ِ خود دارای دو بُعد مادی و غیرمادی شد. | |||
آگاهی انسان، با توجه به نیروی روح او، به مکان و زمانی خاص محدود نمیشود؛ از این رو، به فراتر از محیط زیست خود و حتی کُرات دیگر دسترسی پیدا میکند. بالاتر اینکه انسان، با قدرت اندیشه از شناخت جزئیات فراتر رفته و قوانین کلی جهان را کشف میکند و اینگونه بر طبیعت تسلط مییابد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص ۲۲–۱۹.</ref> | |||
انسان با بعد غیرمادی خود، به مقامی میرسد که فرشتگان به خاطر آن مقام، مأمور به سجده بر او میشوند؛ و با نظر به این بُعد است که خداوند به خود تبریک گفته و خود را {{قرآن|أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ|ترجمه=بهترين آفرينندگان.}}<ref>مؤمنون: ۱۴.</ref> مینامد. | |||
نتیجه: | نتیجه: |