پرش به محتوا

بررسی روایت عنوان بصری در مخالفت از تدبر و نهی از فتوا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۶: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''روایت عنوان بصری''' مبنی بر نهی از [[فتوا]] منطبق بر روایات دیگری است که تاین روایات در سه دسته تقسیم‌بندی می‌شود؛ دسته‌ای مطلق فتوا دادن را نهی نموده است؛ دسته دیگر فتوا بدون علم و آگاهی را نهی می‌کند و دسته سوم دلالت بر جواز فتوا است. همچنین روایت مخالفت با تدبیر در امور را می‌توان با توجه به روایات دیگر با توجه به [[تدبیر الهی]] در امور و نبود استقلال کامل توسط انسان در نظر گرفت.
==روایات دال بر نهی از فتوا دادن==
==روایات دال بر نهی از فتوا دادن==
در مورد فتوا دادن سه نوع حدیث داریم:
در مورد فتوا دادن سه نوع حدیث وجود دارد:
 
* دسته اول روایاتی هستند که مطلقاً از فتوا دادن نهی می‌کنند.
* دسته اول روایاتی هستند که مطلقاً از فتوا دادن نهی می‌کنند.


* دسته دوم روایاتی است که از فتوای بدون علم نهی می‌کند مثل این حدیث که می‌فرماید:
* دسته دوم روایاتی است که از فتوای بدون علم نهی می‌کند مثل این حدیث که می‌فرماید:


«هر کس بدون علم فتوا دهد ملائک زمین و آسمان او را لعن می‌کنند.»<ref>ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بی جا، مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ ۱۴۱۶، ماده فتوا، حدیث ۱۵۳۵۵، صفحه ۴۰۱.</ref>  
«هر کس بدون علم فتوا دهد [[ملائک ملائکه|ملائک]] زمین و آسمان او را لعن می‌کنند.»<ref>ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بی جا، مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ ۱۴۱۶، ماده فتوا، حدیث ۱۵۳۵۵، صفحه ۴۰۱.</ref>  


یا در حدیثی دیگر نقل شده است:
یا در حدیثی دیگر نقل شده است:


«هر کس بدون علم و هدایت الهی فتوا دهد ملائک رحمت و ملائک عذاب او را لعنت می‌کنند و وزر (گناه) کسی که به فتوایش عمل کند نیز به گردن اوست.»<ref>همان، حدیث ۱۵۳۵۷، ص۴۰۱،</ref>
«هر کس بدون علم و هدایت الهی فتوا دهد ملائک رحمت و ملائک [[عذاب]] او را لعنت می‌کنند و وزر (گناه) کسی که به فتوایش عمل کند نیز به گردن اوست.»<ref>میزان الحکمه، حدیث ۱۵۳۵۷، ص۴۰۱،</ref>
 
* دسته سوم روایاتی است که دلالت بر جواز فتوا برای عده‌ای دارد مثلاً در حدیثی نقل شده است:


امام باقر(ع) به ابان بن تغلب که یکی از شاگردانش بود فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده همانا من دوست دارم در میان شیعه افرادی مثل تو ببینم.»<ref>همان، حدیث ۱۵۳۷۰، ص۴۰۴.</ref>
* دسته سوم روایاتی است که دلالت بر جواز فتوا برای عده‌ای دارد مثلا در حدیثی نقل شده است:


و احادیث و روایاتی به این مضمون که اهل بیت(ع) عده‌ای را تشویق بر این کار می‌کردند.
[[امام باقر(ع)]] به ابان بن تغلب که یکی از شاگردانش بود فرمود: «در [[مسجد مدینه]] بنشین و برای مردم فتوا بده همانا من دوست دارم در میان [[شیعه]] افرادی مثل تو ببینم.»<ref>میزان الحکمه، حدیث ۱۵۳۷۰، ص۴۰۴.</ref> و احادیث و روایاتی به این مضمون که [[اهل بیت(ع)]] عده‌ای را تشویق بر این کار می‌کردند.


بنابراین روایت دلالت بر این دارد که فتوا برای عالم نه تنها اشکال ندارد بلکه مورد تأکید اهل بیت(ع) و آنچه از آن نهی شده فتوای بدون علم و تحقیق و از روی هوی و هوس است. حتی در آیات ۴۴–۴۶ سوره حاقه، پیامبر(ص) را نیز نسبت به این مطلب تهدید می‌کند که اگر پیامبر حرف دیگری غیر از آنچه ما وحی کردیم به خدا نسبت می‌داد رگ قلبش را قطع می‌کردم.
بنابراین روایت دلالت بر این دارد که فتوا برای عالم نه تنها اشکال ندارد بلکه مورد تأکید اهل بیت(ع) و آنچه از آن نهی شده فتوای بدون علم و تحقیق و از روی [[هوی و هوس]] است. حتی در آیات ۴۴–۴۶ سوره حاقه، [[پیامبر(ص)]] را نیز نسبت به این مطلب تهدید می‌کند که اگر پیامبر حرف دیگری غیر از آنچه ما وحی کردیم به [[خدا]] نسبت می‌داد، رگ قلبش را قطع می‌کردم.


==تدبیر در امور در روایات==
==تدبیر در امور در روایات==
اما تدبیر به معنی افتادن به دنبال کاری است. مثلاً وقتی می‌گوییم فلانی در مورد کارش تدبیر کرد به این معنی است که در پی کار خود است و آن را دنبال می‌کند و به عواقب کارش نظر دارد.<ref>قرشی، علی اکبر، قاموس قران، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، بی تا، ج۲، ص۳۲۶.</ref> تدبیر برای زندگی و معاش یکی از صفات نیکوست که مؤمن باید دارای این خصلت باشد. در حدیثی نقل شده است که: «مؤمن به سه خصلت نیاز دارد، ۱. تفقه در دین؛ ۲. تدبیر برای زندگانی؛ ۳. صبر بر سختی‌ها.»<ref>طبرسی، علی بن حسن، مشکاه الانوار، ترجمه هوشمند و مهدی، قم، ناشر دارالثقلین، ۱۳۷۹، ص۵۸۹.</ref>
اما تدبیر به معنی افتادن به دنبال کاری است. مثلا وقتی می‌گوییم فلانی در مورد کارش تدبیر کرد به این معنی است که در پی کار خود است و آن را دنبال می‌کند و به عواقب کارش نظر دارد.<ref>قرشی، علی اکبر، قاموس قران، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، بی تا، ج۲، ص۳۲۶.</ref> تدبیر برای زندگی و معاش یکی از صفات نیکوست که مؤمن باید دارای این خصلت باشد. در حدیثی نقل شده است که: «مؤمن به سه خصلت نیاز دارد، ۱. تفقه در دین؛ ۲. تدبیر برای زندگانی؛ ۳. صبر بر سختی‌ها.»<ref>طبرسی، علی بن حسن، مشکاه الانوار، ترجمه هوشمند و مهدی، قم، ناشر دارالثقلین، ۱۳۷۹، ص۵۸۹.</ref>


بنابراین تدبیر امور زندگانی یکی از صفات مؤمن است؛ مؤمن باید برای زندگی خویش برنامه داشته و به سوی هدف مشخصی قدم بردارد و زندگی‌اش بر روی نظم و برنامه معینی در حرکت باشد. نه اینکه بدون برنامه و نظم قدم در مسیر حرکت بگذارد و بدون هدف و برنامه زندگی کند. اما آنچه در این مورد مهم و لازم است که دانسته شود، این است که در مورد تدبیر هم باید مثل سایر برنامه‌ها از افراط و تفریط پرهیز شود.
بنابراین تدبیر امور زندگانی یکی از صفات مؤمن است؛ مؤمن باید برای زندگی خویش برنامه داشته و به سوی هدف مشخصی قدم بردارد و زندگی‌اش بر روی نظم و برنامه معینی در حرکت باشد. نه اینکه بدون برنامه و نظم قدم در مسیر حرکت بگذارد و بدون هدف و برنامه زندگی کند. اما آنچه در این مورد مهم و لازم است که دانسته شود، این است که در مورد تدبیر هم باید مثل سایر برنامه‌ها از افراط و تفریط پرهیز شود.
خط ۳۵: خط ۳۵:
این دو دیدگاه هر دو اشتباه بوده و راه افراط و تفریط را پیموده‌اند. آنچه از جمع‌بندی روایات وارد شده به دست می‌آید این است که تدبیر برای انسان لازم است؛ ولی به این شرط که انسان هیچ استقلالی برای تدبیر خویش قائل نشود و به تدبیر خویش و اسباب و علل مادی که در تدبیرش از آنها استفاده کرده خوش‌بین نباشد، بلکه خدای متعال را مدبر خویش بداند و تصمیمات و تدبیرات خویش را با توکل به خداوند متعال و با استعانت از او بگیرد.
این دو دیدگاه هر دو اشتباه بوده و راه افراط و تفریط را پیموده‌اند. آنچه از جمع‌بندی روایات وارد شده به دست می‌آید این است که تدبیر برای انسان لازم است؛ ولی به این شرط که انسان هیچ استقلالی برای تدبیر خویش قائل نشود و به تدبیر خویش و اسباب و علل مادی که در تدبیرش از آنها استفاده کرده خوش‌بین نباشد، بلکه خدای متعال را مدبر خویش بداند و تصمیمات و تدبیرات خویش را با توکل به خداوند متعال و با استعانت از او بگیرد.


علامه طباطبائی (ره) در این مورد می‌نویسد:
[[علامه طباطبائی(ره)]] در این مورد می‌نویسد:


«انسان جزئی از اجزای عالم است که همانند همه آنها در تحت تدبیر الهی است و هیچ موجودی از موجودات عالم دخالت و حکومت در تدبیر امور ندارد و اسبابی هم که بر حسب ظاهر مؤثر به نظر می‌رسند آثارشان همه از خداست و هیچ‌یک از آن اسباب و علل مستقل در تأثیر نیست.»<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، مترجم موسوی همدانی، قم انتشارات جامعه مدرسین، چاپ پنجم، سال ۱۳۷۴، ج۸، ص۴۰۲.</ref>
«انسان جزئی از اجزای عالم است که همانند همه آنها در تحت تدبیر الهی است و هیچ موجودی از موجودات عالم دخالت و حکومت در تدبیر امور ندارد و اسبابی هم که بر حسب ظاهر مؤثر به نظر می‌رسند آثارشان همه از خداست و هیچ‌یک از آن اسباب و علل مستقل در تأثیر نیست.»<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، مترجم موسوی همدانی، قم انتشارات جامعه مدرسین، چاپ پنجم، سال ۱۳۷۴، ج۸، ص۴۰۲.</ref>
خط ۵۷: خط ۵۷:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =حدیث
  | شاخه اصلی =حدیث
|شاخه فرعی۱ =علم رجال
| شاخه فرعی۱ =علم رجال
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۷۰: خط ۷۰:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =