ناکار آمدی دین زرتشت

از ویکی پاسخ
سؤال

ما چرا باوجود دین زرتشت که برای فارسی‌زبان‌ها است از دین عرب‌ها پیروی کنیم؟


عقل انسان حکم می‌کند که باید از دین حق پیروی شود. اینکه ایرانی‌ها و فارس‌ها زمانی پیرو دین زرتشت بوده‌اند دلیلی ندارد که تا آخر بر همان دین باقی بمانند. و افزون بر آن اولاً معلوم نیست زرتشت پیامبر بوده یا پیامبر فارسی‌زبان‌ها بوده است. ثانیاً اوستا کتاب آسمانی نیست تا قابل پیروی باشد. همچنین به علت عقل ستیزی آموزه‌های اعتقادی و عملی آن سلامت این دین زیر سؤال می‌رود. از این رو دین زرتشت توانایی پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی بشر را ندارد. مهمتر از همه بر طبق آموزه‌های زرتشتی که پس از زرتشت سوشیانت‌هایی خواهد آمد، زمان دین زرتشت به سر آمده است؛ بنابراین مردم ایران باید از دینی که آسمانی بوده و این نواقص را نداشته باشد پیروی کنند و آن دین، دین اسلام است.

معیار حکم عقل در پیروی از دین

عقل انسان حکم می‌کند از دینی باید پیروی شود که حق است و دین حق، عرب و غیر عرب و نیز آسیایی و اروپایی و امثال این‌ها نمی‌شناسد. همچنین از دینی باید پیروی شود که از جامعیت و کمال برخوردار بوده و باعث هدایت و مایه سعادت بشر باشد؛ و هر دینی نمی‌تواند مایه سعادت و نجات ابدی انسان باشد، بلکه آن دینی دارای این خصیصه است که از طرف خداوند متعال پیروی آن بر مردم لازم شده باشد. در عصر حاضر آن دین جز دین اسلام نیست و با آمدن دین اسلام که ازهرجهت جامع و کامل و عاری از عقل ستیزی و خرافه گرایی است، به‌حکم عقل جایی برای پیروی از دین زرتشت و هر دینی دیگری باقی نمی‌ماند. افزون بر این‌ها بر طبق سنت خداوند با آمدن دین بعدی، دین قبلی از رسمیت می‌افتد چنان‌که دین حضرت موسی و حضرت مسیح(ع) بعد از آمدن دین پیامبر اسلام(ص) از طرف خداوند منسوخ‌شده و قابلیت پیروی ندارند.

اثبات ناپذیری پیامبری زرتشت برای فارسی‌زبان‌ها

هیچ دلیلی وجود ندارد که ثابت کند زرتشت به دستور خداوند پیامبر فارسی‌زبان‌ها بوده است. آنچه در قرآن آمده است دین مجوس است نه دین زرتشت. افزون بر این‌ها زرتشت اصلاً ایرانی و فارسی‌زبان نبوده است. پروفسور بویس می‌گوید زرتشت پیش از مهاجرت اقوام هندو ایرانی به ایران، در شمال قزاقستان کنونی و در جامعه‌ای روستایی و بسیار ابتدایی به دنیا آمده است.[۱] پس این دلیل که زرتشت پیامبر فارسی‌زبان‌ها بوده است نیز برداشته می‌شود و فارسی‌زبان‌ها با این بهانه نمی‌توانند از دین زرتشت پیروی کنند.

نبود دستورات زرتشت در اوستا

آثاری قابل‌توجهی از کتاب و دستورات زرتشت در دست نیست تا بر طبق آن عمل شده و از زرتشت پیروی شود؛ زیرا کتاب اوستا که امروزه در دست ما است دارای پنج بخش است که عبارت‌اند از یسناها، یشت‌ها، ویسپرد، خرده اوستا و وندیداد. یسناها شامل هفده سرود قدیمی به نام گاتاها یا گاهان است که منسوب به خود زرتشت است. به سخن دیگر، از میان این پنج بخش فقط هفده سرود را سروده خود زرتشت دانسته‌اند، که برخی محققان، آن مقدار را نیز از خود زرتشت نمی‌دانند.[۲]به‌طور مثال، موله اعتقاد داشت گاتاها اثر مؤلفین گمنامی بوده که از اسم زرتشت (خواه وجود تاریخی داشته یا نداشته باشد) به‌عنوان انسانی «پیش نمونه» استفاده کرده‌اند.[۳]

افزون بر این‌ها آموزه‌ها و دستورات عملی دین زرتشت که در اوستا بیان‌شده عقل ستیز بوده و بسیاری از احکام این دین قابل‌اعمال نیست که شاید از اول چنین بوده یا ممکن است در معرض تحریف قرارگرفته باشند؛ همان‌گونه که دین‌های حضرت موسی و حضرت عیسی(ع) تحریف شدند.

دین زرتشت و سوشیانت‌ها

در آموزه‌های زرتشت به آمدن سوشیانت بعد از او بشارت داده‌شده که مردم باید از او پیروی کنند. سوشیانت ازنظر صرفی اسم فاعل مضارع است و وقتی به‌عنوان اسم (یا لقب) به کار می‌رود به معنای «آن‌کسی که سود خواهد رساند» است.[۴] به‌عبارت‌دیگر، سوشیانت‌ها در گاتاها سودرسانانی هستند که مقرر بوده سود و منفعتشان در آینده به مردم برسد. محققان گاتاشناس معتقدند زردشت در گاتاها خودش را جزو سوشیانت‌ها و نیز نخستین آن‌ها می‌داند. همچنین از سوشیانت‌هایی یاد می‌کند که در آینده خواهند آمد و همانند خود زردشت، دعوای دین و نبوت خواهند داشت. پس، زرتشت پیروان خود را به پیامبران پس از خود دعوت کرده است.

در یسنای ۱۱–۴۵ و ۲–۵۳ اصطلاحی با عنوان «دین سوشیانت» آمده است. بااینکه معنای کلی این یسناها به نظر محققان مبهم است اما اکثریت پژوهشگران می‌پندارند که منظور از دینِ سوشیانت در این یسنه‌ها، دینی است شبیه آنچه خود زرتشت آن را معرفی می‌کرد. به سخن دیگر، سوشیانت هرکسی می‌تواند باشد که دین و شریعتی یکتاپرستانه و قائل به زندگی پس از مرگ؛ یعنی شبیه دین زرتشت، معرفی کند و ازنظر زمانی نیز پس از زرتشت خواهد آمد.

محققی به نام لومل که یکی از بزرگ‌ترین مترجمان و شارحان گاتاها بود می‌گفت زردشت در این عبارات، اشاره به پیامبر (یا پیامبران) بزرگ‌تری می‌نماید که انتظار دارد پس از او ظهور کنند تا تلاش‌های او را که ناتمام مانده بود به ثمر برسانند.[۵]

مری بویس، استاد معروف مطالعات ایرانی که کتاب‌های او در حال حاضر معتبرترین منابع مطالعات زردشتی است، این تفسیر لومل را تأیید می‌کند. او می‌گوید تفسیر سوشیانت به پیامبر یا پیامبران بعدی، تفسیر درستی است؛ زیرا با سنت و تاریخ آیین زردشت سازگار است. زرتشتیان در طول تاریخ خود، در آرزوی پیدا شدن مسیح موعود بوده‌اند. پس، بنا بر تفسیر لومل، زرتشت در گاتاها به ظهور پیامبران دیگری به‌غیراز خودش تصریح کرده است.

مری بویس بر همین نکته تأکید دارد و بر اساس همین مبنا، یسنای ۳–۴ را چنین ترجمه می‌کند: «کسی که خواهد آمد، بهتر از مردی نیک است. کسی که هم برای هستی دنیوی و هم برای هستی مینوی، صراط مستقیم را خواهد آموخت.»[۶]

این آموزه‌های زرتشتی مردم را دعوت به ادیانی می‌کند که بعد از او می‌آید و هرگز در آموزه‌های زرتشت گفته نشده که دین زردشت برای فارسیان یا اقوام غیر عرب است و باید این قوم تا روز قیامت از آن پیروی کنند.

منابع

  1. بویس، مری، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ص 17. ترجمه: عسکر بهرامی، انتشارات ققنوس، چ3، 1382ش.
  2. رک: هاشم رضی، زرتشت و تعالیم او، 1360فصول اول تا سوم.
  3. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ج1، ص 266. ترجمه: همایون صنعتی زاده، توس، 1374ش.
  4. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ج1، ص 325.
  5. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ج1، ص326.
  6. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ج1، ص326.