مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری
انتقادات شهید مطهری به سازمان روحانیت چه بوده است؟
مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری نظام مالی و معیشتی روحانیت است که باعث به وجود آمدن آفت عوامزدگی روحانیت و در نتیجه ایجاد خلل در پیشرو بودن آنها شده است. مرتضی مطهری، فقیه و اسلامشناس، در مقالهای با عنوان «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابهسامانیهای آن را آشکار میکند.
مطهری معتقد است که هرگونه اصلاح در کار مسلمانان باید مستقیماً بهوسیله سازمان روحانیت انجام گیرد یا دستکم این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد. محققان نقدهای مطهری بر سازمان روحانیت را ستودهاند و آن را نشان شجاعت او و دلسوزی و علاقهاش به حوزه و روحانیت دانستهاند.
در نگاه مطهری عوامزدگی یکی از عوامل اساسی بیتحرکی تفکر علمای شیعه است که تمایل آنان را به ورود به مسائلی که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند تقویت کرده است. از دیدگاه مطهری آفت عوامزدگی روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده، بهنحوی که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند. از نظر مطهری عوامزدگی روحانیت موجب معطلماندن مسائل اساسی جامعه، رواج بیحد و حصر ریا، تظاهر و کتمان حقایق و شیوع عناوین و القاب زیادهروانه در جامعه روحانیت میشود.
مطهری راه اصلاح این اشکال را سازماندادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته است. از نظر او تا آن زمان، وظیفه افراد اصلاحطلب روحانی این است که زندگی خود را از طریق شغلی که کمتر وقت آنها را بگیرد تأمین کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزادانه تبلیغ کنند و مقدمات اصلاح اساسی معیشت روحانیان را فراهم کنند.
بستر بحث و جایگاه
مرتضی مطهری (۱۲۹۸–۱۳۵۸ش)، مشهور به شهید مطهری، فقیه و اسلامشناس، در مقالهای با عنوان «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابهسامانیهای آن را آشکار میکند و نظام مالی و معیشتی روحانیت را برجستهترین مشکل سازمان روحانیت برمیشمرد.[۱] او نتیجه میگیرد که هرگونه اصلاح در کار مسلمانان باید مستقیماً بهوسیله این سازمان انجام گیرد یا دستکم این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد.[۲]
مطهری سازمان روحانیت را، با شرایط موجودش، متناسب با رسالتش در اصلاح اجتماع نمیداند و بهشدت از اوضاع و شرایط موجود حوزههای علمیه و نظام روحانیت انتقاد میکند.[۳] برخی محققان معتقدند که این مقاله بیانکننده اندیشههاى نوگرایانه مطهری است که ظاهراً در جو حوزههاى علمیه دوره نگارش این مقاله خریدار چندانى نداشته است.[۴] آنان شجاعت مطهری را در بیان این واقعیتها ستودهاند؛ زیرا جزمیتهای موجود در سطوح مختلف روحانیت در آن دوره مانعی اساسی برای اصلاح بود که کمتر کسی حاضر میشد نتایج بیان آنها را بپذیرد.[۵] رسول جعفریان معتقد است که مطهری بهرغم داشتن سختترین انتقادات به سازمان روحانیت یکی از سرسختترین مدافعان روحانیت است.[۶]
مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» هفتمین مقاله از کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت است که در سال ۱۳۴۱ش به چاپ رسید.[۷] مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» مرتضی مطهری را مهمترین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت ارزیابی کردهاند.[۸]
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی، در فروردین ۱۳۴۱ش، و پایان مرجعیت فراگیر او در جهان تشیع، که موجب پدید آمدن سرگردانی و تشتت میان مقلدان و متخصصان شد، منتشر شد.[۹] سرگردانی و تشتت درباره اینکه پس از مرجعیت واحد و فراگیر بروجردی از چه کسی باید تقلید کنند و پس از او چه کسی واجد صلاحیت زعامت شیعه خواهد بود.[۱۰] این فضا، شماری از روحانیان فعال در عرصه فرهنگ عمومی اسلامی را به چارهاندیشی برانگیخت. حاصل این چارهاندیشی کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت بود که یکی از آثار سیاسی مهم دهه چهل شمسی و حاوی نظرات مهم درباره موضوعات درونی سازمان مذهبی شیعه، یعنی مرجعیت و روحانیت، قلمداد شده است.[۱۱]
نقدهای مطهری به سازمان روحانیت
مطهری، ضمن بیان امتیازات حوزههای علمیه، مهمترین نقصهای سازمان روحانیت را چنین برمیشمرد:
- آزادی بیحد و حصر در استفاده از لباس روحانیت.
- افراط در مباحثه دروس و شیوع غیر طبیعی علم اصول در نظام علمی حوزه علمیه. از نظر مطهری زیادهروی در علم اصول هرچند هوشیاری طلبه را به دنبال دارد، باعث میشود که طلبه از واقعبینی اجتماعی دور شود و عنصری ذهنی بار آید.
- هضمشدن همه رشتههای مطالعاتی در حوزه علمیه در علم فقه.
- نظام مالی ارتزاق روحانیت که از نظر مطهری این مشکل برجستهترین مشکل سازمان روحانیت است؛ مشکلی که در رابطه با ارتزاق روحانیان از سهم امام(ع) ایجاد شده است.[۱۲]
ارتزاق از سهم امام(ع) و مشکل عوامزدگی
مطهری معتقد است که اگر افرادی که متصدی شؤون روحانیت شدهاند، زندگی مالی خود را از راه دیگری تأمین میکردند بسیار بهتر بود. مطهری معتقد است که بهرهگیری از سهم امام(ع)، که از طرف مردم اعطا میشود، محاسنی دارد؛ از جمله اینکه موجب حریت و عدم وابستگی روحانیت شیعه به دولتها شده است. اما معتقد است که نظام مالی سهم امام(ع) باعث به وجود آمدن آفت عوامزدگی روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است.[۱۳]
در نگاه مطهری عوامزدگی یکی از عوامل اساسی بیتحرکی تفکر علمای شیعه است که تمایل آنان را به ورود به مسائلی که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند تقویت کرده است. از دیدگاه مطهری آفت عوامزدگی روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده، بهنحوی که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند. از نظر او غالب مفاسدی که در روحانیت شیعه هست از همین موضوع نشأت میگیرد. مطهری معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوامزدگی مجبور است همیشه در عقب قافله علم حرکت کند؛ زیرا خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته همراه است و با هر نویی مخالفت میکند و طرفدار حفظ وضع موجود است.[۱۴]
از نظر مطهری عوامزدگی روحانیت موجب معطلماندن مسائل اساسی جامعه میشود؛ با این توضیح که عوام الناس با مسائلی جدی جامعه، از نوع توزیع عادلانه ثروت، عدالت اجتماعی، تعلیمات عمومی و حاکمیت ملی که پیوند ناگسستنی با اسلام دارد، بهصورت سطحی برخورد میکند. این برخورد سطحی موجب میشود که روحانیان عوامزده هم ناچار در تبلیغ خود همیشه به دنبال مسائل سطحی و غیراصولی جامعه و دین بروند و از مسائل اصولی صرف نظر کنند. یا در مورد این امور به گونهای اظهارنظر کند که نه تنها باعث رشد نشود، بلکه موجب شود اسلام بهعنوان یک دین عقبمانده معرفی شود و همین مانند نقطهضعف مورد استفاده دشمنان اسلام قرار گیرد.[۱۵]
از سوی دیگر، مطهری معتقد است که حکومت عوام منشأ رواج بیحد و حصر ریا، تظاهر و کتمان حقایق و شیوع عناوین و القاب زیادهروانه در جامعه روحانیت شده که در دنیا بینظیر است. مطهری حکومت عوام را عامل رنج آزادمردان و اصلاحطلبان روحانیت میشمرد.[۱۶]
راه اصلاح مشکل اصلی
مطهری، ضمن تإکید بر ضرورت تأمین معاش روحانیت از راهی غیر از سهم امام(ع) و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شؤون حیات او تأثیر خواهد گذارد، راه اصلاح این اوضاع نابهسامان را سازماندادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته است. او معتقد است که در صورت حلشدن این مشکل مسائل دیگر این سازمان نیز حل خواهد شد.[۱۷]
راه حل این مشکل از نظر مطهری این است که تا زمانی که اصلاح اساسی در سامانه معیشت روحانیان صورت نگرفته، وظیفه افراد اصلاحطلب این است که زندگی خود را از طریق شغلی که کمتر وقت آنها را بگیرد تأمین کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزادانه تبلیغ کنند و مقدمات اصلاح اساسی معیشت روحانیان را فراهم کنند.[۱۸]
از نظر مطهری روحانیان بزرگ شیعه باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در ایران به این است که آنان ابتکار اصلاحات عمیقی که مورد نیاز سازمان روحانیت است را در دست بگیرند؛ زیرا جامعه روزبهروز بیدارتر میشود و انتظاراتی که نسل جدید از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسلهای گذشته داشتهاند. از نظر مطهری اگر روحانیت شیعه هرچه زودتر روشنبینانه به فکر اصلاح سازمان خود نباشد و با عوامزدگی مبارزه نکند، خطر بزرگی از سوی افراد اصلاحطلب بیعلاقه به دیانت متوجه دین خواهد شد.[۱۹]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۶.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۷.
- ↑ جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی (۱۳۲۰–۱۳۵۷ش)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۸.
- ↑ مطهری، مرتضی و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۳-۲۶۴.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، پیشگفتار سید محمدمهدی جعفری، ص۲۵–۲۶.
- ↑ مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، مقدمه مرتضی مطهری، ص۴۱.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۲۹۷.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۶.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۶.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۶.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۶-۳۰۷.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۷.
- ↑ درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۷.