جریان افک
داستان «افک» (نور / ۱۱) و دیدگاههای شیعه و سنی و نقد آن را بیان کنید؟
جریان افک، مربوط به اتهام گروهی از مسلمانان به یکی از زنان مسلمان است. دو شأن نزول از دیدگاه شیعه و اهل سنت در مورد آیه ۱۱ سوره نور نقل شده است که هر دو با نقدهایی همراه میباشد. اهل سنت مسئله افک را راجع به تهمت منافقین به عائشه میدانند و در نقل روایتی از عائشه در این زمینه، نزول آیات افک را برای برائت عائشه از این اتهام، دانستهاند. در نقد این دیدگاه گفته شده است که سوء ظن پیامبر(ص) نسبت به همسر خویش و تحت تأثیر قرار گرفتن در مقابل شایعات منافقین با مقام عصمت و شخصیت پیامبر(ص) سازگار نیست. علاوه بر اینکه تناقضاتی در متن روایت عائشه دیده میشود که اعتماد به این روایت را مخدوش میکند. در دیدگاه برخی از بزرگان شیعه، ماجرای افک، در مورد تهمت عائشه به ماریه قبطیه است. این نقل نیز با نقدهایی مانند عدم تطبیق جریان با آیات مربوط به افک و عدم اجرای حد شرعی بر عائشه، همراه است.
متن آیه
﴿ | إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ
مسلّماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی [متشکّل و توطئهگر] از شما بودند؛ امّا گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است؛ آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند؛ و از آنان کسی که بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست! نور:۱۱ |
﴾ |
دیدگاه اهل سنت
اهل سنت مسئله افک را راجع به تهمت منافقین به عایشه میدانند. در الدر المنثور از سندهای گوناگون از عایشه روایت شده است که: «در یکی از جنگها که من (عائشه) همراه پیامبر(ص) بودم، به خاطر امر به حجاب، داخل در محمل و کجاوهای سفر میکردم. بعد از اتمام جنگ و برگشت به سوی مدینه، در نزدیکیهای مدینه، برای قضای حاجت از لشکر خارج شدم و موقع برگشت متوجه گم شدن گلوبندم شدم، دوباره برای پیدا نمودن آن حرکت کردم، در آن هنگام منادی ندای کوچ داد و مأمورین کجاوه، به خیال این که من در داخل آن هستم، حرکت کردند. زمانی که برگشتم، کاروان حرکت کرده بود و من همانجا ماندم. از سوی دیگر صفوان بن معطل سلمی و ذکرانی که از عقب لشکر حرکت میکردند، هنگام صبح به آن جا، رسیدند و مرا سوار بر شتر به لشکرگاه رساندند. این قضیه باعث شد عدهای مانند عبدالله بن ابی ابن سلول، درباره من تهمتهایی بزنند.
یک ماه بود بر پیامبر(ص) وحی نازل نمیشد و ایشان به من فرمود: اگر تو از این تهمتها مبری هستی، خداوند در برائتت آیهای میفرستد و الا استغفار کن. من از خودم اطمینان داشتم که خدا مرا تبرئه میکند، ولی احتمال نمیدادم که آیهای برای من نازل شود، تا این که به پیامبر(ص) وحی نازل شد: ﴿إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالإفْکِ عُصْبَه …﴾ و خدا مرا تبرئه نمود.
نقد دیدگاه اهل سنت
بنابر این نقل، پیامبر(ص) تحت تأثیر شایعات افراد قرار گرفته و به همسر خود سوء ظن پیدا کرده است، که این موضوع با مقام عصمت حضرت نمیسازد. علاوه بر اینکه به تصریح در آیه بعد، سوء ظن مذمت شده است.﴿لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هٰذَا إِفْک مُّبِینٌ؛ چرا هنگامی که آن [بهتان] را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: این بهتانی آشکار است؟﴾(نور:۱۲)
در ادامه این روایات آمده است که تهمت زنندگان، مانند مسطح، حسان، یکبار حد خوردند ولی عبدالله بن ابی دوبار حد خورده، اگر ملاک، تهمت زدن به همسر رسول الله(ص) بوده است، چرا دوبار حد برای همه اجرا نشده است؟! و این خود تناقض صریح در روایت است.[۱]
دیدگاه شیعه
برخی از بزرگان شیعه، مسئله افک را، تهمت عایشه به ماریه قبطیه دیگر همسر پیامبر(ص) میداند. در این نقل آمده است که «وقتی ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) وفات یافت، آن جناب بسیار ناراحت شد. عایشه گفت: چقدر ناراحت هستی ابراهیم که فرزند شما نبود، بلکه فرزند جریح بوده است. در آن لحظه پیامبر(ص)، علی(ع) را برای قتل جریح فرستاد. جریح از ترس امام علی(ع) به بالای درخت رفت و وقتی حضرت به دنبال او رفت، خودش را از بالای درخت انداخت و عورتش نمایان شد. علی(ع) دید که او هیچیک از آلت تناسلی مرد یا زن را ندارد. نزد رسول خدا(ص) برگشت و قضیه را تعریف نمود. پیامبر(ص) فرمود: الحمدلله، شکر خدایی را که این سوء را از ما اهل بیت برگردانید.[۲]
نقد دیدگاه شیعه
داستان روایت اتهام عائشه به ماریه قبطیه، با آیه «افک» و بعد از آن هیچ انطباقی ندارد. آیات افک به این مطلب اشاره دارد که جماعتی با هم دست داشتهاند و داستان را اشاعه دادند تا پیامبر(ص) را رسوا کنند در حالیکه در این روایت، اتهام زننده فقط عائشه میباشد. علاوه بر این مقتضای برائت ماریه اجرای حد شرعی بر عایشه است که جاری نگردیده است.
بنابر این با وجود این اشکالات نمیتوان به این دو شأن نزول اعتماد کرد و آیات بیانگر این است که، شخص بیگناهی را که شخصیت مهمی هم داشته است، منافقان در معرض اتهام قرار دادند و در جامعه پخش نمودند.
مطالعه بیشتر
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ذیل آیات مورد سؤال.
- طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۵۱۴، ذیل آیات مورد سؤال.
- زحیلی و هبه بی مصطفی، تفسیر المنیر، ج۱۸۱۴، ذیل آیات مورد سؤال.
- قمی مشهدی، محمد بن محمد رضا، تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب، ج۹۱۴، ذیل آیات مورد سؤال.
- طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع (مترجم)، ج۴۱۴، ذیل آیات مورد سؤال.
منابع
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارت بنیاد فکری و علمی علامه، ذیل آیه؛ و مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۱۴، ص۳۹۰.
- ↑ حويزى، عبدعلى بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، اسماعيليان، چاپ چهارم، 1415 ه.ق، ج3، ص81. بحرانى، هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، قم، موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامية، چاپ اول، 1415 ه.ق، ج4، ص52.