دلیل عدم ضعف در خداوند
علت اینکه خدا ضعف ندارد چیست؟ از کجا بفهمیم خدا عاجز نیست؟
عجز و ضعف به معنای عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، در مقابل این لفظ از قدرت تعبیر میشود. بنابر این در صورتی عجز تعبیر میشود که قدرت در مورد آن بتواند اعمال شود. برای اثبات قدرت بی پایان الهی به براهینی همچون، برهان سعه وجودی، برهان امکان و وجوب تمسک شده است، و در جواب مسائلی مانند اینکه آیا خداوند میتواند مانند خود را خلق کند، اینطور بحث شده است که تعلق قدرت و صدق عجز در اموری است که امکان تعلق قدرت به آن ممکن باشد بنابر این عدم توانایی در خلق جهان درون یک پرتقال یا عدم توانایی در خلق خدایی مانند خود، به دلیل محدودیتهای جهان است، و از این قبیل مسائل نمیشود عدم قدرت خداوند را نتیجه گرفت.
تعریف ضعف و عجز
عجز به معنی عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، سپس به عنوان قصور و ناتوانی از انجام کار در مقابل قدرت به کار رفته است.[۱] بنابراین عجز در صورتی صادق است که قدرت در آن مورد بتواند إعمال شود و در تعریف قدرت گفتهاند: عبارت است از اینکه فاعل به گونهای باشد که هرگاه بخواهد فعل را انجام دهد و هرگاه نخواهد انجام ندهد. پس اوّلا خواست و اراده لازم است و ثانیاً قدرت فعل و ترک را در بر میگیرد و ثالثاً اراده از قدرت محدودتر است و هم اینکه اراده مسبوق به علم است.[۲] مسئله قدرت خداوند از اهم مباحث صفات کمال و جمال است که از هر نظر نامحدود و بی پایان است و هر امر ممکنی را شامل میشود، قدرتی که توأم با اختیار و مشیّت است، هر زمان اراده کند انجام میدهد و هر زمان اراده محو و نابودی چیزی را کند، از میان میرود[۳] اما مقدور بودن هر چیزی مستلزم تحقق آن نیست و تنها اموری تحقق مییابند که اراده الهی به ایجاد آنها تعلق گرفته باشد، پس دایره مرادات تنگتر از مقدورات است[۴] و خداوند حکیم جز کار شایسته و حکیمانه انجام نمیدهد ولو اینکه مقدور او باشد.
ادله قدرت و عدم عجز الهی
برهان سعه وجودی
خداوند هستی بی پایان و نا محدود است و چنین وجودی بطور مسلّم بر همه چیز توانا است، زیرا عجز و ناتوانی از انجام یک کار و منظور، یا بواسطه محدود بودن قدرت فاعل است یا بر اثر محدود بودن وسایل تولید یا وجود مانع. (و با فرض یک قدرت نامحدود همه شرایط فراهم و موانع از بین خواهد رفت) و اگر فرضاً خداوند بر چیزی قادر نباشد آیا میتوان تصور کرد وجود و قدرت دیگری بر آن چیز قادر باشد؟ اگر بگوییم نمیتوان تصور کرد معلوم میشود آن موضوع اساساً محال است و قابل این نیست که مشمول قدرت شود، و اگر میتوان تصور کرد که وجود دیگری قادر بر آن باشد، معلوم میشود آن وجود از خدایی که ما تصور کردهایم بزرگتر است؛ در حالیکه کاملتر از خداوند نمیتوان پیدا کرد؛ زیرا او وجودی است که از هر نظر بی پایان است و کاملتر از او تصور نمیشود[۵] و هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودی کاملتر باشد، دارای قدرت بیشتر خواهد بود و طبعاً موجودی که دارای کمال بینهایت باشد، قدرتش نا محدود است.[۶]
برهان امکان و وجوب
در اثبات واجب الوجود ثابت شده است که سلسله ممکنات و معلولات به علّت العلل بازمیگردد و اگر علت العلل فاقد آنها بود (یعنی قدرت بر ایجاد آنها نداشت) به وجود نمیآمدند؛ پس پیدایش هر موجود نشانه قدرت آفریننده آن است[۷] و تمام ممکنات و پدیدهها نه تنها در آغاز وجود یافتن، که در بقاء خود نیز، متکی به او و مخلوق او هستند و این است معنی قدرت مطلقه خداوند بر همه چیز.[۸]
دلیل تجربی و علمی ـ حسّ و مشاهده
عالم هستی با پدیدههای عظیم و شگرفش و با ریزه کاریهای دقیق و ظریفش، همه نشانههای قدرت او است و دلایل نا محدود بودن آن[۹] صدها هزار نوع گیاه و جاندار ریز و درشت و میلیونها ستاره و کهکشان با حرکات متنوع و ساختمان عجیب سلولها و اتمها و نظم حیرتانگیز حاکم بر همه اینها است و از همه جالبتر اینکه همه با یک قلم و مرکّب ترسیم شدهاند و تمام موجودات زنده به واحدهای کوچکی به نام سلول و تمام جهان مادّه به واحد کوچکی به نام اتم بازمیگردد.[۱۰]
عدم تعلق قدرت به محال
در پاسخ به سؤالاتی نظیر اینکه آیا خدا میتواند مثل خود را بسازد یا موجودی بسازد که نتواند آن را معدوم سازد یا نتواند آن را حرکت دهد؟ آیا این جهان وسیع را میتواند در درون تخم مرغ جای دهد؟ و سؤالات دیگری از این قبیل، اگر بگویید میتواند، باور کردنی نیست؛ زیرا شرک و محدودیت قدرت و محال لازم میآید و اگر بگویید نمیتواند پس خدا را عاجز دانستهاید.
پاسخ اصلی این نوع سؤالات این است که قدرت به امور ممکنه تعلق میگیرد نه به محالات ذاتی متناقض، یعنی این امور از قابلیت هستی بیرون هستند، مثلا: خدا مثل خود را بیافریند یعنی در عین اینکه مخلوق و ممکن و پدیده است، خالق و واجب و قدیم باشد، یعنی هم باشد و هم نباشد و این یک عبارت متناقضی است و صورت مسئله غلط است مثل اینکه ۲۰ پرتقال را به۴۰ نفر تقسیم کنیم که به هر کدام یک عدد کامل برسد؟ سؤال دارای تناقض است و قابل طرح نیست تا نوبت به جواب برسد.[۱۱]
امام علی(ع) در پاسخ این نوع سؤالات فرمود: به خدا نسبت عجز نمیتوان داد اما آن چیزی که تو گفتی امکان ندارد و قدرت به امر ممتنع تعلق نمیگیرد.[۱۲]
پاسخ قرآن به این سؤال:
﴿و ما کان اللّه لیعجزه من شیء فی السّموات و لا فی الأرض انّه کان علیماً قدیرا﴾ نه چیزی در آسمانها و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت، او دانا و توانا است.[۱۳]
در این آیه مسئله عمومیت قدرت خداوند در دو بعد مطرح شده است. نخست نفی هر گونه عجز و ناتوانی از او و سپس بیان توانائی او بر هر چیز؛ عجز و ناتوانی در برابر چیزی یا ناشی از جهل و بیخبری است که قدرت مقابله با حادثه را از شخص میگیرد یا بر اثر ضعف و بیخبری است. اما کسی که هم عالم است و هم قادر، نه در برابر حادثهای غافلگیر میشود و نه از مقابله با آن عاجز و ناتوان میگردد.[۱۴]
«قل اللّهم مالک الملک…» بگو ای خدای مالک حکومتها به هر کس بخواهی حکومت میبخشی و از هر کس بخواهی میگیری هر کس را بخواهی عزّت میدهی و هر کس را بخواهی خوار میکنی، تمام خوبیها به دست تو است تو بر هر چیزی قادری، شب را در روز داخل میکنی و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون میآوری و مرده را از زنده و به هر کسی بخواهی بدون حساب روزی میبخشی.[۱۵] در این دو آیه ۱۲ مرتبه از قدرت خداوند نام برده شده است، تا روح توحید را در انسان شکوفا کند.[۱۶]
مخالفان عمومیت قدرت خداوند
بعضی از مذاهب بخاطر اشکالاتی که در حلّ آن عاجز بودهاند، در عمومیت قدرت خداوند تردید کردهاند.
الف: پیروان مذهب مجوسی که به دو خدا قائل اند و هر یک را از کار دیگری عاجز میدانند، یکی را خالق خیر و دیگری را خالق شر محسوب میدارند. پاسخ آنها این است که شر مطلق در عالم وجود ندارد بلکه یا جنبه عدمی دارد یا نسبی است، عدم، نیاز به خالق ندارد و نسبی فی نفسه لازم است.
ب: پیروان مکتب تفویضی: افعال انسان را از حوزه قدرت خدا بیرون میدانند؛ چرا که در غیر این صورت جبر لازم میآید. پاسخ این است که: افعال انسان در طول خواسته خدا است و او خواسته، انسان، فاعل مختار باشد و هر لحظه بخواهد سلب میکند.
ج: بعضی، افعال قبیح را مقدور خداوند ندانستهاند. پاسخ اینکه امکان ذاتی غیر از امکان وقوعی است؛ ظلم و فساد از حکیم صادر نمیشود، نه اینکه قدرت بر آنها نداشته باشد.
د: بعضی خدا را قادر بر امور محال ندانستهاند. پاسخ اینکه قدرت به امور محال تعلق نمیگیرد[۱۷] عدم تعلق قدرت بر امور محال نشانه عجز نیست.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱. آموزش عقاید، ج۱، ص۱۰۰–۹۹.
۲. پیام قرآن، ج۴، مبحث قدرت خداوند.
۳. خدا را چگونه بشناسیم، از آیه اللّه مکارم شیرازی، بحث صفات خداوند.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۳.
- ↑ جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی۱، ص۹–۷۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۰.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۵–۳۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، خدا را چگونه بشناسیم، ص۱–۹۰.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۰۰–۹۹.
- ↑ جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ص۹–۷۸.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص17۶–۱۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۰.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص17۶–۱۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص۱۸۴.
- ↑ نور الثقلین، ج۱، ص۳۹، به نقل از: دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن کریم، ص۶۰.
- ↑ فاطر/ ۴۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۷۲.
- ↑ آل عمران / ۲۶ و ۲۵.
- ↑ دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن کریم، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص۶۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۸۴–۱۷۸، (خلاصه شده).