انفعال و تحول در خدا
در احادیثی آمده که خداوند، بنده توبه کار را دوست میدارد یا مشتاق بازگشت بنده گنهکار خود است؛ آیا این یک نوع انفعال و تغییر در ذات خدا نیست؟
صفات خداوند به دو قسم صفات ذات، و صفات فعل تقسیم میشوند، صفات ذات، صفاتی هستند که از ذات خداوند انتزاع میشوند، اما صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی ارتباط بین خالق و مخلوقات انتزاع میشوند. حب و بغض در خداوند از جمله صفات فعل هستند که از رابطه با فعل مخلوقات ایجاد میشوند و به این معنا هستند خداوند لوازم حب و بغض که پاداش و عذاب باشد را به بندگانش عطا میکند. در روایتی از امام صادق هم همین مضمون ذکر شده است که حضرت میفرماید رضایت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودی و سخط او همان عقاب کردن او است.
صفات خداوند
صفاتی که به خدا نسبت داده میشوند دو نوع اند: ۱. صفات فعل؛ ۲. صفات ذات.
صفات ذات، صفاتی هستند که در انتزاع آنها و نسبت آنها به خداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی نیست، مثل عالم و قادر بودن. امّا صفات فعل، صفاتی هستند که در انتزاع آنها و نسبت آنها به خداوند نیاز به فرض چیزی غیر از ذات الهی میباشد، مثل خالق و رازق بودن؛ و چون هر چیزی که غیر از ذات الهی فرض شود، فعل الهی محسوب میشود، لذا به این صفات، صفات فعل میگویند.[۱]
عدم تحول در ذات الهی
از جمله این صفات فعل، صفاتی هستند که از نوعی رابطه بین خداوند و بندگانش حکایت میکند، مثلا به خاطر کارهای متفاوتی که بندگانش میکنند، بعضی از آنها را دوست میدارد و بر بعضی از آنها غضب میکند. بر بعضی نعمت را گسترده میکند و بر بعضی نقمت را. یعنی فعل بنده در رابطهای که خدا با او دارد تأثیر میکند. آیا این تأثیر در ذات الهی است و ذات او را متغیر و متحول میکند؟
ما انسانها قلبی داریم و قلب ما حالاتی دارد، گاه خشم میگیریم، گاه خوشنودیم، گاهی عشق میورزیم، گاهی متنفر میشویم، و در هر حالی یک فعل خاص از ما سر میزند. صفات ما از حالات نفسانی ما حکایت میکند و از طرفی همین صفات را به خداوند نسبت میدهیم و همین سبب میشود که فکر کنیم خداوند نیز نعوذ بالله چنین حالاتی دارد و در ذات او تغییر و تحول رخ میدهد، حال آن که چنین نیست؛ چون میدانیم او واجب الوجود بالذات است و قدیم ازلی، و تغییر و تحول مربوط به موجودات ممکن الوجود که حادث میباشند، است.[۲]
معنای غضب و خشنودی در خداوند
پس این صفات در خداوند به چه معنا است؟ این صفات وقتی به خداوند نسبت داده میشود، منظور لوازم آنها است.[۳] به این معنا که وقتی شخصی، کسی را دوست دارد چه میکند، چه رفتاری دارد؛ خداوند نیز با بندهاش چنین رفتاری دارد، محبت در انسان مربوط به حالت قلبی او بود که فعل خاص و آثار خاصی داشت، ولی در خداوند حاکی از نوع رفتار او با بندهاش است، بندهاش را اکرام میکند و پاداش میدهد.
هشام بن حکم میگوید: «مردی از امام صادق(ع) درباره خداوند تبارک و تعالی سؤال کرد که، آیا برای خداوند خوشنودی و ناخوشنودی است. پس امام گفت: بله، و لکن به معنایی که در مخلوقین میباشد نیست… پس رضایت او همان پاداش دادن اوست و ناخوشنودی و سخط او همان عقاب کردن او است…».[۴]
افزون بر همه آنچه گفته شد، دوست داشتن توبه گناهکار و قبولی توبه او از سوی خداوند سبحان، به معنای تحت تأثیر قرار گرفتن خداوند سبحان نیست؛ زیرا انابه و پشیمانی و استغفار بنده گنهکار، زمینه و موجب آمادگی برای پذیرش رحمت الهی میشود، و در واقع قبول توبه و استغفار شرط قابلیت قابل است، نه شرط فاعلیت فاعل،[۵] لذا چنین نیست که توبه موجب انفعال و تغییر در ذات خداوند سبحان گردد، بلکه توبه زمینه پذیرش مغفرت و رحمت را آماده میکند.
مطالعه بیشتر
۱. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چ ۱، ۱۳۶۵، ص۱۰۴ تا ۱۰۶.
۲. امام خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ ۱، ۱۳۷۱، ص۴۶۳ و ۴۶۴.
منابع
- ↑ نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ شانزدهم، ۱۴۲۲، ص۳۴۶.
- ↑ نگاه کنید به حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۲۹۴.
- ↑ نگاه کنید به نهایه الحکمه، همان، ص۳۶۳.
- ↑ شیخ کلینی، اصول کافی، ج۱, ص۱۱۰, باب اراده، حدیث ۶.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد (سه جلدی)، نشر بینالملل، ص۴۹۱–۴۹۲.