کاربر:Mhmdrswlshay7/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =تاریخ اسلام
| شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = ائمه معصوم
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =-
  | شناسه =
  | تیترها =-
  | تیترها =
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =شد
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =  
خط ۳۸: خط ۳۸:
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۷

تصمیم برای قتل علی(ع)

سؤال

تصمیم برای قتل علی(ع) چه بوده است؟


گروهی از خوارج در مکه با یکدیگر جمع شدند و مذاکره نمودند،سه نفر با هم عهد بستند که در یک شب علی(ع) عمروعاص و معاویه را به قتل برسانند. ابن ملجم کشتن علی(ع) بُرَک کشتن معاویه را و زاویه کشتن عمروعاص را بر گردن گرفتند.قرار آنها در شب 19 ماه رمضان شد.

ابن ملجم راهی کوفه و آن دو راهی شام‌ و مصر شدند[۱].ابن ملجم وارد کوفه شد و قِطام بنت اَخضر را ملاقات کرد،ابن ملجم خواستگار او شد،قطام گفت:مهر من سه هزار درهم با غلام و به همراه یک کنیز و کشتن علی ابن ابی‌طالب است.ابن ملجم گفت:امر سوم برایم غیر ممکن است.قطام گفت:زمانی‌که علی(ع) غافل شد او را به صورت ناگهانی به قتل برسان.ابن ملجم به همراه یک هم‌دست خوارجی خود و یک نفر از قبیله قطام در شب نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه منتظر ماندند.این مسئله را با اشعث ابن قیس خارجی بیان کردند و اشعث با این قضیه موافق بود.در آن شب حُجر بن عدی در مسجد در حال عبادت بود که ناگهان متوجه مسئله شد.رفت تا به علی(ع) خبر برساند که از قضا علی(ع) از راه دیگری به طرف مجلس رفته بود و وقتی برگشت کار از کار گذشته بود. ابن ملجم با شمشیری آغشته به زهر فرق سر علی(ع) را شکافت و ریش های علی(ع) به خون آغشته شد.[۲]

این واقعه در صبح چهارشنبه در تاریخ نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری رخ داد و علی(ع) در شب جمعه بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.[۳]




منابع

  1. تاریخ طبری ج6 ص63/62
  2. مروج الذهب ج2 ص458
  3. "مرآة الجنان" یافعی ج1 ص89