پرده کعبه

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۰ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

چرا و از چه زمانی روی خانهٔ خدا را با پارچهٔ مشکی می‌پوشانند؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


الناصر لدین الله، خلیفه عباسی (حکومت ۵۷۵–۶۲۲ه‍.ق)، نخستین کسی است که کعبه را با پوششی سیاه پوشاند. استفاده از این رنگ برای پردهٔ کعبه تا روزگار معاصر ادامه داشته است.

سیر تاریخی جنس و رنگ پردهٔ کعبه

پوشاندن کعبه با پرده سابقه‌ای دیرینه در تاریخ این عبادتگاه دارد. وجود چنین سنتی موجب شد که برای نگهداری و تعویض این پوشش منصبی با‌ عنوان پرده‌داری، در کنار سایر مناصب خانهٔ خدا، ایجاد شود. دربارهٔ اینکه اولین شخصی که خانهٔ کعبه را پوشانده چه کسی بوده، در اخبار و روایات اختلاف وجود دارد:

۱. ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) اولین کسانی بودند که خانهٔ کعبه را با پرده پوشاندند.[۱]

۲. در روایاتی آمده است که تُبّع سوم (اسعد حمیری) اولین کسی است که کعبه را با پوشش کامل پوشانیده است؛ او ابتدا کعبه را با پوششی چرمین و سپس با نوعی پارچهٔ یمنی پوشاند.[۲]

کعبه در جاهلیّت با چرم پوشانده می‌شد. بعد از اسلام، رسول خدا(ص) خانهٔ کعبه را با پارچهٔ یمنی پوشانید. بعد از پیامبر(ص) عمر و عثمان کعبه را با پارچه‌ای سفید و نازک، که در مصر ساخته می‌شد، پوشش دادند.[۳] بعضی گفته‌اند که کعبه قبل از اسلام هم با همین پارچهٔ مصری پوشانده می‌شد.[۴]

هارون، خلیفه عباسی، فرمان داد که جامهٔ کعبه از قباطی مصری بافته شود. این جامه در سال ۱۹۰ق آماده و به‌کار گرفته شد.[۵] در سال ۲۰۰ق، حسین بن حسین أفطس طالبی علوی، رو به سوی مکه نهاد و در شورشی که ایجاد نمود مکه را به تصّرف خویش درآورد و به درون کعبه قدم گذارد و سپس تمامی جامه‌های آن را برداشت و از آن خود نمود. آن گاه به وسیله دو جامه از ابریشم سبک که یکی زرد و دیگری سفید بود کعبه را پوشانید.[۶]

در دوران خلافت مأمون به وی اطلاع دادند که جامه دیبای قرمز کعبه پیش از رسیدن زمان قرار دادن جامه دوم نمناک و فرسوده می‌شود. مأمون در این‌باره از «مبارک طبری» که در آن هنگام فرستاده ویژه او به مکه بود پرسید: کعبه در چه جامه‌ای بهتر و زیباتر خواهد بود؟ او در جواب گفت: در جامه سپید، پس مأمون فرمان داد جامه‌ای از دیبای سفید بافتند و در سال ۲۰۶ هجری بر کعبه معظمه آویختند.[۷]

در بعضی از نوشته‌ها هم‌چنین آمده است: در دوران جاهلیّت، قریش در پوشش کعبه به صورت اشتراکی عمل می‌کردند، پوشش کعبه تا زمان ابو ربیعه بن مغیره به این کیفّیت ادامه یافت و همو بود که گفت: این مسئولیت را یک سال من به تنهائی به عهده می‌گیرم و یک سال به عهده قریش باشد و تا آخر عمر این کار را ادامه داد. سپس رسول خدا(ص) کعبه را با پارچه یمانی پوشاند. علی ـ علیه‌السّلام ـ و خلفای سه‌گانه و مأمون و متوّکل عباسی هم (این گونه) به کعبه جامه پوشاندند.[۸]

فاکهی گفته است: مأمون خلیفه عباسی کعبه را با دیبای سفید پوشانید، بعد از او هم‌چنین بود تا در دوران فاطمیون بین سالهای ۵۶۷–۲۹۷ هـ (فاطمیون دولتی را در تونس تأسیس کرده و حکمرانی آنان به مصر و سوریه و لبنان و فلسطین گسترش یافت)[۹] کعبه با دیبای سفید پوشیده شد و محمد بن سبکتکین جامه کعبه را از دیبای زرد تهیّه کرد.[۱۰]

آغاز پوشش کعبه با رنگ سیاه

الناصر لدین الله، خلیفه عباسی، (حکومت ۵۷۵–۶۲۲ه‍.ق) نخستین کسی است که کعبه را با دیبای (ابریشم) سیاه رنگ پوشاند و از آن زمان به بعد تا کنون کعبه سالی یک بار با جامه سیاه پوشیده می‌شود.[۱۱]

فارسی می‌گوید: از آن هنگام دیبای سیاه هم‌چنان به عنوان جامه برای کعبه معمول گردید.[۱۲]

علّت سیاه بودن پوشش خانه کعبه: به نظر می‌رسد با توّجه به حرارت فوق‌العاده خورشید در مکه و استقامت بیشتر رنگ سیاه در برابر آفتاب جامه کعبه از بهترین پارچه‌ها با رنگ سیاه تهیّه می‌شود.


مطالعه بیشتر

۱ـ فصلنامه میقات حج، شماره ۲۶.

  1. آثار اسلامی مکه و مدینه، نویسنده:رسول جفریان
  2. اخبار مکه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی


منابع

  1. الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۱۵؛ نیز: الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۳۲۴؛ نیز: العسقلانی، احمد بن علی بن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالکتب العلمیه،۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۸۵.
  2. الازرقی، محمد بن عبدالله، أخبار مکة و ما جاء فيها من الآثار، بیروت، دارالاندلس، ص۲۵۰–۲۴۹. ابن حجر عسقلانی، همان، ج۳، ص۵۸۵.
  3. الازرقی، أخبار مکة و ما جاء فيها من الآثار، ص۲۵۳؛ العسقلانی، احمد بن علی بن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۵۸۵.
  4. ابن هشام، محمد بن هشام، السیره النبوّیه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ الشبلی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا، ج۱،ص۱۹۹.
  5. فصلنامه میقات حج، شماره ۲۶، زمستان ۱۳۷۷، ص۱۱۶.
  6. همان، ص۱۱۶.
  7. همان، ص۱۱۷–۱۱۶.
  8. ابن هشام، پیشین، ج۱، ص۲۵، پاورقی شماره ۴.
  9. المنجد فی الاعلام، مادّه فطم.
  10. ابن حجر عسقلانی، پیشین، ج۳، ص۵۸۷.
  11. همان، ص۵۸۷؛ ابن هشام، پیشین، پاورقی.
  12. فضلنامه میقات حج، پیشین، ص۱۲۲.