ولی‌امر یا اولی‌الامر بودن ولی‌فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۶: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حکومت دینی}}  
{{درگاه|حکومت دینی}}  
{{جعبه نقل قول|آیه ۵۹ سوره نساء|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ؛
{{جعبه نقل قول|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ|اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولوالامر خويش فرمان بريد.(آیه ۵۹ سوره نساء)}}
 
 
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولوالامر خويش فرمان بريد.}}
خداوند در آیه ۵۹ سوره نساء، اطاعت از الله، پیامبر و أُولِی الْأَمر را لازم دانسته است. اولی الامر در این آیه را امام معصوم دانسته‌اند. علت این اختصاص را چنین دانسته‌اند که اطاعت از اولی الامر به صورت مطلق واجب شمرده شده و اطاعت مطلق، تنها از معصوم(ع) جایز است. غیر معصوم که در معرض خطا و اشتباه است، حکم به اطاعت مطلق از او جایز نیست.  
خداوند در آیه ۵۹ سوره نساء، اطاعت از الله، پیامبر و أُولِی الْأَمر را لازم دانسته است. اولی الامر در این آیه را امام معصوم دانسته‌اند. علت این اختصاص را چنین دانسته‌اند که اطاعت از اولی الامر به صورت مطلق واجب شمرده شده و اطاعت مطلق، تنها از معصوم(ع) جایز است. غیر معصوم که در معرض خطا و اشتباه است، حکم به اطاعت مطلق از او جایز نیست.  



نسخهٔ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۴

سؤال

سؤال: آیا اطلاق ولی‌امر بر ولی‌فقیه درست است؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ

خداوند در آیه ۵۹ سوره نساء، اطاعت از الله، پیامبر و أُولِی الْأَمر را لازم دانسته است. اولی الامر در این آیه را امام معصوم دانسته‌اند. علت این اختصاص را چنین دانسته‌اند که اطاعت از اولی الامر به صورت مطلق واجب شمرده شده و اطاعت مطلق، تنها از معصوم(ع) جایز است. غیر معصوم که در معرض خطا و اشتباه است، حکم به اطاعت مطلق از او جایز نیست.

همه مفسران شیعه، اتفاق نظر دارند که منظور از «اولوا الامر»، امامان معصوم هستند و غیر آنها را شامل نمی‌شود.[۱] و روایات فراوانی نیز مصداق اولوالامر را ائمه اطهار(ع) برشمرده اند.[۲]

البته در آیه ۸۳ سوره نساء نیز تعبیر «أُولِی الْأَمر» گفته شده که خبری که وارد شده به پیامبر یا اولی الامر برسانند. این اولوا الامر در خصوص معصومان نیست بلکه همه افرادی که قدرت تشخیص نسبت به مسائل مختلف دارند را در بر می‌گیرد.[۳] آیت الله جوادی آملی معتقد است محور این آیه، روشنگری در موضوعات خارجی و حوادث جزئی و مقطعی است و در این‌گونه حوادث روزانه، کارشناس هوشمند، ولی امر که محور تصمیم سازی و ارائه دهنده راه حل است.[۴]

اطلاق ولی‌امر

اطلاق ولی‌امر به معنای رهبر و کسی که ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، بر ولی‌فقیه که بر اساس ادله عقلی و نقلی دارای این مسئولیت بوده و به عنوان نائب عام معصوم در عصر غیبت از سوی ایشان منصوب شده است، صحیح است.

هم «عقل حکم می‌کند که اجرای احکام دین باید استمرار داشته باشد و مختص به زمان حضرت پیامبر(ص) و حضرت امیر المؤمنین(ع) نبوده و اگر چه «اولی الامر» در آیه کریمه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» ظاهر در معصومین(ع) است و آنان اولی الامر بالاصاله هستند ولی در عصر غیبت، معصوم(ع) طبق رهنمود عقل و نیز به تبع دستور خود معصومین(ع)، نائبان ایشان و اولی الامر هستند، اما «اولی الامر بالتبع» و نه «اولی الامر بالاصاله» و همان گونه که در عصر حضور و ظهور معصوم، نائبان خاص، بسیاری از کارها را به عهده داشتند و مباشرت خود معصوم شرط نبود، در عصر غیبت نیز نائبان عام، اداره امور را به دست دارند.[۵]»

بنابر این، مصداق اولوا الامر در آیه شریفه اطاعت، تنها معصومین(ع) هستند و بر اساس مبانی دینی نیز مصداق اتم و اکمل اولی الامر، امامان معصوم(ع) می‌باشند، اما این به معنای جایز نبودن اطلاق ولیّ امر در جایگاه رهبری حکومت اسلامی بر ولی فقیه نبوده و به حکم عقل و نقل فقیه جامع شرایط مسئولیت و منصب ولایت و رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت را به نیابت از امام معصوم(ع) را دارا هستند.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۴۳۶
  2. ر. ک.. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم: اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۰۸–۴۹۷
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، پیشین، ج۴، ص۳۱
  4. جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ج۱۹، ص۶۴۳
  5. جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۳۷۰