وسوسه‌های شیطان در آیه ۱۶۹ سوره بقره: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خداوندمتعال درایه ۱۶۸ سوره بقره می‌فرماید: {{قرآن| یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ}}؛ ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست‏


سپس می‌فرماید که شیطان چند کار می‌کند وکسی که دنباله رو شیطان باشد به این گمراهی‌ها دچار می‌شود:
== متن آیه ==
{{قرآن بزرگ|إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
| سوره = بقره
| آیه = ۱۶۹
| ترجمه = او] شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى‌دهد، و [وامى‌دارد] تا بر خدا، چيزى را كه نمى‌دانيد بربنديد.
}}


#  امر به کارهای بد {{قرآن| إِنَّمَا یَأْمُرُکُم بِالسُّوءِ …}}
== معنای سوء ==
#
.
#  امر به فحشا {{قرآن|... وَ الْفَحْشَاءِ …}}
#
#  امر به گفتن مطالبی از روی ناآگاهی {{قرآن| … وَ أَن تَقُولُواْ عَلیَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون‏}}
#
بنا بر این برنامه‌های شیطانی در این سه امر خلاصه می‌شود: «بدی ها» و «زشتی ها» و «گفتن سخنان ناروا و بی مدرک در برابر ذات پاک پروردگار».


مراد از ان تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
== معنای فحشا ==
.


== مراد از ان تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ==
۱. حرام دانستن برخی از غذاهای حلال: ممکن است اشاره به تحریم پاره‌ای از غذاهای حلال باشد، که اعراب در جاهلیت به خدا نسبت می‌دادند، حتی به گفته بعضی از مفسران بزرگ، رسوبات این طرز تفکر در میان جمعی از تازه مسلمانان باقی مانده بود.<ref>تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۴۲۵. و رک: تفسیر اثنا عشری، ج‏۱، ص: ۳۱۳. رک: تفسیر آسان، ج‏۱، ص: ۳۶۲</ref>
۱. حرام دانستن برخی از غذاهای حلال: ممکن است اشاره به تحریم پاره‌ای از غذاهای حلال باشد، که اعراب در جاهلیت به خدا نسبت می‌دادند، حتی به گفته بعضی از مفسران بزرگ، رسوبات این طرز تفکر در میان جمعی از تازه مسلمانان باقی مانده بود.<ref>تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۴۲۵. و رک: تفسیر اثنا عشری، ج‏۱، ص: ۳۱۳. رک: تفسیر آسان، ج‏۱، ص: ۳۶۲</ref>


خط ۳۰: خط ۳۱:
۳. نسبت دادن مطالبی باطل به خداوند: خودشان مطالب و قوانینی ازبایدها و نبایدها وضع می‌کنند و آن را جزو اعتقادات می‌پندارند در حالی این قانون تصویب کردن‌ها از روی ناآگاهی است و اگر خداراقبول داشتندچنین نمی‌کردند.<ref>. رک: تبیین القرآن، ص: ۳۷</ref>
۳. نسبت دادن مطالبی باطل به خداوند: خودشان مطالب و قوانینی ازبایدها و نبایدها وضع می‌کنند و آن را جزو اعتقادات می‌پندارند در حالی این قانون تصویب کردن‌ها از روی ناآگاهی است و اگر خداراقبول داشتندچنین نمی‌کردند.<ref>. رک: تبیین القرآن، ص: ۳۷</ref>


به هر حال، این جمله اشاره به آن است که اینگونه کارها حد اقل قول بدون علم است آنهم در برابر خداوند بزرگ، و این کاری است که با هیچ منطق و عقل و خردی سازگار نمی‌باشد. اصولاً اگر مردم مقید باشند که هر سخنی را می‌گویند متکی به یک مدرک قطعی بوده باشد، بسیاری از نابسامانی‌ها و بدبختی‌ها از جامعه بشری برچیده می‌شود. در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهی از همین رهگذر به وسیله افراد بی منطق نفوذ کرده است، و قسمت مهمی از انحرافات عقیدتی و عملی به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسی است و لذا این کار- در برابر بدیها و زشتیها- یک عنوان مستقل از خطوات شیطانی را در آیه فوق به خود اختصاص می‌دهد.
به هر حال، این جمله اشاره به آن است که اینگونه کارها حد اقل قول بدون علم است آنهم در برابر خداوند بزرگ، و این کاری است که با هیچ منطق و عقل و خردی سازگار نمی‌باشد. اصولاً اگر مردم مقید باشند که هر سخنی را می‌گویند متکی به یک مدرک قطعی بوده باشد، بسیاری از نابسامانی‌ها و بدبختی‌ها از جامعه بشری برچیده می‌شود. در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهی از همین رهگذر به وسیله افراد بی منطق نفوذ کرده است، و قسمت مهمی از انحرافات عقیدتی و عملی به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسی است و لذا این کار- در برابر بدیها و زشتیها- یک عنوان مستقل از خطوات شیطانی را در آیه فوق به خود اختصاص می‌دهد.{{پایان پاسخ}}
 
== نکته‌ها ==
# اصل حلیت‏: این آیه دلیل بر این است که اصل اولی در همه غذاهایی که روی زمین وجود دارد حلیت است، و غذاهای حرام جنبه استثنایی دارد، بنا بر این حرام بودن چیزی دلیل می‌خواهد، نه حلال بودن آن.
# انحرافات تدریجی‏: جمله «خطوات الشیطان» (گام‌های شیطان) گویا اشاره به یک مسئله دقیق تربیتی دارد، و آن اینکه انحراف‌ها و تبهکاری‌ها غالباً بطور تدریج در انسان نفوذ می‌کند، نه به صورت دفعی و فوری، مثلاً برای آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولاً مراحلی وجود دارد: نخست به صورت تماشاچی در یکی از این جلسات شرکت می‌کند و انجام اینکار را ساده می‌شمرد. گام دوم شرکت تفریحی در قمار (بدون برد یا باخت) یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگی یا درمان بیماری و مانند آن است. گام سوم استفاده از این مواد به صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهی از آن صرفنظر کند. و سرانجام گام‌ها یکی پس از دیگری برداشته می‌شود و شخص به صورت یک قمار باز حرفه‌ای خطرناک یا یک معتاد سخت و بینوا در می‌آید.
وسوسه‌های شیطان معمولاً به همین صورت است، انسان را قدم بقدم و تدریجا در پشت سر خود به سوی پرتگاه می‌کشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست، تمام دستگاه‌های شیطانی و آلوده برای پیاده کردن نقشه‌های شوم خود از همین روش «خطوات» (گام به گام) استفاده می‌کنند، لذا قرآن می‌گوید:از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.
 
این نکته نیز قابل توجه است که در احادیث اسلامی کارهای خرافی و بی منطق به عنوان «خطوات شیطان» معرفی شده است:
 
مثلا در حدیثی می‌خوانیم مردی قسم یاد کرده بود که فرزند خود را (برای خدا) ذبح کند امام صادق علیه السلام فرمود: «این از گامهای شیطان است».<ref>المیزان جلد ۱ صفحه ۴۲۸.</ref>
 
در حدیث دیگری از امام باقر لیه السلام می‌خوانیم: «هر سوگندی به غیر نام خدا باشد از گامهای شیطان است».<ref>همان</ref>
 
۳- شیطان یک دشمن قدیمی: ‏اینکه در آخر آیه فوق شیطان دشمن آشکار معرفی شده است، یا بخاطر دشمنی او از روز اول با «آدم» است که به واسطه نافرمانی در برابر سجده آدم همه چیز خود را از دست داد، یا به خاطر این است که دستورات او همچون قتل و جنایت و تبهکاری برای همه آشکار است، همه می‌دانند این قبیل برنامه‌ها از یک دوست نیست، بلکه دعوتهایی است از یک دشمن خطرناک که جز بدبختی انسان چیزی نمی‌خواهد.
 
و یا به واسطه این است که شیطان صریحاً دشمنی خود را با انسان خبر داده و کمر عداوت او را بسته است، و اعلام نموده: {{قرآن|لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ}}" می‌کوشم تا همه را گمراه کنم ه "!
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}



نسخهٔ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۴


سؤال

مفهوم آیه ۱۶۹ سوره بقره: «وان تقولوا علی الله مالاتعلمون» چیست؟


متن آیه

معنای سوء

.

معنای فحشا

.

مراد از ان تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

۱. حرام دانستن برخی از غذاهای حلال: ممکن است اشاره به تحریم پاره‌ای از غذاهای حلال باشد، که اعراب در جاهلیت به خدا نسبت می‌دادند، حتی به گفته بعضی از مفسران بزرگ، رسوبات این طرز تفکر در میان جمعی از تازه مسلمانان باقی مانده بود.[۱]

مرحوم طبرسی می‌نویسد: «منظور این است که شیطان شما را وادار می‌کند که بدون اطلاع داشتن از حرمت و حلّیت چیزی آن را حلال یا حرام بشمارید.»[۲]

۲. شریک قائل شدن به خداوند: «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» نسبت دادن چیزی بخدا که از طریق عقل و شرع ثابت نشده باشد افتراء و کذب بر خداست و بدعت :که بمعنی زیاد کردن چیزی در دین است که از دین نباشد. از این قبیل است و مبدع از نظر شرایع الهی کافر و مستوجب آتش است و آیات و اخبار در مذمت و نکوهش و عقوبت اهل بدعت بسیار وارد شده و در کافی از حضرت صادق علیه السّلام از حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده که فرمود «کل بدعه ضلاله و کل ضلاله فی النار»

حتی مجرد عدم علم در قضاوت و لو مطابق با واقع باشد سبب دخول در آتش است. در حال روزه اگر کسی بطور جزم چیزی را بخدا و رسول نسبت دهد و حال آنکه نمی‌داند جزو کذب بر خدا و رسول و امام است، سبب بطلان روزه می‌شود.[۳]

۳. نسبت دادن مطالبی باطل به خداوند: خودشان مطالب و قوانینی ازبایدها و نبایدها وضع می‌کنند و آن را جزو اعتقادات می‌پندارند در حالی این قانون تصویب کردن‌ها از روی ناآگاهی است و اگر خداراقبول داشتندچنین نمی‌کردند.[۴]

به هر حال، این جمله اشاره به آن است که اینگونه کارها حد اقل قول بدون علم است آنهم در برابر خداوند بزرگ، و این کاری است که با هیچ منطق و عقل و خردی سازگار نمی‌باشد. اصولاً اگر مردم مقید باشند که هر سخنی را می‌گویند متکی به یک مدرک قطعی بوده باشد، بسیاری از نابسامانی‌ها و بدبختی‌ها از جامعه بشری برچیده می‌شود. در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهی از همین رهگذر به وسیله افراد بی منطق نفوذ کرده است، و قسمت مهمی از انحرافات عقیدتی و عملی به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسی است و لذا این کار- در برابر بدیها و زشتیها- یک عنوان مستقل از خطوات شیطانی را در آیه فوق به خود اختصاص می‌دهد.


مطالعه بیشتر

۱. تفسیر خسروی، ج‏۱، ص: ۲۱۵

۲. تفسیر شریف لاهیجی، ج‏۱، ص: ۱۴۶


منابع

  1. تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۴۲۵. و رک: تفسیر اثنا عشری، ج‏۱، ص: ۳۱۳. رک: تفسیر آسان، ج‏۱، ص: ۳۶۲
  2. ترجمه جوامع الجامع، ج‏۱، ص: ۲۲۰
  3. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص: ۲۹۱ و رک: البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص: ۲۶
  4. . رک: تبیین القرآن، ص: ۳۷