نصف بودن دیه زن: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} به چه دلیل در اسلام ديه زن نصف ديه مرد است؟ {{پایان سوال}} {{پ...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
به چه دلیل در اسلام ديه زن نصف ديه مرد است؟
به چه دلیل در اسلام دیه زن نصف دیه مرد است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
نخست يادآوري اين نكته ضرورت دارد كه پرسش از چرايي تفاوت ديه زن و مرد، تازگي ندارد و در عصر امامان معصوم(ع) نيز اين مسأله مطرح بوده است. در كتاب‎هاي روايي شيعه و سني به نشانه‎هايی كه نمايان‌گر سؤال برانگيز بودن اين موضوع است برمي‎خوريم. به عنوان نمونه، فقيهان اهل سنت روايتي را نقل مي‎كنند كه در آن "ربيعه" با تعجب اين مسأله را مطرح مي‎كند، "سعيد بن مسيب" در پاسخ مي‎گويد: "سنت اين چنين است"۱. و يا اينكه امام صادق(ع) در پاسخ "ابان بن تغلب" كه از شنيدن حكم اين مسأله، سخت دچار تعجب شده بود و آن را بعيد مي‎دانست، فرمود: "آهسته باش اي ابان! اين حكم رسول خداست".۲
نخست یادآوری این نکته ضرورت دارد که پرسش از چرایی تفاوت دیه زن و مرد، تازگی ندارد و در عصر امامان معصوم(ع) نیز این مسئله مطرح بوده است. در کتاب‌های روایی شیعه و سنی به نشانه‌هایی که نمایان‌گر سؤال برانگیز بودن این موضوع است برمی‌خوریم. به عنوان نمونه، فقیهان اهل سنت روایتی را نقل می‌کنند که در آن "ربیعه" با تعجب این مسئله را مطرح می‌کند، "سعید بن مسیب" در پاسخ می‌گوید: "سنت این چنین است"۱. یا اینکه امام صادق(ع) در پاسخ "ابان بن تغلب" که از شنیدن حکم این مسئله، سخت دچار تعجب شده بود و آن را بعید می‌دانست، فرمود: "آهسته باش ای ابان! این حکم رسول خداست".۲


چنان كه مشاهده مي‎شود، در اين نگرش، محور اصلي پاسخ را دعوت به تعبد نسبت به احكام خدا و تعهد به سنت رسول اكرم(ص) تشكيل مي‎دهد كه اين همان روح شريعت و مبناي دينداري است و بدون آن اسلام و مسلماني، شعاري بيش نيست!
چنان‌که مشاهده می‌شود، در این نگرش، محور اصلی پاسخ را دعوت به تعبد نسبت به احکام خدا و تعهد به سنت رسول اکرم(ص) تشکیل می‌دهد که این همان روح شریعت و مبنای دینداری است و بدون آن اسلام و مسلمانی، شعاری بیش نیست!


دلايل اين حكم:  
دلایل این حکم:


در قرآن كريم، فقط در يك آيه۳، از ديه نام برده شده است كه در آن به مقدار و تفاوت ديه زن و مرد اشاره نشده است. بنابراين، دلايل عمده، روايات و اجماع فقها است:
در قرآن کریم، فقط در یک آیه۳، از دیه نام برده شده است که در آن به مقدار و تفاوت دیه زن و مرد اشاره نشده است؛ بنابراین، دلایل عمده، روایات و اجماع فقها است:


الف. روايات:  
الف. روایات:


رواياتي كه بر نصف بودن ديه زن نسبت به مرد، دلالت دارند، دو دسته‎اند؛ يا ناظر به قتل نفس و يا در خصوص ديه اعضا و جراحات هستند. جالب اينكه اغلب آن‌ها صحيح‎اند. به عنوان نمونه، از امام صادق(ع) نقل شده كه "ديه زن نصف ديه مرد است"۴ و رواياتي كه همين محتوا را دارند.۵ همين طور درباره ديه اعضا و جراحات، صحيح ابان بن تغلب از امام صادق را داريم كه از مستندات اصلي فقها در باب حرمت قياس است. مضمون حديث اين است: از امام صادق(ع) سؤال كردم: نظر شما درباره مردي كه يك انگشت از انگشتان زني را قطع كرده، چيست؟ فرمود: ده شتر، دو انگشت بيست شتر، سه انگشت سي شتر، اگر چهارتا را بريد، ديه‎اش بيست شتر. گفتم: منزه است خداوند، اين چه حكمي است؟ (ديه سه انگشت بيش‌تر از ديه چهار انگشت)! زماني كه در عراق بوديم اين حكم را شنيديم اما از گوينده آن بي‌زاري جستيم و گفتيم اين از القائات شيطان است.
روایاتی که بر نصف بودن دیه زن نسبت به مرد، دلالت دارند، دو دسته‌اند؛ یا ناظر به قتل نفس یا در خصوص دیه اعضا و جراحات هستند. جالب اینکه اغلب آن‌ها صحیح‌اند. به عنوان نمونه، از امام صادق(ع) نقل شده که "دیه زن نصف دیه مرد است"۴ و روایاتی که همین محتوا را دارند. ۵ همین‌طور درباره دیه اعضا و جراحات، صحیح آبان بن تغلب از امام صادق را داریم که از مستندات اصلی فقها در باب حرمت قیاس است. مضمون حدیث این است: از امام صادق(ع) سؤال کردم: نظر شما درباره مردی که یک انگشت از انگشتان زنی را قطع کرده، چیست؟ فرمود: ده شتر، دو انگشت بیست شتر، سه انگشت سی شتر، اگر چهارتا را برید، دیه‌اش بیست شتر. گفتم: منزه است خداوند، این چه حکمی است؟ (دیه سه انگشت بیش‌تر از دیه چهار انگشت)! زمانی که در عراق بودیم این حکم را شنیدیم اما از گوینده آن بی‌زاری جستیم و گفتیم این از القائات شیطان است.


امام صادق فرمود: آهسته باش اي ابان! آنچه گفتيم حكم پيامبر خدا(ص) است. زن تا يك سوم ديه با مرد برابر است. هرگاه به اين حد رسيد به نصف بر مي‎گردد. اي ابان! تو از در قياس با من وارد شدي و هرگاه قياس در سنت راه يابد، دين نابود مي‎شود"۶ و نظاير اين روايت كه همه معتبرند.۷ همانگونه كه پيش‌تر اشاره شد، محور پاسخ را در اين روايات تعبد تشكيل مي‎دهد.
امام صادق فرمود: آهسته باش ای آبان! آنچه گفتیم حکم پیامبر خدا(ص) است. زن تا یک سوم دیه با مرد برابر است. هرگاه به این حد رسید به نصف بر می‌گردد. ای آبان! تو از در قیاس با من وارد شدی و هرگاه قیاس در سنت راه یابد، دین نابود می‌شود"۶ و نظایر این روایت که همه معتبرند. ۷ همانگونه که پیش‌تر اشاره شد، محور پاسخ را در این روایات تعبد تشکیل می‌دهد.


اهل سنت نيز از پيامبر(ص) و امام علي(ع) و صحابه نقل كرده‎اند كه "ديه زن نصف ديه مرد است"۸.
اهل سنت نیز از پیامبر(ص) و امام علی(ع) و صحابه نقل کرده‌اند که "دیه زن نصف دیه مرد است"۸.


ب. اجماع:  
ب. اجماع:


دومين دليلي كه بر اين حكم دلالت دارد، اجماع فقيهان عامه و خاصه است. در كتاب ارزش‌مند جواهر الكلام مي‎نويسد: "اين مسأله از لحاظ روايي و فتوايي مورد اتفاق است و اختلافي در آن نيست" بجز دو نفر به نام‎هاي "اصم" و "ابن عليه" كه گفته‎اند ديه مرد و زن مساوي است. اما كساني كه اجماع امت را در اين زمينه نقل كرده‎اند، به اختلاف نظر آن دو اعتنايي نكرده‎اند. بنابراين اثري بر آن مترتب نيست".۹
دومین دلیلی که بر این حکم دلالت دارد، اجماع فقیهان عامه و خاصه است. در کتاب ارزش‌مند جواهر الکلام می‌نویسد: "این مسأله از لحاظ روایی و فتوایی مورد اتفاق است و اختلافی در آن نیست" بجز دو نفر به نام‌های "اصم" و "ابن علیه" که گفته‌اند دیه مرد و زن مساوی است. اما کسانی که اجماع امت را در این زمینه نقل کرده‌اند، به اختلاف نظر آن دو اعتنایی نکرده‌اند؛ بنابراین اثری بر آن مترتب نیست".۹


فقيهان اهل سنت نيز عموماً همين نظر را دارند و اين حكم را اتفاقي شمرده‎اند. در "المفتي" چنين آمده است: "ديه زن مسلمان نصف ديه مرد مسلمان است و اهل علم بر اين امر اتفاق دارند. فقط از "ابن عليه" و "ابوبكر اصم" نقل شده كه گفته‎اند: ديه زن مثل ديه مرد است؛ زيرا پيامبر به طور مطلق فرمود: ديه نفس مؤمن صد شتر است. اما اين قول شاذي است كه مغاير سنت پيامبر و اجماع صحابه است".۱۰ ديگران نيز اين اجماع را نقل كرده‎اند.۱۱
فقیهان اهل سنت نیز عموماً همین نظر را دارند و این حکم را اتفاقی شمرده‌اند. در "المفتی" چنین آمده است: "دیه زن مسلمان نصف دیه مرد مسلمان است و اهل علم بر این امر اتفاق دارند. فقط از "ابن علیه" و "ابوبکر اصم" نقل شده که گفته‌اند: دیه زن مثل دیه مرد است؛ زیرا پیامبر به طور مطلق فرمود: دیه نفس مؤمن صد شتر است. اما این قول شاذی است که مغایر سنت پیامبر و اجماع صحابه است".۱۰ دیگران نیز این اجماع را نقل کرده‌اند. ۱۱


با توجه به دلايل مزبور، جاي هيچ گونه شك نيست به اين كه تفاوت ديه زن و مرد از احكام قطعي اسلام است، باقي نمي‎ماند. اما اين پرسش هم چنان مطرح است كه چرا شارع مقدس ديه زنان را نصف ديه مردان قرار داده است؟ و حكمت اين مسأله چيست؟ چه توجيه عقلي و عرفي براي اين حكم وجود دارد؟ اگر اسلام دين مساوات و برابري است پس چرا خون‌بهاي زن، نصف بهاي خون مرد باشد؟
با توجه به دلایل مزبور، جای هیچ گونه شک نیست به این که تفاوت دیه زن و مرد از احکام قطعی اسلام است، باقی نمی‌ماند. اما این پرسش هم چنان مطرح است که چرا شارع مقدس دیه زنان را نصف دیه مردان قرار داده است؟ و حکمت این مسئله چیست؟ چه توجیه عقلی و عرفی برای این حکم وجود دارد؟ اگر اسلام دین مساوات و برابری است پس چرا خون‌بهای زن، نصف بهای خون مرد باشد؟


در اين زمينه، ممكن است بيان‎هاي متفاوتي ارائه شده باشد. در اين فرصت به پاسخي كه مناسب‎تر به نظر مي‎رسد، اشاره مي‎كنيم:
در این زمینه، ممکن است بیان‌های متفاوتی ارائه شده باشد. در این فرصت به پاسخی که مناسب‌تر به نظر می‌رسد، اشاره می‌کنیم:


اولاً، ديه بر عكس آنچه كه در فارسي گفته مي‎شود "خون‌بها" بهاي خون نيست. ارزش خون انسان را با اين چيزها نمي‎توان تأمين كرد. از منظر قرآن كريم خون يك انسان برابر با خون همه انسان‎هاست و آن هم با پول و نظاير آن قابل مبادله نيست. نقش ديه اين است كه هم مجازات است كه طرف حواسش را جمع كند و ديگر از اين اشتباهات مرتكب نشود و هم نوعی جبران خسارت اقتصادي است که به خانواده مقتول وارد شده است؛ يعني مردي یا زني در يك خانواده از ميان رفته است جاي او به عنوان کسی که بالفعل یا بالقوه یک نیروی اقتصادی محسوب می‌شود، خالي است و اين خلأ، خسارت اقتصادي‌ای به آن خانواده وارد مي‎كند. ديه براي جبران خسارت وارده است. پس ديه، بهاي خون نيست تا گفته شود پس خون مرد رنگين‎تر از خون زن است.۱۲
اولاً، دیه بر عکس آنچه که در فارسی گفته می‌شود «خون‌بها» بهای خون نیست. ارزش خون انسان را با این چیزها نمی‌توان تأمین کرد. از منظر قرآن کریم خون یک انسان برابر با خون همه انسان‌هاست و آن هم با پول و نظایر آن قابل مبادله نیست. نقش دیه این است که هم مجازات است که طرف حواسش را جمع کند و دیگر از این اشتباهات مرتکب نشود و هم نوعی جبران خسارت اقتصادی است که به خانواده مقتول وارد شده است؛ یعنی مردی یا زنی در یک خانواده از میان رفته است جای او به عنوان کسی که بالفعل یا بالقوه یک نیروی اقتصادی محسوب می‌شود، خالی است و این خلأ، خسارت اقتصادی‌ای به آن خانواده وارد می‌کند. دیه برای جبران خسارت وارده است. پس دیه، بهای خون نیست تا گفته شود پس خون مرد رنگین‌تر از خون زن است. ۱۲


ثانياً، با اين فرض كه ديه براي جبران خسارت وارده به مجني عليه يا خانواده اوست، گفته مي‎شود از آنجا كه مرد نقش بيش‌تر و مؤثرتري در زندگي اقتصادي دارد و از بين رفتن و يا صدمه ديدن او لطمه بيش‌تري به اقتصاد خانواده وارد مي‎آورد، به ويژه كه در نظام حقوق اسلام، اداره خانواده و مسؤوليت تأمين معيشت آن با مرد است، بنابراين ديه او بايد بيش‌تر باشد. از اين منظر، تفاوت ديه زن و مرد، هرگز به معناي پائين‎تر بودن ارزش زن نيست، بلكه بدان دليل است كه تبعات از دست دادن مرد يا صدمه ديدن او، از لحاظ اقتصادي بيش‌تر از زن است و حال كه قرار است اين ضايعه به صورت مادي جبران شود و در واقع تحت عنوان ديه خسارت داده شود، طبعاً اين تفاوت وضع بايد در نظر گرفته شود.
ثانیاً، با این فرض که دیه برای جبران خسارت وارده به مجنی علیه یا خانواده اوست، گفته می‌شود از آنجا که مرد نقش بیش‌تر و مؤثرتری در زندگی اقتصادی دارد و از بین رفتن یا صدمه دیدن او لطمه بیش‌تری به اقتصاد خانواده وارد می‌آورد، به ویژه که در نظام حقوق اسلام، اداره خانواده و مسؤولیت تأمین معیشت آن با مرد است، بنابراین دیه او باید بیش‌تر باشد. از این منظر، تفاوت دیه زن و مرد، هرگز به معنای پائین‌تر بودن ارزش زن نیست، بلکه بدان دلیل است که تبعات از دست دادن مرد یا صدمه دیدن او، از لحاظ اقتصادی بیش‌تر از زن است و حال که قرار است این ضایعه به صورت مادی جبران شود و در واقع تحت عنوان دیه خسارت داده شود، طبعاً این تفاوت وضع باید در نظر گرفته شود.


از آنجا كه حكم شرعي و قانوني با توجه به وضع غالب تعيين مي‎شود، وضع غالب اين است كه مرد تأمين كننده هزينه خانواده و داراي نقش مؤثرتر در وضع اقتصادي و مالي است؛ بنابراين خسارت قابل پرداخت به او يا خانواده‎اش تحت عنوان ديه بيش‌تر از آن تعيين شده است. امروز بيش‌تر صاحب نظران، با اين تبيين، تفاوت ديه زن و مرد را توجيه مي‎كنند.
از آنجا که حکم شرعی و قانونی با توجه به وضع غالب تعیین می‌شود، وضع غالب این است که مرد تأمین کننده هزینه خانواده و دارای نقش مؤثرتر در وضع اقتصادی و مالی است؛ بنابراین خسارت قابل پرداخت به او یا خانواده‌اش تحت عنوان دیه بیش‌تر از آن تعیین شده است. امروز بیش‌تر صاحب نظران، با این تبیین، تفاوت دیه زن و مرد را توجیه می‌کنند.


واقعيت را بايد پذيرفت و بين شعار با واقعيت تفكيك كرد. واقعيت يك چيزي است و مسائل شعاري چيزي ديگر. این دو گاه با هم خلط مي‎شوند و همین امر قضاوت صحیح را دشوار می‌کند. آفرينش، زن و مرد را براساس حكمت و براي فعاليت‎هاي متفاوتي خلق كرده‎ است. يك واقعيت اين است كه زن بايد باردار شود، بچه داشته باشد، دوران بارداري، شيردادن، و حمايت و حضانت از بچه، يك دوراني است كه مقدار زيادي از بهترين عمر زن را مي‎گيرد و اين خدمت است ولي كاری اقتصادي و درآمدزا نيست. افزون بر اين، وضع حمل مقدار زيادي از نيروي جسماني زن را مي‎گيرد و هر چه فرزند بيش‌تر به دنيا بياورد، در واقع ايثارگري بيش‌تري كرده است. اين يك واقعيتي است آفرينش زن اين است و با شعار نمي‎توان آفرينش را عوض كرد و هر گونه تلاش برای تغییر مسیری که آفرینش برای تداوم نوع آدمی قرار داده است نه تنها با شکست روبه رو می‌شود که ممکن است در بلند مدت خسارت‌های جبران ناپذیری را به جوامع انسانی بزند. اين يك واقعيتي كه عامل تفاوت میان زن و مرد در حوزه مسائل اقتصادی، در بازدهي اقتصادي است. واقعيت ديگر، تفاوت ساختماني زن و مرد است که باعث گرديده بسياري از كارهاي اجتماعي، به دليل خشن و مشقت بار بودن آن، برعهده مردان باشد؛ چون آن دو از نظر تفاوت جسماني فرق دارند. اين امر به اندازه‎اي واضح است که حتي در كشورهايی كه شعار تشابه و تساوي زن و مرد را سر مي‎دهند، باز در عمل، فعاليت‎های دو جنس کاملا يكسان نيست.
واقعیت را باید پذیرفت و بین شعار با واقعیت تفکیک کرد. واقعیت یک چیزی است و مسائل شعاری چیزی دیگر. این دو گاه با هم خلط می‌شوند و همین امر قضاوت صحیح را دشوار می‌کند. آفرینش، زن و مرد را براساس حکمت و برای فعالیت‌های متفاوتی خلق کرده است. یک واقعیت این است که زن باید باردار شود، بچه داشته باشد، دوران بارداری، شیردادن، و حمایت و حضانت از بچه، یک دورانی است که مقدار زیادی از بهترین عمر زن را می‌گیرد و این خدمت است ولی کاری اقتصادی و درآمدزا نیست. افزون بر این، وضع حمل مقدار زیادی از نیروی جسمانی زن را می‌گیرد و هر چه فرزند بیش‌تر به دنیا بیاورد، در واقع ایثارگری بیش‌تری کرده است. این یک واقعیتی است آفرینش زن این است و با شعار نمی‌توان آفرینش را عوض کرد و هر گونه تلاش برای تغییر مسیری که آفرینش برای تداوم نوع آدمی قرار داده است نه تنها با شکست روبه رو می‌شود که ممکن است در بلند مدت خسارت‌های جبران ناپذیری را به جوامع انسانی بزند. این یک واقعیتی که عامل تفاوت میان زن و مرد در حوزه مسائل اقتصادی، در بازدهی اقتصادی است. واقعیت دیگر، تفاوت ساختمانی زن و مرد است که باعث گردیده بسیاری از کارهای اجتماعی، به دلیل خشن و مشقت بار بودن آن، برعهده مردان باشد؛ چون آن دو از نظر تفاوت جسمانی فرق دارند. این امر به اندازه‌ای واضح است که حتی در کشورهایی که شعار تشابه و تساوی زن و مرد را سر می‌دهند، باز در عمل، فعالیت‌های دو جنس کاملاً یکسان نیست.


پس در اسلام از نظر بعد انساني و الهي و ارزشي، تفاوتي بين زن و مرد نيست. تفاوت در بازده اقتصادي است و حكمت تفاوت ديه، به عنوان جبران خسارت، نيز بر اين معيار توجيه پذير است.۱۳
پس در اسلام از نظر بعد انسانی و الهی و ارزشی، تفاوتی بین زن و مرد نیست. تفاوت در بازده اقتصادی است و حکمت تفاوت دیه، به عنوان جبران خسارت، نیز بر این معیار توجیه پذیر است. ۱۳


بنابر این اهم دلايل تفاوت ديه زن و مرد، روايات پیامبر و اهل‌بیت(ع) از طریق شیعه و سنی و اجماع فقيهان مسلمان است. محور اصلي پاسخ به ابهام چرایی تفاوت زن و مرد در دیه، در این رویکرد، تعبد نسبت به احكام الهي و سنت پيامبر اكرم(ص) است. البته پر واضح است که تعبد در برابر احكام اسلام، منافاتي با پي‌جوئي از حكمت و فلسفه احکام آن ندارد هر چند ممکن است به تمامی حکمت‌های نهفته در آن راه نبریم؛ چون ما معتقديم كه احكام شريعت، تابع مصالح و مفاسدند و در همه آن‌ها، منافع مردم و دفع ضرر از آن‌ها لحاظ شده است. نکته قابل توجه این است که احکام اسلام، نه بر مبنای اصالت فرد و فردگرایی یا اصالت جمع، که بر مبنای حق و ناظر به سنت‌ها و واقعیت‌های دنیا و زندگی آن، پایه‌ریزی شده است. از این رو احکام الاهی سر آن دارند که بیش‌ترین خیر، به اکثر افراد جامعه رسانده شود ولو این که به خاطر شرایط و محدودیت‌های واقعی زندگی دنیا، برخی از انسان‌ها از بهره‌هایی محروم بمانند که این افراد نیز اگر از اهالی ایمان و دینمداری باشند، در قیامت عوض آن را خواهند ستاند. براين اساس، حكمت تفاوت ديه زن و مرد، اختلاف در نقش آن‌ها در عرصه اقتصاد است. از آنجا كه بازده اقتصادي مرد غالباً بيش‌تر از زن است، طبعاً تبعات از دست دادن مرد يا صدمه ديدن او، از لحاظ اقتصادي بيش‌تر از زن است، ديه او نيز بيش‌تر از زن قرار داده شده است. با یک دقت ظریف و حکیمانه می‌توان دریافت که همین تفاوت اقتصادی نیز به سود زنان طراحی شده است. وقتی مردی کشته می‌شود یا عضوی از او آسیب می‌بیند، دیه‌ای که ستانده می‌شود در صورت مرگ مرد، کاملا به خانواده او و از جمله آنان همسرش و مادرش، داده می‌شود. و در صورت زنده ماندن او، باز این مرد است که به خاطر وظیفه و نقشی که در تأمین نیازمندی‌های خانواده دارد، بهای دیه‌اش را به سبد خانواده می‌ریزد و آن‌ها را و از جمله همسرش را بهرمند می‌کند. این در حالی است که زن در صورت زنده ماندن، هیچ وظیفه‌ای در قبال هزینه کردن آن برای دیگران ندارد و اگر بمیرد هم، سهم ناچیزی از دیه‌اش به مرد خواهد رسید.
بنابر این اهم دلایل تفاوت دیه زن و مرد، روایات پیامبر و اهل‌بیت(ع) از طریق شیعه و سنی و اجماع فقیهان مسلمان است. محور اصلی پاسخ به ابهام چرایی تفاوت زن و مرد در دیه، در این رویکرد، تعبد نسبت به احکام الهی و سنت پیامبر اکرم(ص) است. البته پر واضح است که تعبد در برابر احکام اسلام، منافاتی با پی‌جوئی از حکمت و فلسفه احکام آن ندارد هر چند ممکن است به تمامی حکمت‌های نهفته در آن راه نبریم؛ چون ما معتقدیم که احکام شریعت، تابع مصالح و مفاسدند و در همه آن‌ها، منافع مردم و دفع ضرر از آن‌ها لحاظ شده است. نکته قابل توجه این است که احکام اسلام، نه بر مبنای اصالت فرد و فردگرایی یا اصالت جمع، که بر مبنای حق و ناظر به سنت‌ها و واقعیت‌های دنیا و زندگی آن، پایه‌ریزی شده است. از این رو احکام الاهی سر آن دارند که بیش‌ترین خیر، به اکثر افراد جامعه رسانده شود ولو این که به خاطر شرایط و محدودیت‌های واقعی زندگی دنیا، برخی از انسان‌ها از بهره‌هایی محروم بمانند که این افراد نیز اگر از اهالی ایمان و دینمداری باشند، در قیامت عوض آن را خواهند ستاند. براین اساس، حکمت تفاوت دیه زن و مرد، اختلاف در نقش آن‌ها در عرصه اقتصاد است. از آنجا که بازده اقتصادی مرد غالباً بیش‌تر از زن است، طبعاً تبعات از دست دادن مرد یا صدمه دیدن او، از لحاظ اقتصادی بیش‌تر از زن است، دیه او نیز بیش‌تر از زن قرار داده شده است. با یک دقت ظریف و حکیمانه می‌توان دریافت که همین تفاوت اقتصادی نیز به سود زنان طراحی شده است. وقتی مردی کشته می‌شود یا عضوی از او آسیب می‌بیند، دیه‌ای که ستانده می‌شود در صورت مرگ مرد، کاملاً به خانواده او و از جمله آنان همسرش و مادرش، داده می‌شود؛ و در صورت زنده ماندن او، باز این مرد است که به خاطر وظیفه و نقشی که در تأمین نیازمندی‌های خانواده دارد، بهای دیه‌اش را به سبد خانواده می‌ریزد و آن‌ها را و از جمله همسرش را بهرمند می‌کند. این در حالی است که زن در صورت زنده ماندن، هیچ وظیفه‌ای در قبال هزینه کردن آن برای دیگران ندارد و اگر بمیرد هم، سهم ناچیزی از دیه‌اش به مرد خواهد رسید.
پي‌نوشت‌ها:
پی‌نوشت‌ها:


۱ . ابوبكر احمد بن علي، الجصاص (الرازي)، مختصر اختلاف العلماء، تحقيق عبدالله نذير احمد، (بيروت، دارالبشائر الاسلاميه، ۱۴۱۶ ق)، ج۵، ص۱۰۵.
۱. ابوبکر احمد بن علی، الجصاص (الرازی)، مختصر اختلاف العلماء، تحقیق عبدالله نذیر احمد، (بیروت، دارالبشائر الاسلامیه، ۱۴۱۶ ق)، ج۵، ص۱۰۵.


۲ . محمد بن الحسن الحر العاملي؛ وسايل الشيعه، (بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‎تا) ج۱۹، ص۲۶۸، حديث۱، باب ۴۴، ديات الاعضا.
۲. محمد بن الحسن الحر العاملی؛ وسایل الشیعه، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا) ج۱۹، ص۲۶۸، حدیث۱، باب ۴۴، دیات الاعضا.


۳ . نساء ( )/۹۲.
۳. نساء ()/۹۲.


۴ . همان، ص۱۵۲ـ۱۵۱، روايات ۱و۲و۳، باب ۵، ابواب ديات نفس.
۴. همان، ص۱۵۲–۱۵۱، روایات ۱و۲و۳، باب ۵، ابواب دیات نفس.


۵ . همان.
۵. همان.


۶ . همان، ص۲۶۸، روايت ۱، باب ۴۴، ابواب ديات الاعضا؛ محمد بن يعقوب الكليني، الكافي، تحقيق علي اكبر غفاري، (تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، ۱۳۶۷) ج۷، ص۲۹۹، ج۶، ص۲۹۵، ح ۱.
۶. همان، ص۲۶۸، روایت ۱، باب ۴۴، ابواب دیات الاعضا؛ محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷) ج۷، ص۲۹۹، ج۶، ص۲۹۵، ح ۱.


۷ . وسايل الشيعه، همان، ص۱۲۲، ح ۱و۲، ابواب قصاص الطرف، و ص۲۹۵، ح ۱، باب ۳، ابواب ديات الشجاح و الجراح.
۷. وسایل الشیعه، همان، ص۱۲۲، ح ۱و۲، ابواب قصاص الطرف، و ص۲۹۵، ح ۱، باب ۳، ابواب دیات الشجاح و الجراح.


۸ . ر.ك. ابن قدامه المقدسي، المفتي، بيروت، عالم الكتب، بي‎تا، ج۷، ص۳۷۱؛ دهبه الرجيلي، الفقه الاسلامي و ادلته، دمشق، چ ۳، ۱۹۸۴، ج۶، ص۳۱۰؛ عبدالرحمن الجزيري، الفقه علي المذاهب الاربعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، چ هفتم، ۱۴۰۶ ق،، ج۵، ص۳۷۱.
۸. ر.ک. ابن قدامه المقدسی، المفتی، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا، ج۷، ص۳۷۱؛ دهبه الرجیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، دمشق، چ ۳، ۱۹۸۴، ج۶، ص۳۱۰؛ عبدالرحمن الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ هفتم، ۱۴۰۶ ق، ج۵، ص۳۷۱.


۹ . محمد حسن نجفي، جواهر الكلام، تحقيق عباس قوچاني، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چ سوم، ۱۳۶۷، ج۴۳، ص۳۲.
۹. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ سوم، ۱۳۶۷، ج۴۳، ص۳۲.


۱۰ . عبدالله بن احمد، ابن قدامه، المفتي، بيروت، عالم الكتب، بي‎تا، ج۷، ص۷۹۷.
۱۰. عبدالله بن احمد، ابن قدامه، المفتی، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا، ج۷، ص۷۹۷.


۱۱ . عبدالقادر عوده، التشريع الجنايي مقارنا بالقانون الوضعي، بيروت، دارالكتاب العربي، ج۱، ص۶۶۹، و ج۲، ص۱۸۲.
۱۱. عبدالقادر عوده، التشریع الجنایی مقارنا بالقانون الوضعی، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۱، ص۶۶۹، و ج۲، ص۱۸۲.


۱۲ . ناصر مكارم شيرازي، دروس خارج فقه، بحث ديات، روزنامه آموزشي پژوهشي فيضيه، شماره ۱۸، ص۵.
۱۲. ناصر مکارم شیرازی، دروس خارج فقه، بحث دیات، روزنامه آموزشی پژوهشی فیضیه، شماره ۱۸، ص۵.
 
۱۳ . ر.ك. همان، ص۸ـ۵؛ و عبدالله جوادي آملي، زن در آئينه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۴۲۱؛ محمد رشيد رضا، المنار، ج۵، ص۳۳۲.


۱۳. ر.ک. همان، ص۸–۵؛ و عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۴۲۱؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۵، ص۳۳۲.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
منابع جهت مطالعه بيشتر
منابع جهت مطالعه بیشتر


۱. ناصر مكارم شيرازي، دروس خارج فقه، بحث ديات، روزنامه آموزشي و پژوهشي، شماره ۱۸، ص۸ـ۵.
۱. ناصر مکارم شیرازی، دروس خارج فقه، بحث دیات، روزنامه آموزشی و پژوهشی، شماره ۱۸، ص۸–۵.
۲. ابراهيم شفيعي سردستاني، تفاوت زن و مرد در ديه و قصاص، تهران، سفير صبح، ۱۳۸۰.
۲. ابراهیم شفیعی سردستانی، تفاوت زن و مرد در دیه و قصاص، تهران، سفیر صبح، ۱۳۸۰.
۳. عبدالله جوادي آملي، زن در آئينه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۴۲۱ـ۴۱۷.
۳. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۴۲۱–۴۱۷.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۴

سؤال

به چه دلیل در اسلام دیه زن نصف دیه مرد است؟

نخست یادآوری این نکته ضرورت دارد که پرسش از چرایی تفاوت دیه زن و مرد، تازگی ندارد و در عصر امامان معصوم(ع) نیز این مسئله مطرح بوده است. در کتاب‌های روایی شیعه و سنی به نشانه‌هایی که نمایان‌گر سؤال برانگیز بودن این موضوع است برمی‌خوریم. به عنوان نمونه، فقیهان اهل سنت روایتی را نقل می‌کنند که در آن "ربیعه" با تعجب این مسئله را مطرح می‌کند، "سعید بن مسیب" در پاسخ می‌گوید: "سنت این چنین است"۱. یا اینکه امام صادق(ع) در پاسخ "ابان بن تغلب" که از شنیدن حکم این مسئله، سخت دچار تعجب شده بود و آن را بعید می‌دانست، فرمود: "آهسته باش ای ابان! این حکم رسول خداست".۲

چنان‌که مشاهده می‌شود، در این نگرش، محور اصلی پاسخ را دعوت به تعبد نسبت به احکام خدا و تعهد به سنت رسول اکرم(ص) تشکیل می‌دهد که این همان روح شریعت و مبنای دینداری است و بدون آن اسلام و مسلمانی، شعاری بیش نیست!

دلایل این حکم:

در قرآن کریم، فقط در یک آیه۳، از دیه نام برده شده است که در آن به مقدار و تفاوت دیه زن و مرد اشاره نشده است؛ بنابراین، دلایل عمده، روایات و اجماع فقها است:

الف. روایات:

روایاتی که بر نصف بودن دیه زن نسبت به مرد، دلالت دارند، دو دسته‌اند؛ یا ناظر به قتل نفس یا در خصوص دیه اعضا و جراحات هستند. جالب اینکه اغلب آن‌ها صحیح‌اند. به عنوان نمونه، از امام صادق(ع) نقل شده که "دیه زن نصف دیه مرد است"۴ و روایاتی که همین محتوا را دارند. ۵ همین‌طور درباره دیه اعضا و جراحات، صحیح آبان بن تغلب از امام صادق را داریم که از مستندات اصلی فقها در باب حرمت قیاس است. مضمون حدیث این است: از امام صادق(ع) سؤال کردم: نظر شما درباره مردی که یک انگشت از انگشتان زنی را قطع کرده، چیست؟ فرمود: ده شتر، دو انگشت بیست شتر، سه انگشت سی شتر، اگر چهارتا را برید، دیه‌اش بیست شتر. گفتم: منزه است خداوند، این چه حکمی است؟ (دیه سه انگشت بیش‌تر از دیه چهار انگشت)! زمانی که در عراق بودیم این حکم را شنیدیم اما از گوینده آن بی‌زاری جستیم و گفتیم این از القائات شیطان است.

امام صادق فرمود: آهسته باش ای آبان! آنچه گفتیم حکم پیامبر خدا(ص) است. زن تا یک سوم دیه با مرد برابر است. هرگاه به این حد رسید به نصف بر می‌گردد. ای آبان! تو از در قیاس با من وارد شدی و هرگاه قیاس در سنت راه یابد، دین نابود می‌شود"۶ و نظایر این روایت که همه معتبرند. ۷ همانگونه که پیش‌تر اشاره شد، محور پاسخ را در این روایات تعبد تشکیل می‌دهد.

اهل سنت نیز از پیامبر(ص) و امام علی(ع) و صحابه نقل کرده‌اند که "دیه زن نصف دیه مرد است"۸.

ب. اجماع:

دومین دلیلی که بر این حکم دلالت دارد، اجماع فقیهان عامه و خاصه است. در کتاب ارزش‌مند جواهر الکلام می‌نویسد: "این مسأله از لحاظ روایی و فتوایی مورد اتفاق است و اختلافی در آن نیست" بجز دو نفر به نام‌های "اصم" و "ابن علیه" که گفته‌اند دیه مرد و زن مساوی است. اما کسانی که اجماع امت را در این زمینه نقل کرده‌اند، به اختلاف نظر آن دو اعتنایی نکرده‌اند؛ بنابراین اثری بر آن مترتب نیست".۹

فقیهان اهل سنت نیز عموماً همین نظر را دارند و این حکم را اتفاقی شمرده‌اند. در "المفتی" چنین آمده است: "دیه زن مسلمان نصف دیه مرد مسلمان است و اهل علم بر این امر اتفاق دارند. فقط از "ابن علیه" و "ابوبکر اصم" نقل شده که گفته‌اند: دیه زن مثل دیه مرد است؛ زیرا پیامبر به طور مطلق فرمود: دیه نفس مؤمن صد شتر است. اما این قول شاذی است که مغایر سنت پیامبر و اجماع صحابه است".۱۰ دیگران نیز این اجماع را نقل کرده‌اند. ۱۱

با توجه به دلایل مزبور، جای هیچ گونه شک نیست به این که تفاوت دیه زن و مرد از احکام قطعی اسلام است، باقی نمی‌ماند. اما این پرسش هم چنان مطرح است که چرا شارع مقدس دیه زنان را نصف دیه مردان قرار داده است؟ و حکمت این مسئله چیست؟ چه توجیه عقلی و عرفی برای این حکم وجود دارد؟ اگر اسلام دین مساوات و برابری است پس چرا خون‌بهای زن، نصف بهای خون مرد باشد؟

در این زمینه، ممکن است بیان‌های متفاوتی ارائه شده باشد. در این فرصت به پاسخی که مناسب‌تر به نظر می‌رسد، اشاره می‌کنیم:

اولاً، دیه بر عکس آنچه که در فارسی گفته می‌شود «خون‌بها» بهای خون نیست. ارزش خون انسان را با این چیزها نمی‌توان تأمین کرد. از منظر قرآن کریم خون یک انسان برابر با خون همه انسان‌هاست و آن هم با پول و نظایر آن قابل مبادله نیست. نقش دیه این است که هم مجازات است که طرف حواسش را جمع کند و دیگر از این اشتباهات مرتکب نشود و هم نوعی جبران خسارت اقتصادی است که به خانواده مقتول وارد شده است؛ یعنی مردی یا زنی در یک خانواده از میان رفته است جای او به عنوان کسی که بالفعل یا بالقوه یک نیروی اقتصادی محسوب می‌شود، خالی است و این خلأ، خسارت اقتصادی‌ای به آن خانواده وارد می‌کند. دیه برای جبران خسارت وارده است. پس دیه، بهای خون نیست تا گفته شود پس خون مرد رنگین‌تر از خون زن است. ۱۲

ثانیاً، با این فرض که دیه برای جبران خسارت وارده به مجنی علیه یا خانواده اوست، گفته می‌شود از آنجا که مرد نقش بیش‌تر و مؤثرتری در زندگی اقتصادی دارد و از بین رفتن یا صدمه دیدن او لطمه بیش‌تری به اقتصاد خانواده وارد می‌آورد، به ویژه که در نظام حقوق اسلام، اداره خانواده و مسؤولیت تأمین معیشت آن با مرد است، بنابراین دیه او باید بیش‌تر باشد. از این منظر، تفاوت دیه زن و مرد، هرگز به معنای پائین‌تر بودن ارزش زن نیست، بلکه بدان دلیل است که تبعات از دست دادن مرد یا صدمه دیدن او، از لحاظ اقتصادی بیش‌تر از زن است و حال که قرار است این ضایعه به صورت مادی جبران شود و در واقع تحت عنوان دیه خسارت داده شود، طبعاً این تفاوت وضع باید در نظر گرفته شود.

از آنجا که حکم شرعی و قانونی با توجه به وضع غالب تعیین می‌شود، وضع غالب این است که مرد تأمین کننده هزینه خانواده و دارای نقش مؤثرتر در وضع اقتصادی و مالی است؛ بنابراین خسارت قابل پرداخت به او یا خانواده‌اش تحت عنوان دیه بیش‌تر از آن تعیین شده است. امروز بیش‌تر صاحب نظران، با این تبیین، تفاوت دیه زن و مرد را توجیه می‌کنند.

واقعیت را باید پذیرفت و بین شعار با واقعیت تفکیک کرد. واقعیت یک چیزی است و مسائل شعاری چیزی دیگر. این دو گاه با هم خلط می‌شوند و همین امر قضاوت صحیح را دشوار می‌کند. آفرینش، زن و مرد را براساس حکمت و برای فعالیت‌های متفاوتی خلق کرده است. یک واقعیت این است که زن باید باردار شود، بچه داشته باشد، دوران بارداری، شیردادن، و حمایت و حضانت از بچه، یک دورانی است که مقدار زیادی از بهترین عمر زن را می‌گیرد و این خدمت است ولی کاری اقتصادی و درآمدزا نیست. افزون بر این، وضع حمل مقدار زیادی از نیروی جسمانی زن را می‌گیرد و هر چه فرزند بیش‌تر به دنیا بیاورد، در واقع ایثارگری بیش‌تری کرده است. این یک واقعیتی است آفرینش زن این است و با شعار نمی‌توان آفرینش را عوض کرد و هر گونه تلاش برای تغییر مسیری که آفرینش برای تداوم نوع آدمی قرار داده است نه تنها با شکست روبه رو می‌شود که ممکن است در بلند مدت خسارت‌های جبران ناپذیری را به جوامع انسانی بزند. این یک واقعیتی که عامل تفاوت میان زن و مرد در حوزه مسائل اقتصادی، در بازدهی اقتصادی است. واقعیت دیگر، تفاوت ساختمانی زن و مرد است که باعث گردیده بسیاری از کارهای اجتماعی، به دلیل خشن و مشقت بار بودن آن، برعهده مردان باشد؛ چون آن دو از نظر تفاوت جسمانی فرق دارند. این امر به اندازه‌ای واضح است که حتی در کشورهایی که شعار تشابه و تساوی زن و مرد را سر می‌دهند، باز در عمل، فعالیت‌های دو جنس کاملاً یکسان نیست.

پس در اسلام از نظر بعد انسانی و الهی و ارزشی، تفاوتی بین زن و مرد نیست. تفاوت در بازده اقتصادی است و حکمت تفاوت دیه، به عنوان جبران خسارت، نیز بر این معیار توجیه پذیر است. ۱۳

بنابر این اهم دلایل تفاوت دیه زن و مرد، روایات پیامبر و اهل‌بیت(ع) از طریق شیعه و سنی و اجماع فقیهان مسلمان است. محور اصلی پاسخ به ابهام چرایی تفاوت زن و مرد در دیه، در این رویکرد، تعبد نسبت به احکام الهی و سنت پیامبر اکرم(ص) است. البته پر واضح است که تعبد در برابر احکام اسلام، منافاتی با پی‌جوئی از حکمت و فلسفه احکام آن ندارد هر چند ممکن است به تمامی حکمت‌های نهفته در آن راه نبریم؛ چون ما معتقدیم که احکام شریعت، تابع مصالح و مفاسدند و در همه آن‌ها، منافع مردم و دفع ضرر از آن‌ها لحاظ شده است. نکته قابل توجه این است که احکام اسلام، نه بر مبنای اصالت فرد و فردگرایی یا اصالت جمع، که بر مبنای حق و ناظر به سنت‌ها و واقعیت‌های دنیا و زندگی آن، پایه‌ریزی شده است. از این رو احکام الاهی سر آن دارند که بیش‌ترین خیر، به اکثر افراد جامعه رسانده شود ولو این که به خاطر شرایط و محدودیت‌های واقعی زندگی دنیا، برخی از انسان‌ها از بهره‌هایی محروم بمانند که این افراد نیز اگر از اهالی ایمان و دینمداری باشند، در قیامت عوض آن را خواهند ستاند. براین اساس، حکمت تفاوت دیه زن و مرد، اختلاف در نقش آن‌ها در عرصه اقتصاد است. از آنجا که بازده اقتصادی مرد غالباً بیش‌تر از زن است، طبعاً تبعات از دست دادن مرد یا صدمه دیدن او، از لحاظ اقتصادی بیش‌تر از زن است، دیه او نیز بیش‌تر از زن قرار داده شده است. با یک دقت ظریف و حکیمانه می‌توان دریافت که همین تفاوت اقتصادی نیز به سود زنان طراحی شده است. وقتی مردی کشته می‌شود یا عضوی از او آسیب می‌بیند، دیه‌ای که ستانده می‌شود در صورت مرگ مرد، کاملاً به خانواده او و از جمله آنان همسرش و مادرش، داده می‌شود؛ و در صورت زنده ماندن او، باز این مرد است که به خاطر وظیفه و نقشی که در تأمین نیازمندی‌های خانواده دارد، بهای دیه‌اش را به سبد خانواده می‌ریزد و آن‌ها را و از جمله همسرش را بهرمند می‌کند. این در حالی است که زن در صورت زنده ماندن، هیچ وظیفه‌ای در قبال هزینه کردن آن برای دیگران ندارد و اگر بمیرد هم، سهم ناچیزی از دیه‌اش به مرد خواهد رسید. پی‌نوشت‌ها:

۱. ابوبکر احمد بن علی، الجصاص (الرازی)، مختصر اختلاف العلماء، تحقیق عبدالله نذیر احمد، (بیروت، دارالبشائر الاسلامیه، ۱۴۱۶ ق)، ج۵، ص۱۰۵.

۲. محمد بن الحسن الحر العاملی؛ وسایل الشیعه، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا) ج۱۹، ص۲۶۸، حدیث۱، باب ۴۴، دیات الاعضا.

۳. نساء ()/۹۲.

۴. همان، ص۱۵۲–۱۵۱، روایات ۱و۲و۳، باب ۵، ابواب دیات نفس.

۵. همان.

۶. همان، ص۲۶۸، روایت ۱، باب ۴۴، ابواب دیات الاعضا؛ محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷) ج۷، ص۲۹۹، ج۶، ص۲۹۵، ح ۱.

۷. وسایل الشیعه، همان، ص۱۲۲، ح ۱و۲، ابواب قصاص الطرف، و ص۲۹۵، ح ۱، باب ۳، ابواب دیات الشجاح و الجراح.

۸. ر.ک. ابن قدامه المقدسی، المفتی، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا، ج۷، ص۳۷۱؛ دهبه الرجیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، دمشق، چ ۳، ۱۹۸۴، ج۶، ص۳۱۰؛ عبدالرحمن الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ هفتم، ۱۴۰۶ ق، ج۵، ص۳۷۱.

۹. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ سوم، ۱۳۶۷، ج۴۳، ص۳۲.

۱۰. عبدالله بن احمد، ابن قدامه، المفتی، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا، ج۷، ص۷۹۷.

۱۱. عبدالقادر عوده، التشریع الجنایی مقارنا بالقانون الوضعی، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۱، ص۶۶۹، و ج۲، ص۱۸۲.

۱۲. ناصر مکارم شیرازی، دروس خارج فقه، بحث دیات، روزنامه آموزشی پژوهشی فیضیه، شماره ۱۸، ص۵.

۱۳. ر.ک. همان، ص۸–۵؛ و عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۴۲۱؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۵، ص۳۳۲.


منابع جهت مطالعه بیشتر

۱. ناصر مکارم شیرازی، دروس خارج فقه، بحث دیات، روزنامه آموزشی و پژوهشی، شماره ۱۸، ص۸–۵. ۲. ابراهیم شفیعی سردستانی، تفاوت زن و مرد در دیه و قصاص، تهران، سفیر صبح، ۱۳۸۰. ۳. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۴۲۱–۴۱۷.


منابع