نبأ عظیم در آیه ۲ سوره نبأ

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۴۸ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} در سوره نبا آمده {{قرآن|..عَنِ النَّبَإِ الْعَظ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

در سوره نبا آمده ﴿..عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيم (نبأ/ ۲)‏ در دعاي ندبه خطاب به امام زمان(عج) آمده .... «يا بن النباء العظيم» آيا اين دو از نظر مفهومي و معنايي با هم ارتباطي دارند يا فقط تشابه ظاهري دارند؟

درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


وقتي پيامبر اسلام(ص) دعوت خود را آشكار كرد، كفار در نبوت آن حضرت و قرآن و تعاليم اسلام از جمله جانشين پيامبر(ص) اختلاف كرده و از پيامبر(ص) و مومنان از روي استهزاء مي پرسيدند!‌ خداوند از پرسش آنها خبر داده و مي فرمايد:

از چه چيز مي پرسند؟ از خبر بزرگ،‌ كه در او اختلاف دارند.[۱]

براي «نبأ عظيم» يعني خبر بزرگ، چهار مصداق ذكر شده كه البته به هم مربوط هستند:

۱. قرآن كريم: يعني مردم قرآن را مسخره كرده و مي گفتند: اين قصه ها افسانه هاي پيشينيان است يا شعر است و...[۲]

۲. قيامت: در امكان قيامت هم گفتگوها بود كه مگر مي شود انسان بعد از مرگش دوباره زنده شود و اين چه خبري است كه پيامبر(ص) ادعا مي كند؟[۳]

۳. رسول خدا(ص) : مي گفتند: اين شخص از طرف خدا نيامده بلكه شاعر، ساحر و .... است![۴]

۴. اميرالمؤمنين(ع) : بيشتر مفسران مي گويند: مراد از «نبأ عظيم» حضرت علي(ع) است براي همين، همواره از پيامبر(ص) مي پرسيدند: وصي تو چه كسي است؟

امام باقر(ع) مي فرمايد: نبأ عظيم، اميرالمؤمنين(ع) است، و آن حضرت مي فرمود: براي خدا آيه و خبري بزرگتر از من نيست.

اميرالمومنين(ع) هم مي فرمود: من آن خبر بزرگم كه در من اختلاف كرديد، در ولايت من جنگيديد، و از ولايت من باز آمديد، پس از آن كه قبول كرديد، و به ستم هلاك شديد، بعد از آن كه با شمشير من از كفر رها شده بوديد.

و روز غدير را خود دانستيد و روز قيامت مي بينيد آنچه امروز كرديد.[۵]

با توجه به روايات فراواني كه فقط به چند نمونه اشاره شد، مي توانيم بگوئيم: «نبأ عظيم» هر چند چهار مصداق دارد ولي همه اين ها به مصداق مهم يعني اميرالمؤمنين(ع) برمي گردند.

اما قرآن: طبق فرمايش رسول گرامي در حجه الوداع، كه: من دو چيز گرانبها در نزد شما به امانت مي گذارم مادامي كه به هر دو عمل كنيد گمراه نمي شويد: يكي قرآن و ديگري عترت و اهل بيتم.[۶]

پس قرآن كريم و عترت پيامبر(ص) با هم اند و هر كدام عدل ديگري به حساب مي آيند.

اما قيامت: اين اميرالمؤمنين(ع) است كه قسيم النار و الجنه مي باشد، و بدون آن حضرت قيامتي بر پا نمي شود، از سوي ديگر رسيدن به سعادت اخروي در گرو كامل شدن دين است كه خداوند پس از منصوب كردن حضرت علي(ع) به امامت در روز غدير فرمود: «اليوم اكملت لكم دينكم» امروز دين شما (با امامت علي(ع)) كامل كردم، با ولايت او نعمت هاي الهي بر امت تمام گشت، «و اتممت عليكم نعمتي» و نعمتم را بر شما تمام كردم، و با ولايت آن حضرت، احكام اسلامي و پيامبر(ص) دوام مي يابد، «و رضيت لكم الاسلام دينا» اسلام را دين شما گردانيدم، و با عملي شدن احكام اسلام توسط آن حضرت،‌كفار مأيوس مي شوند، و امروز كفار (با امامت حضرت علي(ع)) از ضربه زدن به دين شما مأيوس شدند و از آنها نترسيد و از من بترسيد.[۷]

اگر هم كسي بگويد: مراد از «نباء عظيم» خود پيامبر(ص) است، باز برمي گردد به حضرت علي(ع) چرا كه قرآن كريم در آيه مباهله، حضرت علي(ع) را نفس پيامبر(ص) خوانده است:

هر گاه بعد از علم و دانشي كه به تو رسيده، كساني با تو به ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را و شما هم زنان خويش را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را دعوت كنيد، آنگاه با هم مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.[۸]

با روشن شدن اين مطلب، خطاب ما به حضرت بقيه الله الاعظم ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ در دعاي ندبه، كاملاً با اين آيه ارتباط دارد؛ زيرا امام زمان(ع) فرزند رسول خدا(ص) و فرزند اميرالمؤمنين(ع) است و «يا بن النباء العظيم» يعني اي فرزند اميرالمؤمنين و اي فرزند رسول گرامي اسلام. به اميد روزي كه با ظهور حضرتش دنيا پر از مهر و صفا و صميميت گردد.


مطالعه بيشتر

۱. عروسي حويزي، عبد علي؛ تفسير نور الثقلين، ج۵، مطبعه علميه،‌ دوم، بي تا.

۲. مدرسي، محمد تقي، من هدي القرآن، ج۱۷، بي جا، دارالهُدي، اول، ۱۴۰۶ ق.


منابع

  1. نبأ/ ۱ ـ ۳.
  2. انعام/ ۲۵ و طبرسي، فضل، مجمع البيان، گروه مترجمان، تهران، انتشارات فراهاني، چاپ اول، ۱۳۵۰ ش، ذيل آيه.
  3. مؤمنون/ ۸۲ و كاشاني، فتح الله، منهج الصادقين، تهران، كتابفروشي اسلاميه، چاپ دوم، ۱۳۴۴ ش، ج۱۰، ص۱۲۵.
  4. طور/۳۰ و ذاريات/ ۵۲ و موسوي سبزواري، عبدالاعلي،‌ مواهب عليه، نجف، الادب، ۱۴۰۴ ق، ج۴، ص۳۸۰.
  5. كليني، محمد، كافي، ج۱، ص۲۰۷، روايت ۳؛ و بروجردي، ابراهيم،‌ جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ سوم، ج۴، ص۳۸۰؛ و جرجاني، حسين، گازر، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ ش، ج۱۰، ص۲۶۶؛ و حسين بحراني،‌ هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ ق، ج۵، ص۴۱۹.
  6. مجلسي، محمد باقر،‌ بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ق، ج۲، ص۲۸۵، روايت ۲، باب ۳۴.
  7. مائده/ ۳، بلاغي،‌ عبدالحجّت؛ حجه التفاسير و بلاغ الاكسير، قم، انتشارات حكمت، چاپ اول، ۱۳۴۵ ش، ج۲، ص۱۲۹.
  8. آل عمران/ ۶۱، و طباطبائي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، ۱۳۹۷ ق، ج۳، ص۲۴۳.