مورد اتفاق نبودن خلافت ابوبکر

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۱ توسط Golpoor (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام)
سؤال

آیا خلافت ابوبکر مورد اتفاق تمام مسلمین بود؟


مورد اتفاق نبودن خلافت ابوبکر

بر اساس شواهد تاریخی معتبر در میان صحابه و پیروان ایشان افراد زیادی بودند که باانگیزه‌های گوناگون از بیعت با ابوبکر خودداری کردند. که به‌طور اختصار از بعضی از آن‌ها نام برده می‌شود:

سعد بن عباده: وی که از بزرگان انصار و رئیس قبیله خزرج بود با رحلت پیامبر(ص) برآن شد تا انصار اوس و خزرج را بر بیعت با خود متحد گرداند ولی آن گاه که در اثر حسادت رقبای اوسی و خزرجی خود از دستیابی به هدف خود بازماند و خلافت را از دست رفته دید از بیعت با ابوبکر نیز امتناع کرد و از هرگونه همراهی با حکومت خودداری کرد و در همین راستا از یثرب که موطن او بود خارج شد و به شام رفت و سرانجام در سال ۱۵ هجری کشته شد و مرگ او را به اجنه نسبت دادند. سخنان سعد در اجتماع سقیفه بنی ساعده و پس از آن در کتب تاریخی از جمله: تاریخ یعقوبی، الامامه و السیاسه ابن قتیبه، تاریخ طبری،الکامل ابن اثیر و رجال برقی... گزارش شده است.

علی(ع) و بنی هاشم نیز از جمله اصحابی بودند که در مخالفت با ابوبکر و به تبعیت از سخنان پیامبر(ص) در روز غدیر با خلافت ابوبکر مخالفت کردند.

برخی از صحابه نیز در مدینه در حمایت از خلافت و امامت علی(ع) از بیعت با خلیفه خودداری کردند، یعقوبی از برخی از این صحابه یاد کرده است : زبیر بن عوام، خالدبن سعد، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر، براء بن عازب و ابیّ بن کعب ازجمله این افراد بودند[۱]، حباب بن منذر انصاری کسی بود که در حمایت از علی(ع) و مخالفت با ابوبکر شمشیر کشید عمر دستور داد تا شمشیر او را گرفتند و به سنگ زدند و آن را شکستند.[۲]

ابن هشام نیز ضمن بیان حوادث سقیفه بنی ساعده به اعتراض عدّه‌ای از صحابه به خصوص انصار و امام علی(ع) و زبیر بن عوام به خلافت ابوبکر اشاره می‌کند[۳]. زبیر بن بکار که از خاندان زبیر بوده و ابن ابی الحدید او را از منحرفان از امیرمؤمنان معرفی می‌کند در کتاب اخبار الموفقیات سخنان و اخبار زیادی درباره اختلاف میان انصار و قریش آورده است.

محدثان و علمای اهل سنت نیز به بسیاری از این مخالفت‌ها اشاره کرده‌اند: بخاری و مسلم، دو محدث بزرگ اهل سنت به سرپیچی علی(ع) از بیعت با ابوبکراشاره کرده وآورده‌اند که علی(ع) با ابوبکر بیعت نکرد تا هنگامی که فاطمه زهرا ـ علیها السّلام ـ از دنیا رفت[۴].

یعقوبی در تاریخ خود بعد از نقل جریان مخالفت علی(ع) و عدّ‌ه‌ای از صحابه با خلافت ابوبکر می‌گوید:

«پس ابوبکر نزد عمر بن خطاب و ابو عبیده بن جرّاح و مغیره بن شعبه فرستاد و پرسید که مصلحت چیست؟ گفتند مصلحت آن است که عباس بن عبد المطلب را ببینی و برای او در این امر بهره‌ای قرار دهی که حق او و سپس حق فرزندان او باشد و بدین وسیله دست علی(ع) را کوتاه کنید تا آن گاه که عباس به شما پیوست شما را حجتی بر علی(ع) باشد و ...[۵]».

مورّخین دیگری نیز مخالفت امیرمومنان(ع) را با ابوبکر به صراحت نوشته‌اند از جمله آنان ابن عبدربه در العقد الفرید، ابن قتیبه در الامامه و السیاسه، مسعودی در مروج الذهب، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، و ... می‌باشند.

شهرستانی دانشمند بزرگ اهل سنت نیز مسأله خلافت را یکی از بزرگترین اختلافات اسلامی می‌شمارد و چنین بیان می‌کند: « ... مسأله (خلافت) خلفا از جمله مسائلی است که برای مسلمانان گران و سنگین تمام شده است و در هیچ زمان بر سر یک اصل دینی بسان این اصل شمشیر کشیده نشده است و...[۶]»

در خارج از مدینه نیز برخی قبائل در حمایت از امامت علی(ع) از اطاعت خلیفه و حکومت مرکزی سرباز زدند گرچه جریان حاکم تلاش کرد تا با هدف سرپوشی این اعتراضات، از این گروه نیز با عنوان "رده" یاد نمایند و آنان را همانند آن دسته از قبائل تازه مسلمانی، که پس از رحلت پیامبر(ص) اسلام را رها کرده و بت پرستی را ادامه دادند، بدانند اما گزارش‌های برخی از منابع از تمایلات این گروه از قبایل پیرو علی(ع) سخن رانده‌اند. واقدی در کتاب خود با عنوان" الرده" و ابن اعثم کوفی در"الفتوح" به این دسته از گزارشات اشاره دارند.

مطالعه بیشتر

تاریخ اسلام نوشته مهدی پیشوایی


منابع

  1. یعقوبی، تاریخ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی فرهنگی، ج۱،ص ۵۲۴.
  2. طبری، تاریخ ، بیروت، انتشارات دارالکتاب العلمیه، ج۲، ص۱۴۴.
  3. ابن هشام، السیره النبویه ، بیروت، انتشارات دارالقلم، ج۴، ص۳۰۶.
  4. صحیح بخاری، جزء سوم، قاهره، چاپ سنه ۱۳۰۹، ص۳۶، صحیح مسلم، جزء دوم، چاپ سال ۱۳۲۷، ص۷۲، (این دو نفر به اسنادی که به عایشه می‌رسد مخالفت علی(ع) را صریحاً بیان می‌کنند و این قضیه را دنبال غزوه خیبر و به مناسبت تقسیم خمس غنائم این جنگ آورده‌اند).
  5. تاریخ یعقوبی، چاپ بیروت، ج۱،ص ۵۲۴.
  6. شهرستانی، الملل و النحل، بیروت، انتشارات دارالمعرفه، ج۱، ص۲۴.