مهمترین نگرانی پیامبراسلام(ص) در پایان عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(ایجاد مدخل)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
مهمترین دغدغه و نگراني پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله و سلّم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟
مهمترین دغدغه و نگراني پيامبر اسلام(ص) در آخر عمر مبارکشان چه بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
آخرين روزهاي زندگاني پيامبر گرامي اسلام صلّي الله عليه و آله و سلّم از فصول بسيار حساس و دقيق تاريخ اسلام مي باشد. اسلام و مسلمانان در آن روزها، ساعات و لحظه هاي دردناکي را مي گذراندند.  
جلوگیری از غصب خلافت امام علی(ع) توسط جریان نفاق تنها دغدغه و نگراني [[پيامبر اکرم(ص)]] در اواخر عمر مبارکشان دانسته شده است. پیامبر(ص) با تشکیل [[سپاه اسامه]] و همچنین [[حدیث دوات و قلم|درخواست دوات و قلم]] در اواخر عمر تلاش زيادی نمود تا جلوي تحرکات مرموز جريان نفاق را بگيرد؛ اما در نهايت، شرايط به گونه‌اي شد که اين جريان پس از رحلت پيامبر اکرم(ص) امور سياسي را قبضه کرد و خليفه بر حق پيامبر را خانه‌نشين نمود.  


مخالفت علني برخي از صحابه (عمر، ابوبکر و ابو عبيده جرّاح) و سرپيچي آنان از شرکت در سپاه اسامه بن زيد، حاکي از يک سلسله فعاليت هاي زير زميني و تصميم جدي آنان بود که پس از درگذشت پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم حکومت و فرمانروايي و امور سياسي اسلام را قبضه کنند و جانشين رسمي پيامبر(ص) را که در غديرخم، تعيين شده بود، از حق مسلم خود محرم کنند.  
== جلوگیری از غصب خلافت ==
آخرين روزهاي زندگاني [[پيامبر اسلام(ص)]] از فصول بسيار حساس و دقيق تاريخ [[اسلام]] دانسته شده و آن روزها را برای اسلام و [[مسلمانان]]، ساعات و لحظه هاي دردناکي قلمداد کرده‌اند.<ref>جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، سازمان دايره المعارف تشيع، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۱و۹۲.</ref>


پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله و سلّم نيز از منويات آنان، آگاه بود. و بر خنثي کردن فعاليت آنان، اصرار مي ورزيد. تمام سران صحابه در سپاه اسامه بن زيد<ref>جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، سازمان دايره المعارف تشيع، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۱و۹۲.</ref>شرکت کنند و هرچه زود تر سرزمين مدينه را به قصد نبرد با روميان ترک نمايند. ولي بازيگران صحنه سياست (عمر، ابوبکر و ابوعبيده جرّاح)، براي اجراي نقشه هاي خود به بهانه هاي واهي از شرکت در سپاه اسامه خودداري کرده و حتي سپاه را از حرکت بازداشتند. روزي که پيامبر گرامي اسلام صلّي الله عليه و آله و سلّم درگذشت آنها پس از ۱۶روز توقف ومعطلي، براثر انتشار وفات پيامبر، به مدينه باز گشتند.
گفته شده است که پيامبر(ص) از حرکت‌هاي زننده و فعاليت‌هاي سري برخي از دختران آنان که از همسران خود وي به شمار مي‌رفتند، آگاه شد و با تبي شديد، وارد [[مسجد]] شد و در کنار منبر ايستاد و با صداي بلند به طوري که صدايش از بيرون مسجد شنيده مي شد، رو به مردم کرد و فرمود: اي مردم! آتش(فتنه) برافروخته شده و فتنه مانند پاره‌هاي شب تاريک، روي آورده و شما هيچ نوع دستاويزي بر ضد من نداريد. من [[حلال]] نکردم مگر آنچه را که [[قرآن]] حلال نموده و تحريم ننمودم، مگر آنچه را که قرآن تحريم نموده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبري، بيروت، داربيروت للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۱۷ و ۲۱۸؛ ابن هشام، السيره النبويه، تهران، انتشارات ايران، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۳۰۴؛ آيت الله سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۹۲.</ref>  


آنچه منظور پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم بود که در روز وفات وي به سرزمين مدينه از رجال سياسي و مزاحم که ممکن است بر ضّد جانشين بلا فصل وي علي عليه السلام دست به تحريکاتي بزنند-خالي باشد، جامه ي عمل نپوشيد. آنان نه تنها مدينه را ترک نگفتند، بلکه کوشش کردند که جلو هر نوع فعاليت و کاري را که مربوط به تحکيم موقعيت اميرالمومنين علي عليه السلام وصي بلافصل وي باشد، بگيرند و به عناوين مختلفي پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم را از مذاکره و گفتگو پيرامون اين موضوع، منصرف سازند.  
اين جمله حاکي از نگراني شديد پيامبر اکرم(ص) از آينده و سرنوشت اسلام دانسته شده است. به باور برخی از محققان، مقصود از آتش همان آتش فتنه و افتراق و دو دستگي بود که در کمين مسلمانان قرار گرفته بود و پس از درگذشت پيامبر اکرم(ص) شعله‌ور گرديد و تا به امروز ادامه پیدا کرده است.<ref>سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۹۲.</ref> مهمترین نگرانی پیامبر اسلام(ص) در اواخر عمر، توطئه برخی از [[صحابه]] برای غصب خلافت و اختلاف و پراکندگی مسلمانان دانسته شده است که با اقداماتی چون تشکیل سپاه اسامه و [[حدیث دوات و قلم|درخواست دوات و قلم]] در لحظات آخر عمر سعی نمود تا از این توطئه جلوگیری کند.


پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ از حرکت هاي زننده و فعاليت هاي سري برخي از دختران آنان که از همسران خود وي به شمار مي رفتند ـ آگاه شد و با تبي شديد، وارد مسجد گرديد و در کنار منبر ايستاد و با صداي بلند، به طوري که صداي وي از بيرون مسجد شنيده مي شد، رو به مردم کرد و فرمود: «اي مردم! آتش (فتنه) برافروخته شده، و فتنه مانند پاره هاي شب تاريک، روي آورده و شما هيچ نوع دستاويزي بر ضدّ من نداريد. من حلال نکردم مگر آنچه را که قرآن حلال نموده و تحريم ننمودم، مگر آنچه را که قرآن تحريم نموده است».<ref>ابن سعد، الطبقات الکبري، بيروت، داربيروت للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۱۷ و ۲۱۸؛ ابن هشام، السيره النبويه، تهران، انتشارات ايران، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۳۰۴؛ آيت الله سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۹۲.</ref>
=== تشکیل سپاه اسامه ===
به باور برخی از محققان [[پيامبر اسلام(ص)]] که از نیات برخی [[صحابه]] برای [[غصب خلافت]] آگاه بود، برای خنثي کردن فعاليت آنان از تمام سران صحابه خواست تا در سپاهی به فرماندهی [[اسامة بن زيد]] شرکت کنند و هرچه زودتر سرزمين [[مدينه]] را به قصد نبرد با روميان ترک نمايند؛ اما اشخاصی چون عمر، ابوبکر و ابوعبيده جرّاح به بهانه‌هاي مختلف از شرکت در سپاه اسامه خودداري کرده و حتي سپاه را از حرکت بازداشتند.<ref>جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، سازمان دايره المعارف تشيع، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۱و۹۲.</ref>  


اين جمله حاکي از نگراني شديد پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم از آينده و سرنوشت اسلام، پس از درگذشت وي بود. مقصود از آتشي که مي فرمايد: «شعله ور شد»، کدام آتش است؟! آيا جز آتش فتنه و افتراق و دو دستگي است که در کمين مسلمانان قرار گرفته بود و پس از درگذشت پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم شعله ور گرديد و زبانه کشيد و هنوز که هنوز است، شعله هاي آن، خاموش نگشته و در حال اشتعال است؟!<ref>سبحاني، همان، ص۴۹۲.</ref>
طبق باور شیعیان، منظور پيامبر(ص) از تشکیل سپاه اسامه، خالی کردن مدینه از رجال سياسي که ممکن بود بر ضد جانشين بلافصل وي یعنی امام علي(ع) دست به تحرکاتي بزنند؛ اما آنان نه تنها مدينه را ترک نکردند، بلکه کوشش کردند تا جلوی هر نوع فعاليت و کاري را که مربوط به تحکيم موقعيت امام علي(ع)باشد، بگيرند و به عناوين مختلف پيامبر اکرم(ص) را از مذاکره و گفتگو پيرامون اين موضوع، منصرف سازند.<ref>جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، سازمان دايره المعارف تشيع، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۱و۹۲.</ref>  


==نتيجه گيري:==
مخالفت علني برخي از صحابه چون عمر، ابوبکر و ابو عبيده جرّاح و سرپيچي آنان از شرکت در سپاه اسامه بن زيد، حاکي از يک سلسله فعاليت‌هاي زير زميني دانسته شده که پس از درگذشت پيامبر(ص) حکومت و فرمانروايي و امور سياسي اسلام را قبضه کنند و جانشين رسمي پيامبر(ص) را که در غديرخم، تعيين شده بود، از حق خود محروم کنند.<ref>سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۹۲.</ref>


تنها دغدغه و نگراني پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم در آخر عمر مبارکشان اين بود که جريان نفاق، علي عليه السلام را خانه نشين کند و با غصب خلافت، قرآن را مهجور نمايد. آن حضرت تلاش زيادی کردند که جلوي تحرکات مرموز جريان نفاق را بگيرند. اما در نهايت، شرايط به گونه اي شد که اين جريان پس از رحلت پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم امور سياسي را قبضه کرد و خليفه بر حق پيامبر را خانه نشين نمود و در حق فاطمه زهرا سلام الله عليها ظلم هاي بي شماري روا داشت. جريان شوم سقيفه باعث شد، ۲۵ سال، اميرالمومنين علي عليه السلام خانه نشين شود. خلفاي سه گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) بدعت هاي بسياري در دين پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم به جا گذاشتند.  
شیخ مفید معتقد است تأکید پیامبر اکرم(ص) به [[صحابه]] از جمله [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به شرکت در [[جیش اسامه]] به خاطر پیش‌بینی این توطئه بود.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
=== درخواست دوات و قلم ===
{{نوشتار اصلی|حدیث دوات و قلم}}
یکی دیگر از اقدامات پیامبر برای جلوگیری از توطئه و گمراهی [[مسلمانان]] پس از وفاتشان، درخواست قلم و کاغذ بود که عمر بن خطاب با متهم کردن پیامبر به هذیان‌گویی، مانع از نوشتن وصیت پیامبر(ص)گردید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا؛ ج۲، ص۱۸۷؛ مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج۵، ص۷۶؛ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.</ref> در کتب قدیمی [[شیعه]] مثل کتاب سلیم بن قیس که از تابعین رسول خدا(ص) است نقل شده که آبان به ابی عیاش از سلیم نقل می‌کند به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه [[عبدالله بن عباس]] بودیم که یادی از رسول خدا(ص) و هنگام وفات آن حضرت شد. ابن‌عباس به گریه افتاد و گفت در نزد حضرت بودیم در روزی که رحلت کردند، فرمودند برایم کتف (گوسفندی) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید…<ref>کتاب سلیم بن قیس (تابعین)، تحقیق محمد باقر انصاری، ص۳۲۵.</ref>{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ سيره رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ رسول جعفريان.
۱ـ سيره رسول خدا(ص) نوشته رسول جعفريان.
 
۲ـ فروغ ابديت، آيت الله جعفر سبحاني، جلد دوم.


۳ـ فروغ ولايت، آيت الله جعفر سبحاني.
۲ـ فروغ ابديت نوشته آيت الله جعفر سبحاني، جلد دوم.{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۸

سؤال

مهمترین دغدغه و نگراني پيامبر اسلام(ص) در آخر عمر مبارکشان چه بود؟

جلوگیری از غصب خلافت امام علی(ع) توسط جریان نفاق تنها دغدغه و نگراني پيامبر اکرم(ص) در اواخر عمر مبارکشان دانسته شده است. پیامبر(ص) با تشکیل سپاه اسامه و همچنین درخواست دوات و قلم در اواخر عمر تلاش زيادی نمود تا جلوي تحرکات مرموز جريان نفاق را بگيرد؛ اما در نهايت، شرايط به گونه‌اي شد که اين جريان پس از رحلت پيامبر اکرم(ص) امور سياسي را قبضه کرد و خليفه بر حق پيامبر را خانه‌نشين نمود.

جلوگیری از غصب خلافت

آخرين روزهاي زندگاني پيامبر اسلام(ص) از فصول بسيار حساس و دقيق تاريخ اسلام دانسته شده و آن روزها را برای اسلام و مسلمانان، ساعات و لحظه هاي دردناکي قلمداد کرده‌اند.[۱]

گفته شده است که پيامبر(ص) از حرکت‌هاي زننده و فعاليت‌هاي سري برخي از دختران آنان که از همسران خود وي به شمار مي‌رفتند، آگاه شد و با تبي شديد، وارد مسجد شد و در کنار منبر ايستاد و با صداي بلند به طوري که صدايش از بيرون مسجد شنيده مي شد، رو به مردم کرد و فرمود: اي مردم! آتش(فتنه) برافروخته شده و فتنه مانند پاره‌هاي شب تاريک، روي آورده و شما هيچ نوع دستاويزي بر ضد من نداريد. من حلال نکردم مگر آنچه را که قرآن حلال نموده و تحريم ننمودم، مگر آنچه را که قرآن تحريم نموده است.[۲]

اين جمله حاکي از نگراني شديد پيامبر اکرم(ص) از آينده و سرنوشت اسلام دانسته شده است. به باور برخی از محققان، مقصود از آتش همان آتش فتنه و افتراق و دو دستگي بود که در کمين مسلمانان قرار گرفته بود و پس از درگذشت پيامبر اکرم(ص) شعله‌ور گرديد و تا به امروز ادامه پیدا کرده است.[۳] مهمترین نگرانی پیامبر اسلام(ص) در اواخر عمر، توطئه برخی از صحابه برای غصب خلافت و اختلاف و پراکندگی مسلمانان دانسته شده است که با اقداماتی چون تشکیل سپاه اسامه و درخواست دوات و قلم در لحظات آخر عمر سعی نمود تا از این توطئه جلوگیری کند.

تشکیل سپاه اسامه

به باور برخی از محققان پيامبر اسلام(ص) که از نیات برخی صحابه برای غصب خلافت آگاه بود، برای خنثي کردن فعاليت آنان از تمام سران صحابه خواست تا در سپاهی به فرماندهی اسامة بن زيد شرکت کنند و هرچه زودتر سرزمين مدينه را به قصد نبرد با روميان ترک نمايند؛ اما اشخاصی چون عمر، ابوبکر و ابوعبيده جرّاح به بهانه‌هاي مختلف از شرکت در سپاه اسامه خودداري کرده و حتي سپاه را از حرکت بازداشتند.[۴]

طبق باور شیعیان، منظور پيامبر(ص) از تشکیل سپاه اسامه، خالی کردن مدینه از رجال سياسي که ممکن بود بر ضد جانشين بلافصل وي یعنی امام علي(ع) دست به تحرکاتي بزنند؛ اما آنان نه تنها مدينه را ترک نکردند، بلکه کوشش کردند تا جلوی هر نوع فعاليت و کاري را که مربوط به تحکيم موقعيت امام علي(ع)باشد، بگيرند و به عناوين مختلف پيامبر اکرم(ص) را از مذاکره و گفتگو پيرامون اين موضوع، منصرف سازند.[۵]

مخالفت علني برخي از صحابه چون عمر، ابوبکر و ابو عبيده جرّاح و سرپيچي آنان از شرکت در سپاه اسامه بن زيد، حاکي از يک سلسله فعاليت‌هاي زير زميني دانسته شده که پس از درگذشت پيامبر(ص) حکومت و فرمانروايي و امور سياسي اسلام را قبضه کنند و جانشين رسمي پيامبر(ص) را که در غديرخم، تعيين شده بود، از حق خود محروم کنند.[۶]

شیخ مفید معتقد است تأکید پیامبر اکرم(ص) به صحابه از جمله ابوبکر و عمر به شرکت در جیش اسامه به خاطر پیش‌بینی این توطئه بود.[۷]

درخواست دوات و قلم

یکی دیگر از اقدامات پیامبر برای جلوگیری از توطئه و گمراهی مسلمانان پس از وفاتشان، درخواست قلم و کاغذ بود که عمر بن خطاب با متهم کردن پیامبر به هذیان‌گویی، مانع از نوشتن وصیت پیامبر(ص)گردید.[۸] در کتب قدیمی شیعه مثل کتاب سلیم بن قیس که از تابعین رسول خدا(ص) است نقل شده که آبان به ابی عیاش از سلیم نقل می‌کند به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه عبدالله بن عباس بودیم که یادی از رسول خدا(ص) و هنگام وفات آن حضرت شد. ابن‌عباس به گریه افتاد و گفت در نزد حضرت بودیم در روزی که رحلت کردند، فرمودند برایم کتف (گوسفندی) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید…[۹]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ سيره رسول خدا(ص) نوشته رسول جعفريان.

۲ـ فروغ ابديت نوشته آيت الله جعفر سبحاني، جلد دوم.


منابع

  1. جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، سازمان دايره المعارف تشيع، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۱و۹۲.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبري، بيروت، داربيروت للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۱۷ و ۲۱۸؛ ابن هشام، السيره النبويه، تهران، انتشارات ايران، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۳۰۴؛ آيت الله سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۹۲.
  3. سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۹۲.
  4. جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، سازمان دايره المعارف تشيع، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۱و۹۲.
  5. جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، سازمان دايره المعارف تشيع، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۹۱و۹۲.
  6. سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۹۲.
  7. شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۳.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا؛ ج۲، ص۱۸۷؛ مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج۵، ص۷۶؛ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.
  9. کتاب سلیم بن قیس (تابعین)، تحقیق محمد باقر انصاری، ص۳۲۵.