مقصود از هو الاول و الآخر در آیه ۳ سوره حدید: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
منظور از «هو الاول و الآخر»، به عنوان یکی ازصفات خداوند، چیست؟
منظور از «هو الاول و الآخر»، به عنوان یکی از صفات خداوند، چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}خداوند اول و آخر هر چیزی است که در تصور انسان می‌گنجد. آیه ۳ [[سوره حدید]] از یکی از اوصاف خداوند صحبت می‌کند که تصریح دارد بر اینکه خداوند اول و آخر هر چیزی است؛ به این معنا که پیش از آفرینش و پس از آفرینش خواهد بود. در تفاسیر، اول را قدیم بودن خداوند؛ و آخر را حدوث‌ناپذیر بودن خداوند معنا کرده‌اند.
برای جواب سئوال، بیان چند نکته ضروری است:


۱. محتوای آیه: {{قرآن|هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیء علیم}}<ref>حدید / ۳.</ref> یعنی «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی بسی داناست.»
== متن آیه ==
 
{{قرآن بزرگ|هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏
۲. پیوند سئوال با آیه: این سؤال در ارتباط با آیهٔ ۳ سورهٔ حدید است.
| سوره = حدید
 
| آیه = ۳
# سوره حدید یکی از سوره‌های قرآنی و از مجموعهٔ مسبحات است. حدید از جمله سوره‌های بسیار عمیق و دقیق است که هوشمندان و تیزهوشان را به تفکر وامی‌دارد.
| ترجمه = اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی بسی داناست.
# در تفسیر روایی، در ارتباط با اهمیت سوره حدید چنین آمده است:
}}
«سئل علی بن الحسین(ع) عن التوحید فقال: ان الله عزوجل علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالی: (قل هو الله احد) و الآیات من سوره الی قوله: (علیم بذات الصدور) فمن رام وراء ذلک فقد هلک»<ref>تفسیر نور الثقلین، قم، بی تا، ج۵.</ref> یعنی «از علی بن حسین(ع) در مورد توحید سئوال شد، فرمود: خدای عز و جل می‌داند که در آخر الزمان عده ای از مردم رشد فکری پیدا می‌کنند و اهل تعمق و دقت می‌شوند و از خودشان هوشمندی و نبوغ نشان می‌دهند. از این روی خداوند سورهٔ توحید و آیات اول سوره حدید را نازل کرد تا هوشمندان و صاحبان اندیشه، پیرامون آن اندیشه کنند. هر کس غیر آن را اراده کند، به تحقیق نابود شود.»
 
۵. تفسیر آیه: در ذیل این آیه، تفاسیر متنوعی مطرح شده است. تفسیر روایی نیز در این مورد بسیار زیاد می‌باشد. اما خلاصهٔ مطالب تفسیری مرتبط با این سوره:


«اول» هر آن چیزی که به عنوان نخستین در ذهن انسان فرض شود، خدا قبل از آن چیز بوده است. پس او نسبت به تمام مخلوقاتش «اول» است، البته نه آن چیزی که ما اول فرض می‌کنیم.
== تفسیر آیه ==
 
«اول» هر آن چیزی که به عنوان نخستین در ذهن انسان فرض شود، خدا قبل از آن چیز بوده است. پس او نسبت به تمام مخلوقاتش «اول» است، البته نه آن چیزی که ما اول فرض می‌کنیم. همچنین هر آن چیزی که ما به عنوان آفرینش فرض می‌کنیم، خداوند تبارک و تعالی بعد از آن هم خواهد بود. چون قدرت او احاطه به آن چیز دارد، هم به ماقبلش و هم مابعدش اوست، پس همان‌طور که اول خداست، آخر هم خداست، البته نه آن چیزی که ما آخرینش فرض می‌کنیم.
همچنین هر آن چیزی که ما به عنوان آفرینش فرض می‌کنیم، خداوند تبارک و تعالی بعد ازآن هم خواهد بود. چون قدرت او احاطه به آن چیز دارد، هم به ماقبلش و هم مابعدش اوست، پس همان‌طور که اول خداست، آخر هم خداست، البته نه آن چیزی که ما آخرینش فرض می‌کنیم.


با این بیان روشن می‌شود که اول و آخر مطلق، خداوند است و آنچه از «اول و آخر» در غیر خداست، نسبی است.
با این بیان روشن می‌شود که اول و آخر مطلق، خداوند است و آنچه از «اول و آخر» در غیر خداست، نسبی است.


به عنوان مثال: گفته می‌شود، فلان چیز نسبت به فلان چیز دیگر اول است و آن دیگری نسبت به سومی آخر است و آن سومی نسبت به چهارمی… پس هیچ موجودی در عالم هستی، به صورت مطلق، «اول و آخر» نیست. اول و آخر بودن در مورد تمام هستی غیر از خدا نسبی است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳ش، ج۱۹، ص۲۹۳.</ref>
به عنوان مثال گفته می‌شود، فلان چیز نسبت به فلان چیز دیگر اول است و آن دیگری نسبت به سومی آخر است و آن پنجمی نسبت به چهارمی و … پس هیچ موجودی در عالم هستی، به صورت مطلق، «اول و آخر» نیست. اول و آخر بودن در مورد تمام هستی غیر از خدا نسبی است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳ش، ج۱۹، ص۲۹۳.</ref> اولیت و آخریت خدای تبارک و تعالی، زمانی و مکانی نیست، زیرا خداوند در ظرف زمانی و مکانی اول یا آخر نمی‌گنجد، چون خداوند منزه از مکان و زمان بوده و خود خالق زمان و مکان است و محیط بر تمامی هستی است.


۶. نکتهٔ قابل توجه: اوّلیت و آخریت خدای تبارک و تعالی، زمانی و مکانی نیست، زیرا خداوند تبارک و تعالی در ظرف زمانی و مکانی اول یا آخر نمی‌گنجد، چون خداوند منزه از مکان و زمان بوده و خود خالق زمان و مکان است و محیط بر تمامی هستی است.
پس مراد از اولیت و آخریت این است که خداوند بر همه هستی احاطه دارد. اگر فلان چیز را اول فرض کنی، او با احاطه‌اش اول‌تر از آن است و اگر آخر فرض کنی، او آخرتر است. پس اول و آخر فرع و شاخه‌ای از محیط است و محیط هم شاخه‌ای از اطلاق قدرت اوست. ممکن است این صفات را نیز شاخه‌ای از احاطه وجودی او بگیریم، چون وجود او قبل از وجود هر چیز و بعد از وجود هر چیز است. خداوند قبل از وجود هر چیزی، ثابت بود و بعد از فنای هر مخلوق ثابتی، باز هم ثابت می‌ماند.<ref>حویزی عروسی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۲۳۲.</ref>


پس مراد از اولیت و آخریت این است که خدای تبارک و تعالی بر همه هستی احاطه دارد. اگر فلان چیز را اول فرض کنی، او با احاطه اش اولتر از آن است و اگر آخر فرض کنی، او آخرتر است. پس اول و آخر فرع و شاخه‌ای از محیط است و محیط هم شاخه‌ای از اطلاق قدرت اوست.
[[امام صادق(ع)]] در ارتباط با این موضوع، چنین می‌فرماید: «مراد از اول آن است که خدای تبارک و تعالی قدیم است و اول قدیم است و مراد از آخر، آن است که خدای تبارک و تعالی نهایت ندارد و حدوثی به او واقع نمی‌شود و از حالی به حال دیگر تبدیل نمی‌شود.»<ref>حویزی عروسی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۲۳۲.</ref>
 
ممکن است این صفات را نیز شاخه‌ای از احاطه وجودی او بگیریم، چون وجود او قبل از وجود هر چیز و بعد از وجود هر چیز است. خداوند قبل از وجود هر چیزی، ثابت بود و بعد از فنای هر مخلوق ثابتی، باز هم ثابت می‌ماند.<ref>تفسیر نورالثقلین، همان.</ref>
 
اامام صادق(ع) در ارتباط با این مهم، چنین می‌فرماید:
 
«مراد از اول آن است که خدای تبارک و تعالی قدیم است و اول قدیم است و مراد از آخر، آن است که خدای تبارک و تعالی نهایت ندارد و حدوثی به او واقع نمی‌شود و از حالی به حال دیگر تبدیل نمی‌شود.»<ref>همان.</ref>
 
همواره نظرات تفسیری متنوعی در ارتباط با این این آیه مطرح است و هر اندیشمند و محققی می‌تواند پیرامون آن اندیشه کنند.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ مراجعه به تفاسیر ذیل آیه دوم از سوره حدید.
 
۲ـ مراجعه به تفسیر روایی همانند نور الثقلین، ج۵، ذیل سوره حدید و تفسیر الدر المنثور، ج۶ ذیل سوره حدید.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۸: خط ۳۰:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = خداشناسی در قرآن
| شاخه فرعی۱ = خداشناسی در قرآن
|شاخه فرعی۲ = اسماء و صفات الهی
| شاخه فرعی۲ = اسماء و صفات الهی
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:آیات و سوره‌ها]]
[[رده:تفسیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۲۴

سؤال

منظور از «هو الاول و الآخر»، به عنوان یکی از صفات خداوند، چیست؟

خداوند اول و آخر هر چیزی است که در تصور انسان می‌گنجد. آیه ۳ سوره حدید از یکی از اوصاف خداوند صحبت می‌کند که تصریح دارد بر اینکه خداوند اول و آخر هر چیزی است؛ به این معنا که پیش از آفرینش و پس از آفرینش خواهد بود. در تفاسیر، اول را قدیم بودن خداوند؛ و آخر را حدوث‌ناپذیر بودن خداوند معنا کرده‌اند.

متن آیه

تفسیر آیه

«اول» هر آن چیزی که به عنوان نخستین در ذهن انسان فرض شود، خدا قبل از آن چیز بوده است. پس او نسبت به تمام مخلوقاتش «اول» است، البته نه آن چیزی که ما اول فرض می‌کنیم. همچنین هر آن چیزی که ما به عنوان آفرینش فرض می‌کنیم، خداوند تبارک و تعالی بعد از آن هم خواهد بود. چون قدرت او احاطه به آن چیز دارد، هم به ماقبلش و هم مابعدش اوست، پس همان‌طور که اول خداست، آخر هم خداست، البته نه آن چیزی که ما آخرینش فرض می‌کنیم.

با این بیان روشن می‌شود که اول و آخر مطلق، خداوند است و آنچه از «اول و آخر» در غیر خداست، نسبی است.

به عنوان مثال گفته می‌شود، فلان چیز نسبت به فلان چیز دیگر اول است و آن دیگری نسبت به سومی آخر است و آن پنجمی نسبت به چهارمی و … پس هیچ موجودی در عالم هستی، به صورت مطلق، «اول و آخر» نیست. اول و آخر بودن در مورد تمام هستی غیر از خدا نسبی است.[۱] اولیت و آخریت خدای تبارک و تعالی، زمانی و مکانی نیست، زیرا خداوند در ظرف زمانی و مکانی اول یا آخر نمی‌گنجد، چون خداوند منزه از مکان و زمان بوده و خود خالق زمان و مکان است و محیط بر تمامی هستی است.

پس مراد از اولیت و آخریت این است که خداوند بر همه هستی احاطه دارد. اگر فلان چیز را اول فرض کنی، او با احاطه‌اش اول‌تر از آن است و اگر آخر فرض کنی، او آخرتر است. پس اول و آخر فرع و شاخه‌ای از محیط است و محیط هم شاخه‌ای از اطلاق قدرت اوست. ممکن است این صفات را نیز شاخه‌ای از احاطه وجودی او بگیریم، چون وجود او قبل از وجود هر چیز و بعد از وجود هر چیز است. خداوند قبل از وجود هر چیزی، ثابت بود و بعد از فنای هر مخلوق ثابتی، باز هم ثابت می‌ماند.[۲]

امام صادق(ع) در ارتباط با این موضوع، چنین می‌فرماید: «مراد از اول آن است که خدای تبارک و تعالی قدیم است و اول قدیم است و مراد از آخر، آن است که خدای تبارک و تعالی نهایت ندارد و حدوثی به او واقع نمی‌شود و از حالی به حال دیگر تبدیل نمی‌شود.»[۳]


مطالعه بیشتر

منابع

  1. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳ش، ج۱۹، ص۲۹۳.
  2. حویزی عروسی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۲۳۲.
  3. حویزی عروسی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۲۳۲.