لؤلؤ و مرجان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (سوال اشتباه بود اصلاح شد. مطالب ویرایش شد.)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
حسین نوری طبرسی معروف به محدث نوری از علمای قرن چهاردهم قمری «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنیا آمد. وی نویسنده کتاب لؤلؤ و مرجان است. كتاب لؤلؤ و مرجان در يك مقدمه و در دو فصل تنظيم شده است: فصل اول: اخلاص در عبادت و روضه‌خوانى و پرهيز از ريا. فصل دوم:  ارزش صدق و راست‌گويى.
حسین نوری طبرسی معروف به محدث نوری از علمای قرن چهاردهم قمری در روستای «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران(طبرستان) به دنیا آمد. وی نویسنده کتاب لؤلؤ و مرجان است. كتاب لؤلؤ و مرجان در يك مقدمه و در دو فصل تنظيم شده است: فصل اول: اخلاص در عبادت و روضه‌خوانى و پرهيز از ريا. فصل دوم:  ارزش صدق و راست‌گويى.




خط ۴۵: خط ۴۵:
== نویسنده ==
== نویسنده ==


حسین نوری معروف به محدث نوری در هجدهم شوال ۱۲۵۴، در «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنیا آمد. او که در هشت سالگی پدرش را از دست داد، با ملّا محمّد علی محلّاتی آشنا شد. سپس به تهران مهاجرت کرد و با شیخ عبد الرحیم بروجردی(پدر همسرش) آشنا شد. همراه او در سال ۱۲۷۳ق، به عراق هجرت نمود و پس از نزدیک چهار سال اقامت در نجف و بازگشت به تهران، دوباره به عراق سفر کرد و چندی ملازم آیة اللَّه شیخ عبد الحسین تهرانی مشهور به «شیخ العراقین» بود. پس از مراجعت به وطن و عزیمت به حج، به نجف بازگشت و در درس آیة اللَّه مجدّد شیرازی (میرزا سیّد حسن/ میرزای بزرگ)، شرکت جست و در سال ۱۲۹۲ق، همراه وی به سامرّا مهاجرت نمود و اهل و عیال خود را نیز به همراه برد. در آن جا نیز پس از یک بار مراجعت به وطن و انجام دو سفر حج، به سامرّا بازگشت و در آن جا ماند تا این که استادش در سال ۱۳۱۲ ق، وفات یافت. دو سال بعد، عازم نجف گردید تا در آن جا بماند؛ امّا پس از چند روز تحمّل بیماری، در سال ۱۳۲۰ ق، درگذشت.<ref>وفایی، مرتضی، تاریخ حدیث شیعه از آغاز سده چهاردهم هجری تا امروز، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۰ش، ص۲۳.</ref>
حسین نوری معروف به محدث نوری در هجدهم شوال ۱۲۵۴، در «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنیا آمد. او که در هشت سالگی پدرش را از دست داد، با ملّا محمّد علی محلّاتی آشنا شد. سپس به تهران مهاجرت کرد و با شیخ عبد الرحیم بروجردی(پدر همسرش) آشنا شد. همراه او در سال ۱۲۷۳ق، به عراق هجرت نمود و پس از نزدیک چهار سال اقامت در نجف و بازگشت به تهران، دوباره به عراق سفر کرد و چندی ملازم آیة اللَّه شیخ عبد الحسین تهرانی مشهور به «شیخ العراقین» بود. پس از مراجعت به وطن و سفر به [[حج در قرآن|حج]]، به نجف بازگشت و در درس میرزای شیرازی، شرکت کرد و در سال ۱۲۹۲ق، همراه وی به سامرّا مهاجرت نمود. وی دو سال بعد از وفات استادش عازم نجف گردید تا در آن جا بماند؛ امّا پس از چند روز تحمّل بیماری، در سال ۱۳۲۰ ق، درگذشت.<ref>وفایی، مرتضی، تاریخ حدیث شیعه از آغاز سده چهاردهم هجری تا امروز، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۰ش، ص۲۳.</ref>


== معرفی و جایگاه==
== معرفی و جایگاه==


محدث نورى از نفوذ تحريف و خرافه به حوزه عزادارى و مرثيه‌خوانى، در نگرانى شديد به سر مى‌برد و براى پيراستن اين مراسم مقدس و معنوى از پيرايه‌ها و دروغ‌ها، دست به قلم برد و كتاب پرارج لؤلؤ و مرجان را نوشت.
محدث نورى از نفوذ تحريف و خرافه به حوزه عزادارى و مرثيه‌خوانى، در نگرانى شديد به سر مى‌برد و براى پيراستن اين مراسم مقدس و معنوى از پيرايه‌ها و [[دروغ|دروغ‌ها]]، دست به قلم برد و كتاب پرارج لؤلؤ و مرجان را نوشت.


انگيزه اصلى تأليف اين كتاب، رواج خرافه و دروغ در حوزه  تبليغ، بويژه در مراسم و مجالس عاشورا بوده است. موضوعى كه افزون بر بدعت‌گسترى و دروغ‌پراكنى درباره سيد شهيدان، چهره شيعه را در جهان بد جلوه‌گر مى‌سازد و مردم را از گرايش به مكتب اهل‌بيت باز مى‌دارد. آن‌چه به تلاش علمى و افشاگري‌هاى بهنگام و بايسته محدث نورى در اين‌باره شتاب داد، شكوه طلبه‌اى به نام مولوى سيدمرتضى جان‌پورى، از طلاب هند بود. وى از محدث نورى خواست در اين‌باره رواج خرافه و دروغ‌پردارى در مجاس وعظ و روضه شيعيان هند، به واعظان هشدار دهد. اين خود انگيزه محدث نورى را در مبارزه با خرافه و تحريف بيش‌تر كرد.
انگيزه اصلى تأليف اين كتاب، رواج خرافه و دروغ در حوزه  تبليغ، بويژه در مراسم و مجالس عاشورا بوده است. موضوعى كه افزون بر بدعت‌گسترى و دروغ‌پراكنى درباره [[امام حسین علیه‌السلام|سيد شهيدان]]، چهره شيعه را در جهان بد جلوه‌گر مى‌سازد و مردم را از گرايش به مكتب اهل‌بيت باز مى‌دارد. آن‌چه به تلاش علمى و افشاگري‌هاى بهنگام و بايسته محدث نورى در اين‌باره شتاب داد، شکایت طلبه‌اى به نام مولوى سيدمرتضى جان‌پورى، از طلاب هند بود. وى از محدث نورى خواست در اين‌باره رواج خرافه و دروغ‌پردارى در مجالس وعظ و روضه شيعيان هند، به واعظان هشدار دهد.


== محتوا ==
== محتوا ==
خط ۶۰: خط ۶۰:
فصل دوم:  ارزش صدق و راست‌گويى.
فصل دوم:  ارزش صدق و راست‌گويى.


مؤلف درباره مباحث مربوط به دروغ، بحث كرده است مانند: اقسام دروغ، توريه، دروغ مصلحت‌آميز، دروغ‌هاى رايج در ميان روضه خوانان، بويژه درباره وقايع عاشورا و تعزيه و زيارت ائمه. پس از آن وظايف عالمان در برخورد با دروغ‌پردازان و خرافه‌گستران را برشمرده است و با عنايت به آيه كريمه: {{قرآن|وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ| ترجمه= و از سخن باطل بپرهيزيد.|سوره=حج|آیه=۳۰}} و آيات ديگر به طلاب و واعظان هشدار داده از نقل و شنيدن چنين ياوه‌هايى بايد دورى گزيد.<ref>صادقی غلامرضا، «چند اثر پيرايه‌زدا از فرهنگ دينى»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.</ref>
مؤلف درباره اقسام دروغ، توريه، دروغ مصلحت‌آميز، دروغ‌هاى رايج در ميان روضه‌خوانان، بويژه درباره وقايع عاشورا و تعزيه و زيارت ائمه بحث کرده است. پس از آن وظايف عالمان در برخورد با دروغ‌پردازان و خرافه‌گستران را برشمرده است و با عنايت به آيه كريمه: {{قرآن|وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ| ترجمه= و از سخن باطل بپرهيزيد.|سوره=حج|آیه=۳۰}} و آيات ديگر، به طلاب و واعظان هشدار داده از نقل و شنيدن چنين ياوه‌هايى بايد دورى گزيد.<ref>صادقی غلامرضا، «چند اثر پيرايه‌زدا از فرهنگ دينى»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.</ref>




خط ۷۴: خط ۷۴:
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها =
  | ویرایش = شد
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =

نسخهٔ ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۹

سؤال

درباره کتاب لؤلؤ و مرجان و نویسنده‌اش توضیح دهید؟

حسین نوری طبرسی معروف به محدث نوری از علمای قرن چهاردهم قمری در روستای «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران(طبرستان) به دنیا آمد. وی نویسنده کتاب لؤلؤ و مرجان است. كتاب لؤلؤ و مرجان در يك مقدمه و در دو فصل تنظيم شده است: فصل اول: اخلاص در عبادت و روضه‌خوانى و پرهيز از ريا. فصل دوم: ارزش صدق و راست‌گويى.


لؤلؤ و مرجان
لؤلؤ و مرجان
اطلاعات کتاب
نویسندهمحدث نوری
تاریخ نگارشقرن چهاردهم قمری
موضوعآداب منبر و رد خرافات درباره حماسه عاشورا
زبانفارسی
درگاه‌ها
امام حسین.png


نویسنده

حسین نوری معروف به محدث نوری در هجدهم شوال ۱۲۵۴، در «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنیا آمد. او که در هشت سالگی پدرش را از دست داد، با ملّا محمّد علی محلّاتی آشنا شد. سپس به تهران مهاجرت کرد و با شیخ عبد الرحیم بروجردی(پدر همسرش) آشنا شد. همراه او در سال ۱۲۷۳ق، به عراق هجرت نمود و پس از نزدیک چهار سال اقامت در نجف و بازگشت به تهران، دوباره به عراق سفر کرد و چندی ملازم آیة اللَّه شیخ عبد الحسین تهرانی مشهور به «شیخ العراقین» بود. پس از مراجعت به وطن و سفر به حج، به نجف بازگشت و در درس میرزای شیرازی، شرکت کرد و در سال ۱۲۹۲ق، همراه وی به سامرّا مهاجرت نمود. وی دو سال بعد از وفات استادش عازم نجف گردید تا در آن جا بماند؛ امّا پس از چند روز تحمّل بیماری، در سال ۱۳۲۰ ق، درگذشت.[۱]

معرفی و جایگاه

محدث نورى از نفوذ تحريف و خرافه به حوزه عزادارى و مرثيه‌خوانى، در نگرانى شديد به سر مى‌برد و براى پيراستن اين مراسم مقدس و معنوى از پيرايه‌ها و دروغ‌ها، دست به قلم برد و كتاب پرارج لؤلؤ و مرجان را نوشت.

انگيزه اصلى تأليف اين كتاب، رواج خرافه و دروغ در حوزه تبليغ، بويژه در مراسم و مجالس عاشورا بوده است. موضوعى كه افزون بر بدعت‌گسترى و دروغ‌پراكنى درباره سيد شهيدان، چهره شيعه را در جهان بد جلوه‌گر مى‌سازد و مردم را از گرايش به مكتب اهل‌بيت باز مى‌دارد. آن‌چه به تلاش علمى و افشاگري‌هاى بهنگام و بايسته محدث نورى در اين‌باره شتاب داد، شکایت طلبه‌اى به نام مولوى سيدمرتضى جان‌پورى، از طلاب هند بود. وى از محدث نورى خواست در اين‌باره رواج خرافه و دروغ‌پردارى در مجالس وعظ و روضه شيعيان هند، به واعظان هشدار دهد.

محتوا

كتاب لؤلؤ و مرجان در يك مقدمه و در دو فصل تنظيم شده است:

فصل اول: اخلاص در عبادت و روضه‌خوانى و پرهيز از ريا.

فصل دوم: ارزش صدق و راست‌گويى.

مؤلف درباره اقسام دروغ، توريه، دروغ مصلحت‌آميز، دروغ‌هاى رايج در ميان روضه‌خوانان، بويژه درباره وقايع عاشورا و تعزيه و زيارت ائمه بحث کرده است. پس از آن وظايف عالمان در برخورد با دروغ‌پردازان و خرافه‌گستران را برشمرده است و با عنايت به آيه كريمه: ﴿وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ؛ و از سخن باطل بپرهيزيد.(حج:۳۰) و آيات ديگر، به طلاب و واعظان هشدار داده از نقل و شنيدن چنين ياوه‌هايى بايد دورى گزيد.[۲]


منابع

  1. وفایی، مرتضی، تاریخ حدیث شیعه از آغاز سده چهاردهم هجری تا امروز، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۰ش، ص۲۳.
  2. صادقی غلامرضا، «چند اثر پيرايه‌زدا از فرهنگ دينى»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.