قضا و قدر: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} در رابطه با معناي جبر و اختيار ؛ قضا وقدر توضيح دهيد؟ {{پایا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در رابطه با معناي جبر و اختيار ؛ قضا وقدر توضيح دهيد؟
قضا و قدر چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
كلمه اختيار در عرف و نيز در مباحث نظري به چند صورت بكار مي‎رود:
{{درگاه|واژه‌ها}}
قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط مادی، یک پدیده به مرحله نهایی و حتمی می‌رسد. قَدَر یا همان تقدیر الهی نیز این است که خداوند برای هر پدیده‌ای، اندازه و محدوده‌ای قرار داده که تحت تأثیر عوامل تدریجی، تحقق می‌یابد.


۱. اختيار در مقابل اكراه: اين معنا كه در امور حقوقي مصطلح است، به اين معنا است كه مثلاًَ انسان در معامله‎اي كه مي‎خواهد انجام بدهد و چيزي را بفروشد با رضايت خودش باشد نه با تهديد و اجبار ديگران. چرا كه معامله انسان مكره باطل است.
قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم می‌شود: تقدیر علمی این است که خدا می‌داند هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق می‌یابد. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خداوند در این قضا و قدر می‌داند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب می‌کند، به سمت گناه می‌رود یا عمل درست.


۲. اختيار در مقابل اضطرار: گاهي اختيار به اين معناست كه انسان در شرايط خوب و مناسبي است يك فعلي را بدون هيچ خطر جاني و يا مالي انجام مي‎دهد يا ترك مي‎كند، در مقابل فعلي كه با اضطرار انجام مي‎گيرد. مثل خوردن گوشت مردار كه حرام است ولي در صورت اضطرار و گرسنگي شديد كه منجر به مرگ مي‎شود حلال مي‎شود.
قضا و قدر عینی به این معنا است که برای شیء، اندازه‌ای ایجاد و حدود آن معین شود. اعمال انسان‌ها و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. زندگی انسان در کره زمین، شکل و قیافه، مرد یا زن بودن، سفید یا سیاه بودن و … از قضا و قدر عینی هستند. اعمال و رفتار ما به همان اندازه که محدود به جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب صورت می‌گیرد.


۳. اختيار به معناي قصد و گزينش: به اين معنا كه آدم عاقل، راههاي مختلف و متعددي در پيش روي داشته باشد و او با انتخاب و اراده و قصد خود، يكي از اين چند راه را برگزيند و فعلي را انجام دهد و يا ترك كند.
==معنای قضا==
کلمه قضاء در لغت به معنای فیصله دادن است، فعل باشد یا گفتار، به خداوند نسبت داده شود یا به غیر خدا.<ref>المفردات، راغب اصفهانی، ص۴۰۶.</ref> همچنین به معنای به انجام رساندن و داوری کردن نیز است.<ref name=":0">مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.</ref> کلمه قاضی نیز از آن جهت که میان دو طرف، حکم می‌کند و به کار آنها فیصله می‌دهد، قاضی نامیده می‌شود.<ref name=":0" />


۴. اختيار در مقابل جبر: گاهي اختيار در معناي وسيعي بكار مي‎رود و آن اين است كه كاري از فاعل، تنها با ميل و رغبت خودش صادر شود، بدون اينكه از سوي عامل ديگري تحت فشار قرار بگيرد. اين معنا از معاني ديگر اختيار وسيع‎تر است. چرا كه در معاني گذشته اختيار فقط براي انسان‎ها معنا داشت و داراي شرايطي بود.}}<ref>مثلاً در معناي سومي كه اختيار به معناي قصد بود مخصوص فاعلهائي بود كه قبلاً كارشان را تصور كرده باشند و سپس به آن شوقي پيدا كنند و آنگاه قصد انجام آنرا بگيرند امّا در معناي چهارم تنها شرط اين است كه فعل از روي رضايت و رغبت انجام بگيرد.</ref> امّا اين معنا از اختيار شامل خدا و فرشتگان و ساير مجردات هم مي‎شود.<ref>ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، انتشارات در راه حق، ص۳۷۵ ـ ۳۷۷.</ref>
قضاء در اصطلاح قرآنی به سه معنا به کار رفته است:<ref>حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۳۱۵.</ref>  


لازم به ذكر است در مباحث جبر و اختيار انسان، اين معنا از اختيار مراد است. در آنجا ثابت مي‎شود كه انسان با اراده و انتخاب و تصميم گيري خود فعلي را مي‌تواند انجام بدهد و يا ترك كند، بدون اينكه از طرف شخص و يا قدرت مافوقي آزادي و انتخاب از او سلب شود و مجبور به انجام و يا ترك فعلي شود.  
*قضاء به معنای خلق، آفرینش و پایان کار است:{{قرآن|وَ قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ|ترجمه=آسمان‌های هفت‌گانه را در دو روز خلق کرده و به پایان رساند.|سوره=فصلت|آیه=۱۲}}
*به معنای الزام و واجب کردن حکم: {{قرآن|وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ|سوره=اسراء|آیه=۲۳|ترجمه=پروردگارت حکم کرده (امر کرده) که جز او را نپرستید..}}
*به معنای اعلام و خبر دادن: {{قرآن|وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ|سوره=اسراء|آیه=۴|ترجمه=ما به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم.}}


==امّا در مورد واژه قضا و قدر==
اما قضاء الهی، در اصطلاح علمای علم کلام، در بحث جبر و اختیار، عبارت است از به مرحله نهایی و حتمی رسیدن پدیده‌ای که تمام مقدمات، اسباب و شرایطش فراهم شده است. منظور از قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده آنرا به مرحله نهایی و حتمی می‌رساند.<ref name=":1">مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۸۰.</ref>


كلمه قضاء به حسب اصل لغت همانطور كه راغب در مفردات قرآن آورده عبارت است از: فيصله دادن، خواه فعلي باشد و خواه قولي، خواه به خداوند نسبت داده شود يا به غير خدا.<ref>المفردات، راغب اصفهاني، ص۴۰۶.</ref>
==معنای قدر==
مقصود از قدر یا همان تقدیر الهی این است که خداوند برای هر پدیده‌ای، اندازه و حدودِ کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاص قرار داده است.<ref name=":1" /> مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازه‌گیری و فراهم کردن اسباب و زمینه کار است و مرحله قضاء، مرحله پایان کار و یکسره شدن کار است.


قاضي را از اين جهت قاضي مي‎گويند، كه ميان متخاصمين حكم مي‎كند و به كار آنها فيصله مي‎دهد. پس معلوم شد كه قضا، به معناي يكسره كردن و به انجام رساندن و داوري كردن استعمال مي‎شود.<ref>ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.</ref>
==قضا و قدر علمی و عینی==
قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم می‌شوند:


قضاء در اصطلاح قرآني به سه معنا به كار رفته است:<ref>حلي، كشف المراد، مؤسسه نشر اسلامي، ص۳۱۵.</ref> ۱. قضاء به معناي خلق و آفرينش و پايان كار است. خداوند متعال مي‎فرمايد: {{قرآن|وَ قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ<ref>فصلت/ ۱۲.</ref> آسمانهاي هفت گانه را در دو روز خلق و به پايان رساند.
===قضا و قدر علمی===
{{اصلی|ارتباط علم خداوند و اختیار انسان}}
تقدیر علمی این است که، خدا می‌داند که هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق می‌یابد. علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات، علت‌های پیدایش پدیده‌ها و وقوع حتمی آنها را قضاء و قدر علمی می‌گویند. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خدا می‌داند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب می‌کند، به سمت گناه می‌رود یا عمل درست. این عمل اختیاری انسان و نتیجه‌ای که بر آن مترتب می‌شود، در علم الهی قرار دارد.


۲. به معناي حكم الزامي كردن و واجب كردن. قرآن مي‎فرمايد: {{قرآن|وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ}}<ref>اسراء/ ۲۳.</ref> پروردگارت حكم كرده (امر كرده) كه جز او را نپرستيد.
===قضا و قدر عینی===
همه موجودات این عالم، دارای حدود، قیود و مشخصات خاصی هستند و هیچ موجودی نامحدود نیست؛ حتی افعال اختیاری انسان دارای حدود و شرائطی است. برای نمونه با دست یا چشم نمی‌توان حرف زد و دهان هم برای سخن گفتن دارای شرائطی از جمله سالم بودن حنجره، زبان، دندان و لب و … است.  


۳. به معناي اعلام و خبر دادن است. {{قرآن|وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ}}<ref>اسراء/ ۴.</ref> ما به بني اسرائيل در كتاب (تورات) خبر داديم.
قضا و قدر عینی به این معنا است که برای شیء، اندازه‌ای ایجاد و حدود آن معین شود و اینکه در چه شرائطی و با چه خصوصیاتی و از چه راه‌هایی تحقق یابد.  


امّا قضاء الهي، در اصطلاح متكلمين و علماي علم كلام به خصوص، در مباحث جبر و اختيار، عبارت است از به مرحله نهايي و حتمي رسيدن پديده‎اي كه تمام مقدمات و اسباب و شرايطش فراهم شده است.
اعمال انسان‌ها و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. خداوند فرموده که انسان در کره زمین باشد نه کره‌ای دیگر. یا خواسته که به این شکل و قیافه باشد. یا برخی مرد و برخی دیگر زن، یا بعضی‌ها سفید و برخی‌ها سیاه و و صدها تقدیر الهی دیگر.  


==امّا اصطلاح قدر و تقدير==
اعمال و رفتار ما به همان اندازه که محدود به شرایط و حدود جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب صورت گیرد.{{مطالعه بیشتر}}


تقدير كه قَدْر و قَدَر در موردش به كار رفته است به معناي اندازه گرفتن يا ايجاد اندازه كردن است.
==مطالعه بیشتر==


قَدْر و قَدَر به معناي اندازه است و تقدير، به معناي ايجاد اندازه و كميت و مقدار شيء است.<ref>ابن فارس، المقاييس اللغه، ج۵، ص۶۳، همچنين المفردات، راغب، ص۳۹۵.</ref>
*ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، مؤسسه تحقیقاتی سید الشهداء، ۱۳۶۸ش.
 
گاهي قضاء و قدر به صورت مترادف، به معناي «سرنوشت» بكار مي‎رود. ولي با توجه به مفهوم اين دو، مي‎توانيم بگوئيم مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازه گيري و فراهم كردن اسباب و زمينه كار است و مرحله قضاء، مرحله پايان كار و يكسره شدن كار است. مانند خياط كه ابتدا لباسي را كه مي‎خواهد بدوزد بر روي پارچه‎اي كه در دست دارد، اندازه گيري مي‎كند و آنگاه آن را بر طبق همان اندازه و حدود و مشخصات مي‎دوزد.<ref>طباطبائي، سيد محمد حسين، نهايه الحكمه، ترجمه علي شيرواني، ج۳، ص۲۸۲.</ref> با توجه اين معنا، منظور از تقدير الهي اين است كه خداي متعال براي هر پديده‎اي، اندازه و حدود كمي و كيفي و زماني و مكاني خاصّي قرار داده است كه تحت تأثير علل و عوامل تدريجي، تحقق مي‎يابد. و منظور از قضاء الهي اين است كه پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط يك پديده آنرا به مرحله نهايي و حتمي مي‎رساند.<ref>ر.ك: مصباح يزدي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۸۰.</ref>
 
اقسام تقدير: ۱. تقدير علمي: منظور از اين تقدير اين است كه، خدا مي‎داند كه هر چيزي، در چه زمان و مكاني و به چه صورت تحقق مي‎يابد. به عبارتي، علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط پيدايش پديده‎ها و نيز علم به وقوع حتمي آنها را قضاء و قدر علمي مي‎گويند. لازم به ذكر است، اين معنا از قضا و قدر منافاتي با اختيار انسان ندارد. زيرا وقتي كه خدا مي‎داند كه مثلاً انسان فلان گناه را انجام مي دهد، مي‎كند يا فلان ثواب را معنايش جبر نيست؛ بلكه از جمله قَدَرها و مقدرها همين است كه انسان از مجاري اختيار و انتخابِ خود، افعالش را انجام دهد و اگر خلاف اين باشد، خلاف تقدير الهي است. خلاصه چون خدا مي‎داند كه هر انساني با اراده و اختيارِ خود چه مي‎كند. لذا با همين صورت و ويژگي‎ها، در علم الهي آمده است.
 
۲. تقدير عيني: به اين معنا كه براي شيء در خارج اندازه‎اي ايجاد مي‎شود و حدود آن معين مي‎شود؛ و اينكه شيء در چه شرائطي و با چه خصوصياتي و از چه مجرائي بايد تحقق يابد. چنانكه همه موجودات اين عالم داراي حدود و قيود و مشخصات خاصي مي‎باشند و هيچ موجودي نامحدود نيست؛ حتي افعال اختياري انسان داراي حدود و شرائطي است. مثلاً با دست يا چشم نمي‎شود حرف زد. و دهان هم داراي شرائطي است و اسباب و جهاز مخصوص خودش را طلب مي‎كند كه عبارتند از شش‎ها و حنجره‎ها و زبان و دندان و لب و... همگي بايد سالم باشند تا انسان بتواند حرف بزند. و همين طور، ساير اعمال و افعال انساني و ديگر موجود است كه همگي داراي حدود و قيودي هستند. خداوند متعال فرموده كه انسان در كره زمين باشد نه كره‎اي ديگر. و يا خواسته كه به اين شكل و قيافه باشد. و يا برخي‎ها را مرد و برخي‎ها را زن، يا بعضي‎ها سفيد و برخي‎ها سياه و... و صدها تقدير ديگر الهي كه همگي معين و منظم و حساب شده‎اند. حتي همين اعمال و رفتار كرداري كه از ما صادر مي‎شود، علاوه بر اينكه جبراً اعضا و جوارحي كه در اين رابطه لازم است به ما داده است تا فلان كار را انجام دهيم، همين طور مقدر فرموده كه اين افعال و رفتار انسانها با قيد اختيار و آزادي و انتخاب خودشان صورت گيرد. به عبارتي ما جبراً داراي خصوصيت انتخاب و قدرت و تصميم گيري و اختيار هستيم. پس در اينجا هم جاي توهم جبر در اعمال اختياري انسان نيست.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
 
۱. مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ‌۱۳۷۷.
 
۲. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج۲، سازمان تبليغات اسلامي، ۱۳۶۵.
 
۳. رباني گلپايگاني، علي، جبر و اختيار، مؤسسه تحقيقاتي سيد الشهداء، ۱۳۶۸.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام  
  | شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = عدل الهی
| شاخه فرعی۱ = عدل الهی
|شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار
| شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
| بازبینی =شد
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:قضا و قدر]]
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۶

سؤال

قضا و قدر چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط مادی، یک پدیده به مرحله نهایی و حتمی می‌رسد. قَدَر یا همان تقدیر الهی نیز این است که خداوند برای هر پدیده‌ای، اندازه و محدوده‌ای قرار داده که تحت تأثیر عوامل تدریجی، تحقق می‌یابد.

قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم می‌شود: تقدیر علمی این است که خدا می‌داند هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق می‌یابد. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خداوند در این قضا و قدر می‌داند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب می‌کند، به سمت گناه می‌رود یا عمل درست.

قضا و قدر عینی به این معنا است که برای شیء، اندازه‌ای ایجاد و حدود آن معین شود. اعمال انسان‌ها و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. زندگی انسان در کره زمین، شکل و قیافه، مرد یا زن بودن، سفید یا سیاه بودن و … از قضا و قدر عینی هستند. اعمال و رفتار ما به همان اندازه که محدود به جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب صورت می‌گیرد.

معنای قضا

کلمه قضاء در لغت به معنای فیصله دادن است، فعل باشد یا گفتار، به خداوند نسبت داده شود یا به غیر خدا.[۱] همچنین به معنای به انجام رساندن و داوری کردن نیز است.[۲] کلمه قاضی نیز از آن جهت که میان دو طرف، حکم می‌کند و به کار آنها فیصله می‌دهد، قاضی نامیده می‌شود.[۲]

قضاء در اصطلاح قرآنی به سه معنا به کار رفته است:[۳]

  • قضاء به معنای خلق، آفرینش و پایان کار است:﴿وَ قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ؛ آسمان‌های هفت‌گانه را در دو روز خلق کرده و به پایان رساند.(فصلت:۱۲)
  • به معنای الزام و واجب کردن حکم: ﴿وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ؛ پروردگارت حکم کرده (امر کرده) که جز او را نپرستید..(اسراء:۲۳)
  • به معنای اعلام و خبر دادن: ﴿وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ؛ ما به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم.(اسراء:۴)

اما قضاء الهی، در اصطلاح علمای علم کلام، در بحث جبر و اختیار، عبارت است از به مرحله نهایی و حتمی رسیدن پدیده‌ای که تمام مقدمات، اسباب و شرایطش فراهم شده است. منظور از قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده آنرا به مرحله نهایی و حتمی می‌رساند.[۴]

معنای قدر

مقصود از قدر یا همان تقدیر الهی این است که خداوند برای هر پدیده‌ای، اندازه و حدودِ کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاص قرار داده است.[۴] مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازه‌گیری و فراهم کردن اسباب و زمینه کار است و مرحله قضاء، مرحله پایان کار و یکسره شدن کار است.

قضا و قدر علمی و عینی

قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم می‌شوند:

قضا و قدر علمی

تقدیر علمی این است که، خدا می‌داند که هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق می‌یابد. علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات، علت‌های پیدایش پدیده‌ها و وقوع حتمی آنها را قضاء و قدر علمی می‌گویند. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خدا می‌داند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب می‌کند، به سمت گناه می‌رود یا عمل درست. این عمل اختیاری انسان و نتیجه‌ای که بر آن مترتب می‌شود، در علم الهی قرار دارد.

قضا و قدر عینی

همه موجودات این عالم، دارای حدود، قیود و مشخصات خاصی هستند و هیچ موجودی نامحدود نیست؛ حتی افعال اختیاری انسان دارای حدود و شرائطی است. برای نمونه با دست یا چشم نمی‌توان حرف زد و دهان هم برای سخن گفتن دارای شرائطی از جمله سالم بودن حنجره، زبان، دندان و لب و … است.

قضا و قدر عینی به این معنا است که برای شیء، اندازه‌ای ایجاد و حدود آن معین شود و اینکه در چه شرائطی و با چه خصوصیاتی و از چه راه‌هایی تحقق یابد.

اعمال انسان‌ها و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. خداوند فرموده که انسان در کره زمین باشد نه کره‌ای دیگر. یا خواسته که به این شکل و قیافه باشد. یا برخی مرد و برخی دیگر زن، یا بعضی‌ها سفید و برخی‌ها سیاه و … و صدها تقدیر الهی دیگر.

اعمال و رفتار ما به همان اندازه که محدود به شرایط و حدود جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب صورت گیرد.

مطالعه بیشتر

  • ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، مؤسسه تحقیقاتی سید الشهداء، ۱۳۶۸ش.

منابع

  1. المفردات، راغب اصفهانی، ص۴۰۶.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.
  3. حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۳۱۵.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۸۰.