غایبان در غزوه تبوک

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۰ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (A.ahmadi صفحهٔ غائبان در غزوه تبوک را به غایبان در غزوه تبوک منتقل کرد)
سؤال
در سوره توبه به کدام دسته از منافقان پرداخته شده است؟



غزوه تبوک بهترین محک برای شناسایی افراد فداکار از مدعی و منافق بود زیرا اعلام بسیج عمومی توسط پیامبر هنگامی رخ داد که هوا به شدت گرم بود و مردم مدینه خود را برای جمع محصول خرما آماده می‌کرد، تخلف برخی‌ها به بهانه‌های واهی از شرکت در جهاد پرده از چهره واقعی آنها برداشت اما آنهایی که در جریان جنگ تبوک از فیض جهاد بازماندند و محروم شدند، اصناف مختلفی بوده که هر کدام به علتی بازماندند و در کل همه از یک سنخ نبودند.

کسانی که ابزار جنگی نداشتند

گروهی از مسلمانان، به دلیل نداشتن ابزار جنگی نتوانستند در غزوه تبوک شرکت کنند. این گروه در سخن خود راستگو بودند و بر اساس آیه ۹۲ سوره توبه، این افراد به دلیل اینکه نتوانستند در غزوه تبوک شرکت کنند، چشمانشان از اندوه اشکبار شد. نام برخی از این گروه چنین است:

  • سالم بن عمیر (از بنی عمرو بن عوف)
  • علبه بن زید (از بنی حارثه)
  • أبو لیلی عبد الرّحمن بن کعب (از بنی مازن بن نجّار)
  • عمرو بن حمام بن جموح (از بنی سلمه)
  • عبد اللّه بن مغفّل (از بنی مزینه)
  • هرمیّ بن عبد اللّه (از بنی واقف)
  • عرباض بن ساریه (از بنی فزاره)[۱]

کسانی که مشغول جمع کردن محصولات کشاورزی بودند

گروهی از افراد تصمیم داشتند پس از جمع‌آوری محصول کشاورزیشان، در غزوه تبوک شرکت کنند؛ ولی به جنگ نرسیدند. غروه تبوک همزمان با موسم جمع محصول خرما بود. این گروه سه نفر به نام‌های هلال بن امیه رافعی، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک بودند، که در قرآن از آنها به متخلفان سه‌گانه یاد شده است.[۲] این سه نفر پیشنیه نفاق نداشتند.

پیامبر(ص) پس از بازگشت از جنگ تبوک، این افراد را به دلیل ترجیح دادن کار شخصی بر مصلحت عمومی مسلمانان تنبیهِ اجتماعی کرد. تنبیه به این صورت بود که کسی از اهالی مدینه با آنها سخن نمی‌گفت. زمین با همه گستردگی بر آنان تنگ شده و سر به کوه و صحرا نهادند. آنها از شرکت نکردن در غزوه تبوک پشیمان شده و توبه کردند. بر اساس آیه ۱۱۸ سوره توبه، خدا توبه آنان را پذیرفت.

منافقان

منافقان در غزوه تبوک شرکت نکردند. منافقان کسانی بودند که در باطن به خدا و پیامبر(ص) و قیامت معتقد نبودند؛ ولی در ظاهر خود را مسلمان معرفی می‌کردند.[۳] منافقان که در غزوه تبوک شرکت نکردند به سه دسته تقسیم شده‌اند:

گروهی که گرمی هوا را بهانه کردند

گروهی از منافقان گرمی هوا را بهانه کرده و در غزوه تبوک شرکت نکردند. برخی از مفسران، آیه ۴۹ سوره توبه را در مورد این گروه دانسته‌اند که از پیامبر(ص) اجازه خواستند در جنگ تبوک شرکت نکنند.[۴] در آیه ۸۱ سوره توبه به بهانه آنها درباره گرم بودن هوا تصریح شده است. برخی از افراد این گروه چنین‌اند:

  • جد بن قیس؛ از بزرگان بنی سلمه
  • عبدلله بن ابی بن سلول؛ از سر دسته‌های منافقان
  • مجمّع بن جاریه
  • حذام بن خالد[۴]

گروهی که برای منع شرکت مسلمانان در جنگ تلاش کردند

گروهی از منافقان در خانه سویلم یهودی گرد آمده و برای بازداشتن مردم از شرکت در غزوه تبوک نقشه می‌کشیدند. پیامبر(ص) از تجمع آنان اطلاع یافت. طلحه بن عبیدالله همراه با گروهی به دستور پیامبر(ص) خانه سویلم را بر سر آنان آتش زدند. منافقان از جمله ضحاک بن خلیفه گریختند.[۵]

گروهی از ثروتمند

گروهی از ثروتمندان از پیامبر(ص) اجازه خواستند در غزوه تبوک شرکت نکنند. این درخواست پس از آن بود که ۸۲ نفر از منافقان و دو نفر از بادیه نشینان بهانه‌جویی کرده و اذن شرکت نکردن در جنگ خواستند.

هشتاد و چند نفر از منافقین و هشتاد و دو نفر از بادیه‌نشینان بهانه جویی کردند و اذن ماندن گرفتند و بعد می‌گوید یعقوبی می‌نویسد: گروهی از توانگران، نزد رسول خدا آمدند و مرخّصی خواستند و گفتند: بگذار ما هم با ماندگان باشیم. خدای متعال فرمود: «خشنود شدند که همراه بازماندگان باشند».[۶]

منابع

  1. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۱.
  2. توبه:۱۱۸.
  3. توبه:۵۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۷ و ص۴۰۹؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸؛ سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۱۶۶۳.
  5. کتانی، عبد الحی، ‏ نظام الحکومه النبویه، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم‏، چاپ دوم‏، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۵۵؛ جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸.
  6. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۲.