غایبان در غزوه تبوک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}در سوره توبه به کدام دسته از منافقان پرداخته شده است؟{{پایان سوال}}
{{سوال}}
غایبان در غزوه تبوک چه کسانی بودند؟
{{پایان سوال}}
 
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
غایبان در [[غزوه تبوک]] چندین گروه هستند: گروهی که ابزار جنگی نداشتند و از غایب بودن در این غزوه اندوهگین بودند؛ گروهی که جمع‌آوری محصولات کشاورزیشان را بر شرکت کردن در غزوه تبوک ترجیح دادند و از کار خود [[توبه]] کرده و توبه‌شان پذیرفته شد؛ منافقان که برخی از آنها گرمی هوا را بهانه کردند و گروهی دیگر تلاش کردند دیگران را نیز از شرکت در غزوه بازدارند؛ و گروهی از [[ثروت ثروتمندان|ثروتمندان]].


==کسانی که ابزار جنگی نداشتند==
گروهی از [[اسلام|مسلمانان]]، به دلیل نداشتن ابزار جنگی نتوانستند در [[غزوه تبوک]] شرکت کنند. این گروه در سخن خود [[راستگویی|راستگو]] بودند و بر اساس آیه ۹۲ [[سوره توبه]]، این افراد به دلیل اینکه نتوانستند در غزوه تبوک شرکت کنند، چشمانشان از اندوه اشکبار شد. نام برخی از این گروه چنین است:


{{ستون-شروع|۲}}


غزوه تبوک بهترین محک برای شناسایی افراد فداکار از مدعی و منافق بود زیرا اعلام بسیج عمومی توسط پیامبر هنگامی رخ داد که هوا به شدت گرم بود و مردم مدینه خود را برای جمع محصول خرما آماده می‌کرد، تخلف برخی‌ها به بهانه‌های واهی از شرکت در جهاد پرده از چهره واقعی آنها برداشت اما آنهایی که در جریان جنگ تبوک از فیض جهاد بازماندند و محروم شدند، اصناف مختلفی بوده که هر کدام به علتی بازماندند و در کل همه از یک سنخ نبودند.
*سالم بن عمیر (از بنی عمرو بن عوف)
*علبه بن زید (از بنی حارثه)
*أبو لیلی عبد الرّحمن بن کعب (از بنی مازن بن نجّار)
*عمرو بن حمام بن جموح (از بنی سلمه)
*عبد اللّه بن مغفّل (از بنی مزینه)
*هرمیّ بن عبد اللّه (از بنی واقف)
*عرباض بن ساریه (از بنی فزاره)<ref>آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۱.</ref>
{{پایان}}


الف: شرکت نکردن در جنگ به خاطر نداشتن ابزار جنگی
==کسانی که مشغول جمع کردن محصولات کشاورزی بودند==
گروهی از افراد تصمیم داشتند پس از جمع‌آوری محصول کشاورزیشان، در غزوه تبوک شرکت کنند؛ ولی به جنگ نرسیدند. غروه تبوک همزمان با موسم جمع‌آوری محصول خرما بود. این گروه سه نفر به نام‌های هلال بن امیه رافعی، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک بودند، که در قرآن از آنها به متخلفان سه‌گانه یاد شده است.<ref>توبه:۱۱۸.</ref> این سه نفر پیشنیه [[نفاق]] نداشتند.


عده ای از مسلمان‌ها که از فیض شرکت در جنگ تبوک محروم ماندند، کسانی بودند که حقیقتاً شعله شوق و عشق به اسلام و جهاد در قلب‌های شان زبانه می‌کشید، بخاطر نداشتن امکانات و توشه راه و از جمله مرکب سواری نتوانستند در جهاد شرکت کنند؛ مانند:
[[پیامبر(ص)]] پس از بازگشت از جنگ تبوک، این افراد را به دلیل ترجیح دادن کار شخصی بر مصلحت عمومی مسلمانان، تنبیهِ اجتماعی کرد. تنبیه به این صورت بود که کسی از اهالی [[مدینه]] با آنها سخن نمی‌گفت. زمین با همه گستردگی بر آنان تنگ شده و سر به کوه و صحرا نهادند. آنها از شرکت نکردن در غزوه تبوک پشیمان شده و [[توبه]] کردند. بر اساس آیه ۱۱۸ سوره توبه، خدا توبه آنان را پذیرفت.


# سالم بن عمیر (از بنی عمرو بن عوف).
==منافقان==
# علبه بن زید (از بنی حارثه).
[[منافق|منافقان]] در غزوه تبوک شرکت نکردند. منافقان کسانی بودند که در باطن به خدا و پیامبر(ص) و [[قیامت]] معتقد نبودند؛ ولی در ظاهر خود را مسلمان معرفی می‌کردند.<ref>توبه:۵۴.</ref> منافقان که در غزوه تبوک شرکت نکردند به سه دسته تقسیم شده‌اند:
# أبو لیلی: عبد الرّحمن بن کعب (از بنی مازن بن نجّار).
# عمرو بن حمام بن جموح (از بنی سلمه).
# عبد اللّه بن مغفّل (از بنی مزینه).
# هرمیّ بن عبد اللّه (از بنی واقف).
۷- عرباض بن ساریه (از بنی فزاره).<ref>آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۱.</ref>


اینها خدمت پیامبر مشرف شدند و در خواست کردند که رسول خدا برای شرکت آنان در امر مقدس جهاد مرکبی را در اختیار شان بگذارد اما پاسخ منفی را از رسول خدا شنیدند چون رسول خدا امکان تهیه ابزارهای جنگی را نداشت، چشم‌های شان از اشک لبزیر شدند؛ داستان این عده در آیه۹۲ سوره توبه آمده است: «وَ لا عَلَی الَّذینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ»؛ «و ایرادی نیست بر آنها که وقتی نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبی سوار کنی، گفتی: مرکبی که شما را بر آن سوار کنم، ندارم! (از نزد تو) بازگشتند در حالی که چشمان‌شان از اندوه اشکبار بود؛ زیرا چیزی نداشتند که در راه خدا انفاق کنند».
===گروهی که گرمی هوا را بهانه کردند===
گروهی از منافقان گرمی هوا را بهانه کرده و در غزوه تبوک شرکت نکردند. غزوه تبوک هنگامی رخ داد که هوا به شدت گرم بود. برخی از [[تفسیر قرآن|مفسران]]، آیه ۴۹ سوره توبه را در مورد این گروه دانسته‌اند، که از پیامبر(ص) اجازه خواستند در جنگ تبوک شرکت نکنند.<ref name=":0" /> در آیه ۸۱ سوره توبه، به بهانه آنها درباره گرم بودن هوا تصریح شده است. برخی از افراد این گروه چنین‌اند:


ب: عقب ماندن از جنگ به خاطر جمع کردن محصولات کشاورزی
{{ستون|۲}}
*جد بن قیس؛ از بزرگان بنی سلمه
*عبدلله بن ابی بن سلول؛ از سر دسته‌های منافقان
*مجمّع بن جاریه
*حذام بن خالد<ref name=":0">طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۷ و ص۴۰۹؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸؛ سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۱۶۶۳.</ref>
{{پایان}}


برخی دیگر از مسلمین نیز کسانی بودند که پیشینه نفاق را نداشتند، اما تصمیم داشتند بعد از جمع‌آوری محصول‌شان در این جنگ شرکت کنند ولی نتوانستند به جنگ برسند و اینها سه نفر به اسامی: «هلال بن امیه رافعی»، «مراره بن ربیع» و «کعب بن مالک» بودند که قرآن از آنان به متخلفان سه‌گانه یاد کرده است و پیامبر بعد از بازگشت از جریان تبوک اینها را به دلیل اینکه کارهای شخصی‌شان را بر جهاد و مصلحت عمومی مقدم داشتند سخت تنبیه نمودند به گونه‌ای که اینان حتی از سخن گفتن با بستگان نزدیک‌شان هم محروم شدند و زمین با همه وسعتش بر آنان تنگ شده و لذا سر به کوه و صحرا نهاده و به حقیقت پشیمان شدند و خداوند توبه آنان را پذیرفت که جریان توبه آنان در تفاسیر ذیل آیه مربوط به آنها بیان شده است: «وَ عَلَی الثَّلاثَه الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»<ref>توبه/۱۱۸.</ref>؛ «(همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند) تا آن حدّ که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛ (حتّی) در وجود خویش، جایی برای خود نمی‌یافتند؛ (در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسیار توبه‌پذیر و مهربان است».
===گروهی که برای منع شرکت مسلمانان در جنگ تلاش کردند===
گروهی از منافقان در خانه سویلم یهودی گرد آمده و برای بازداشتن مردم از شرکت در غزوه تبوک نقشه می‌کشیدند. پیامبر(ص) از تجمع آنان اطلاع یافت. طلحه بن عبیدالله همراه با گروهی، به دستور پیامبر(ص) خانه سویلم را بر سر آنان آتش زدند. منافقان از جمله ضحاک بن خلیفه گریختند.<ref>کتانی، عبد الحی، ‏ نظام الحکومه النبویه، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم‏، چاپ دوم‏، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۵۵؛ جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸.</ref>


ج: منافقان
==گروهی از ثروتمندان==
گروهی از [[ثروت ثروتمندان|ثروتمندان]] از پیامبر(ص) اجازه خواستند در غزوه تبوک شرکت نکنند. این درخواست پس از آن بود که ۸۲ نفر از منافقان و دو نفر از [[اعرابی|بادیه‌نشینان]] بهانه‌جویی کرده و اذن شرکت نکردن در جنگ خواستند. بر اساس قرآن، آنها از اینکه همراه بازماندگان باشند خوشنود شدند.<ref>آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۲.</ref> <span></span>


منافقین در باطن به خدا و رسول و قیامت کفر می‌ورزیدند و نماز را با کسالت و انفاق را با کراهت انجام می‌دادند؛<ref>توبه/۵۴.</ref> این افراد یا بعد از ایمان به خدا دوباره به کفر برمی‌گشتند اما کفرشان را اعلان نمی‌کردند یا اینکه از اول مسلمان نبودند و فقط برای حفظ منافع شخصی خود به اسلام تظاهر می‌کردند و بحسب ظاهر مسلمان و در جمع مسلمانان بودند؛ پیامبر همه را دعوت به جهاد نموده بود، این‌ها بخاطر این که در قلب تسلیم اسلام نبوده و آن را قبول نداشته و به خدا و روز جزا ایمان نداشته و دل‌های‌شان به شک افتاده و در شک خویش سرگردان بودند، برای کنار کشیدن خود از شرکت در امر جهاد به عناوین گوناگون متوسل شده و دیگران را نیز از شرکت در جهاد بازمی‌داشتند یا دلسرد می‌کردند.
==منابع==
 
{{پانویس|۲}}
این گروه از منافقان خود چند دسته بودند:
 
دسته اول: گروهی از منافقین گاهی مسلمین را از جنگ با رومیان می‌ترساندند و گاهی گرمی هوا را بهانه قرار می‌دادند که خدا درمورد اینها می‌فرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لی وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَه سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَه بِالْکافِرینَ»<ref>توبه/ ۴۹.</ref>؛ «بعضی از آنها می‌گویند: به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن! آگاه باشید آنها (هم‌اکنون) در گناه سقوط کرده‌اند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است».


این آیه از عذر خواستن برخی از منافقین از شرکت در جنگ تبوک حکایت می‌کند و برخی مفسرین می‌گویند این آیه در باره «جد بن قیس» از بزرگان بنی سلمه و «عبدلله بن ابی بن سلول» از سر دسته‌های منافقین نازل شده است که هردو در میان بستگان‌شان از افرادی ذی نفوذ به حساب می‌آمدند و دو نفر دیگر بنام‌های: «مجمّع بن جاریه» و «حذام بن خالد» نیز از جمله این گروه بودند.<ref>ر، ک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۷ و ص۴۰۹؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸؛ سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۱۶۶۳.</ref>
علامه طباطبایی می‌نویسد: از اخبار که ذیل این آیه بیان شده معلوم می‌شود که این افراد گرمی هوا را بهانه قرار داده و مردم را از رفتن به جهاد دلسرد می‌کردند: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ»<ref>توبه/ ۸۱.</ref>؛ «تخلّف‌جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود، در راه خدا جهاد کنند؛ و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: در این گرما، (بسوی میدان) حرکت نکنید! (به آنان) بگو: آتش دوزخ از این هم گرمتر است اگر می‌دانستند».
دسته دوم: گروهی دیگری از منافقین برای ممانعت و بازداشتن مردم از شرکت در غزوه تبوک در خانه سویلم یهودی گرد آمده و برای این کار نقشه می‌کشیدند که پیامبر از تجمع آنان اطلاع یا فت و طلحه بن عبید الله را با گروهی فرستاد که خانه سویلم را بر سر آنان آتش بزند و طلحه آن کار را کرد و از جمله این منافقان، ضحاک بن خلیفه بود که از پشت بام خانه گریخت و پایش شکست و یارانش نیز گریختند.<ref>کتانی، عبد الحی، ‏ نظام الحکومه النبویه، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم‏، چاپ دوم‏، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۵۵؛ جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸.</ref>
مرحوم دکتر آیتی می‌گوید: به روایت صاحب طبقات: هشتاد و چند نفر از منافقین و هشتاد و دو نفر از بادیه‌نشینان بهانه جویی کردند و اذن ماندن گرفتند و بعد می‌گوید یعقوبی می‌نویسد: گروهی از توانگران، نزد رسول خدا آمدند و مرخّصی خواستند و گفتند: بگذار ما هم با ماندگان باشیم. خدای متعال فرمود: «خشنود شدند که همراه بازماندگان باشند».<ref>آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۲.</ref>
<span></span>
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی = تاریخ
|شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۱ = تاریخ صدر اسلام
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۰

سؤال

غایبان در غزوه تبوک چه کسانی بودند؟


غایبان در غزوه تبوک چندین گروه هستند: گروهی که ابزار جنگی نداشتند و از غایب بودن در این غزوه اندوهگین بودند؛ گروهی که جمع‌آوری محصولات کشاورزیشان را بر شرکت کردن در غزوه تبوک ترجیح دادند و از کار خود توبه کرده و توبه‌شان پذیرفته شد؛ منافقان که برخی از آنها گرمی هوا را بهانه کردند و گروهی دیگر تلاش کردند دیگران را نیز از شرکت در غزوه بازدارند؛ و گروهی از ثروتمندان.

کسانی که ابزار جنگی نداشتند

گروهی از مسلمانان، به دلیل نداشتن ابزار جنگی نتوانستند در غزوه تبوک شرکت کنند. این گروه در سخن خود راستگو بودند و بر اساس آیه ۹۲ سوره توبه، این افراد به دلیل اینکه نتوانستند در غزوه تبوک شرکت کنند، چشمانشان از اندوه اشکبار شد. نام برخی از این گروه چنین است:

  • سالم بن عمیر (از بنی عمرو بن عوف)
  • علبه بن زید (از بنی حارثه)
  • أبو لیلی عبد الرّحمن بن کعب (از بنی مازن بن نجّار)
  • عمرو بن حمام بن جموح (از بنی سلمه)
  • عبد اللّه بن مغفّل (از بنی مزینه)
  • هرمیّ بن عبد اللّه (از بنی واقف)
  • عرباض بن ساریه (از بنی فزاره)[۱]


کسانی که مشغول جمع کردن محصولات کشاورزی بودند

گروهی از افراد تصمیم داشتند پس از جمع‌آوری محصول کشاورزیشان، در غزوه تبوک شرکت کنند؛ ولی به جنگ نرسیدند. غروه تبوک همزمان با موسم جمع‌آوری محصول خرما بود. این گروه سه نفر به نام‌های هلال بن امیه رافعی، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک بودند، که در قرآن از آنها به متخلفان سه‌گانه یاد شده است.[۲] این سه نفر پیشنیه نفاق نداشتند.

پیامبر(ص) پس از بازگشت از جنگ تبوک، این افراد را به دلیل ترجیح دادن کار شخصی بر مصلحت عمومی مسلمانان، تنبیهِ اجتماعی کرد. تنبیه به این صورت بود که کسی از اهالی مدینه با آنها سخن نمی‌گفت. زمین با همه گستردگی بر آنان تنگ شده و سر به کوه و صحرا نهادند. آنها از شرکت نکردن در غزوه تبوک پشیمان شده و توبه کردند. بر اساس آیه ۱۱۸ سوره توبه، خدا توبه آنان را پذیرفت.

منافقان

منافقان در غزوه تبوک شرکت نکردند. منافقان کسانی بودند که در باطن به خدا و پیامبر(ص) و قیامت معتقد نبودند؛ ولی در ظاهر خود را مسلمان معرفی می‌کردند.[۳] منافقان که در غزوه تبوک شرکت نکردند به سه دسته تقسیم شده‌اند:

گروهی که گرمی هوا را بهانه کردند

گروهی از منافقان گرمی هوا را بهانه کرده و در غزوه تبوک شرکت نکردند. غزوه تبوک هنگامی رخ داد که هوا به شدت گرم بود. برخی از مفسران، آیه ۴۹ سوره توبه را در مورد این گروه دانسته‌اند، که از پیامبر(ص) اجازه خواستند در جنگ تبوک شرکت نکنند.[۴] در آیه ۸۱ سوره توبه، به بهانه آنها درباره گرم بودن هوا تصریح شده است. برخی از افراد این گروه چنین‌اند:

  • جد بن قیس؛ از بزرگان بنی سلمه
  • عبدلله بن ابی بن سلول؛ از سر دسته‌های منافقان
  • مجمّع بن جاریه
  • حذام بن خالد[۴]


گروهی که برای منع شرکت مسلمانان در جنگ تلاش کردند

گروهی از منافقان در خانه سویلم یهودی گرد آمده و برای بازداشتن مردم از شرکت در غزوه تبوک نقشه می‌کشیدند. پیامبر(ص) از تجمع آنان اطلاع یافت. طلحه بن عبیدالله همراه با گروهی، به دستور پیامبر(ص) خانه سویلم را بر سر آنان آتش زدند. منافقان از جمله ضحاک بن خلیفه گریختند.[۵]

گروهی از ثروتمندان

گروهی از ثروتمندان از پیامبر(ص) اجازه خواستند در غزوه تبوک شرکت نکنند. این درخواست پس از آن بود که ۸۲ نفر از منافقان و دو نفر از بادیه‌نشینان بهانه‌جویی کرده و اذن شرکت نکردن در جنگ خواستند. بر اساس قرآن، آنها از اینکه همراه بازماندگان باشند خوشنود شدند.[۶]

منابع

  1. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۱.
  2. توبه:۱۱۸.
  3. توبه:۵۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۷ و ص۴۰۹؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸؛ سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۱۶۶۳.
  5. کتانی، عبد الحی، ‏ نظام الحکومه النبویه، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم‏، چاپ دوم‏، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۵۵؛ جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸.
  6. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۲.