علت خارجی ناميدن اهل‌بيت(ع) توسط كوفيان

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۶ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}}بر اساس روایتی، جوان کفن دزدی به جنازه دختری تج...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
بر اساس روایتی، جوان کفن دزدی به جنازه دختری تجاوز کرده بود و از کرده خود پشیمان شده بود. پیامبر(ص) در مرحله اول آن جوان را از خود دور کرد. آیا این روایت معتبر است؟

چرا كوفيان كه امام حسين(ع) را مي‎شناختند و مي‎دانستند كه اسيران به شهر آمده، اهل‎بيت ايشانند؛ اما آن‎ها را خارجي ناميدند؟ آيا اين به صورت شايعه بوده يا واقعاً با آگاهي كامل و به خاطر دنيا، آن‎ها را خارجي نامسلمان قلمداد مي‎كردند.

مورد سؤال، بيشتر بر مردم شام صدق مي‎كند نه مردم كوفه كه بيشتر شيعي بوده‎اند و اميرالمؤمنين(ع) سال‎ها در آن حكومت كرده بود. اخبار معتبري كه دلالت كند در كوفه عنوان خارجي بر امام حسين(ع) گفته شده، وجود ندارد؛ اما بيشتر مردم شام، امام حسين(ع) و اهل‎بيت آن حضرت را نمي‎شناختند كه علت اصلي آن تبليغات خصمانه‎ي بني اميه و وارونه نشان دادن حقايق اسلام و سفارشات پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) بود، كه به جهت دشمني ديرينه با بني‎هاشم و حسادت به اهل‎بيت(ع) اجازه‎ي نشر فضايل آن‎ها را نمي‎دادند؛ چرا كه بيم داشتند موقعيّت نامشروع آن‎ها در معرض خطر و نابودي قرار گيرد. در ميان مردم شام، تعداد كساني كه پيامبر را ديده بودند خيلي كم بود، و آنان نيز اسلام را چنان كه بايد، نمي‎شناختند؛ اما در كوفه از اصحاب پيامبر(ص) و به ويژه شيعيان واقعي ائمه(ع)، افراد زيادي بودند كه اهل‎بيت را به خوبي مي‎شناختند و در حد توان و به سهم خود با زبان و بيان و برخورد عملي از آن‎ها دفاع مي‎كردند؛ مانند عبدالله بن عفيف[۱] و توابين و زيد بن ارقم ـ صحابه‌ي بزرگوار پيامبر ـ كه در كوفه به ابن زياد ـ لعنه الله عليه ـ گفت: «چوب از لب‎هاي حسين(ع) بردار، خودم بارها ديدم پيامبر(ص) لب‎هايش را روي اين لب‎ها قرار مي‎داد و مي‎مكيد».[۲] مرد ديگري نيز در كوفه چنين سخني را به ابن زياد گفت.[۳] شماري از مردم شام نيز امام حسين(ع) و اهل بيت او را مي‎شناختند، ولي نمي‎دانستند اسيران همان اهل بيت پيامبر(ص) هستند، مانند پيرمردي كه به امام سجاد(ع) خطاب كرد: الحمد لله كه خدا شما را كشت و …، امام سجاد(ع) پرسيد: آيا قرآن خوانده‎اي؟ گفت: آري؛ سپس امام آياتي كه در شأن اهل بيت(ع) بود؛ قرائت كرد و فرمود: «نحن اولئك» آن اهل‎بيت ما هستيم. پيرمرد سرش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! من استغفار و توبه مي‎كنم.[۴]

عدّه‎اي نيز ـ چه از كوفه و چه از شام ـ اهل‎بيت را مي‎شناختند، ولي به خاطر حفظ مال و منصب، دين را به دنيا فروختند؛ مانند منادي گمراهي كه در شام فرياد زد: اي اهل شام! اين اسيران، اهل‎بيت ملعون هستند![۵]

در كتاب «منتهي الآمال» آمده است: «قتله‎ي كربلا به فرماندار موصل نوشتند: ما مي‎آييم، از ما استقبال كن! فرماندار موصل با عده‎ي بسياري تا چند كيلومتر به استقبال آن‎ها رفتند؛ بعضي گفتند: مگر چه خبر است؟ گفتند: سر بريده‎ي خارجي‎ها را مي‎آوردند!، ولي مي‎بينيم در همان جا مردي شجاع و عارف به حق و مقام اهل‎بيت(ع) مي‎گويد: اي مردم اين سر بريده‎ي خارجي‎ها نيست، بلكه سر حسين بن علي(ع) و يارانش است؛ همين كه آگاه شدند، عده‎اي از مردم آماده‎ي جنگ با لشكر يزيد شدند.»[۶]

منابع

  1. الارشاد، ج۲، ص۱۱۷.
  2. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.
  3. همان، ۱۵۴.
  4. همان، ج۴۵، ص۱۵۵.
  5. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۵۴.
  6. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ج۱، ص۷۷۳ ، انتشارات هجرت، ۱۴۱۱هـ.