عصر حجر

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۷ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

عصر حجر چگونه عصری بود؟

از نظر اوضاع زمين شناختي، كره زمين به چهار دوره تقسيم مي شود كه به دوره چهارم «دور پكئيستوسن» مي گويند.

خوداين دوره چهارم به چهار طبقه تقسيم مي شود:

الف: نخستين دوره فترت يخبندان. ب: دومين دوره فترت يخبندان. ج: سومين دوره فترت يخبندان. د: چهارمين دوره عصر يخبندان.

عصر حجر در سومين دوره فترت يخبندان واقع شده است.[۱]

عصر حجر به دو دوره مهم تقسيم مي شود: الف: عصر حجر قديم يا پارينه (ديرينه) سنگي ب: عصر حجر جديد و نوسنگي.

دوره انتقال از عصر قديم به عصر نو را «عصر حجر ميانه سنگي» مي گويند، كه برخي با اين دوره، عصر حجر را به سه دوره تقسيم مي كنند.

الف: عصر حجر قديم (پارينه يا ديرينه سنگي):

در اين دوره «انسان براي تهيه خوراك خود به شكار مي پرداخت، وي به طرز به کارگیری چكش سنگي، تبر دستي آشنايي داشته و يك نوع ظروف سفالين ناهموار را كه به طور ناقص پخته بود به كار مي برد، در اين جامعه بدوي وظايف مخصوصي به عهده زن گذاشته شده بود؛ ۱. نگهباني از آتش. ۲. جمع آوري ميوه هاي وحشي. ۳. شناسايي گياهان و فصل روييدن آنها.

نخستين تلاشهای زن در باب كشاورزي در زمينهاي رسوبي انجام گرفت. در اين زمان نخستين پيشرفت در فن كوزه گري صورت گرفت و آن پيدايش ظروف نقشدار بود.»[۲] ويل دورانت در مورد نقاشي در عصر حجر و منشأ پيدايش آن چنين مي گويد:

«نقاشي هاي آلتاميرا، و قسمت اعظم آثار هندي كه از دوران ماقبل تاريخ بر جاي مانده مربوط به دوره ماگدالني، يعني در حدود ۱۶۰۰۰ سال قبل از ميلاد است. بيشتر اين نقاشي ها نماينده جانوراني چون گوزن، ماموت، اسب، خوك، خرس و جز آنهاست، شايد اين حيوانات براي مردم آن روزگار خوراك هايي عالي به شمار مي رفته، و به همين جهت به آنها توجه فراوان داشته اند.»[۳]

اشبيل فوگل اين عصر را در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال قبل از ميلاد دانسته مي گويد:

«مردم اين عصر غذاي خود را از طريق شكار و ماهي گيري و جمع آوري و نه با استفاده از يك سيستم منظم توليد غذا به دست مي آورند. زنان در تحصيل غذا و جمع آوري انواع توت، دانه، غله و در همان حال ساختن ظروف و فراهم كردن لباس و سبد، سهم عمده اي بر عهده داشتند. گروه هاي انساني در عصر ديرينه سنگي بيابان گردي مي كردند.»[۴]

==ب: عصر حجر جديد يا نوسنگي: ==شروع اين دوره را مي توان در فاصله هزارهء دهم و هزارهء ششم پيش از ميلاد دانست[۵] در اين دوره بشر با استفاده از تجربيات خود و احساس نياز ترقي هاي زيادي كرده دست به اختراعات گوناگوني زد. با استفاده از منابع مي توان در مورد اين دوره اين گونه اظهار داشت:

۱. عصر نوسنگي: عصر كشاورزي بوده است يعني انسان از مرحله شكار به مرحله كشاورزي قدم گذاشت.

۲. در عصر نوسنگي انسان به اهلي كردن حيوانات و تربيت آنها پرداخت: «قدیمي‌ترين استخواني كه از عصر نوسنگي بدست آمده (حوالي ۸۰۰۰ سال ق. م) استخوان سگ است، سپس گوسفند، بز، خوك و گاو»[۶]

۳. ابزار و وسایل اين دوره عبارت بود از: قرقره، هرم، سنگ آسياب، درفش، انبر، تبر، نردبان، قيچي، كارد، سنجاق، سوزن و...

۴. در اين دوره بافندگي شروع شد و مقدمات فن خانه سازي مشاهده مي شود.

۵. از اختراعات مهم بشر در اين دوره پيدايش فلزات مانند مس، مفرغ و آهن مي باشد. اين ابداعات به حدّي چشمگير و قابل توجه است كه اين دوره به عصر مفرغ و آهن نیز شهرت يافته است.

۶. يكي از نتايج عميق انقلاب كشاورزي كه منجر به شکل گیری روستاها گردید و زمينه را براي توليد غذا و كالای مازاد فراهم نمود، گسترش تجارت بود.

پس عصر حجر به دو دوره مهم تقسيم مي شود: در دوره اول که بشر به شكار و ماهي گيري مي پرداخت و از زندگي ساده و يكنواخت برخوردار بود و به بوستان كاري ساده اشتغال داشت. اما در دوره دوم انسان به پيشرفت هاي گوناگوني دست يافت و به كشاورزي و تجارت پرداخت و به تدريج شهرها و تمدن هايي بوجود آمدند.


==مطالعه بيشتر==

۱. «كليات تاريخ ايران باستان» نويسنده:حسن پيرنا (مشير الدوله).

۲. «باستان شناسي ايران باستان» نويسنده:لويي و اندريك.

۳. «ايران از آغاز تا اسلام» نويسنده:رومن گيرشمن.


منابع

  1. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه احمد آرام، پاشايي، امير حسين آريان پور، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چ ششم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۰۹.
  2. ر.ک، رومن گيرشمن،ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معين، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چ دوازدهم،۱۳۷۹، ص۱۰-۱۲.
  3. ويل دورانت، پیشین، ج۱، ص۱۱۶.
  4. اشپيل فوگل، تمدن مغرب زمين، ترجمه محمد حسين آريا، تهران: اميركبير، چ اول،۱۳۸۰، ج۱، ص۲۹.
  5. دولاند لن، تاريخ جهاني پيش از تاريخ تا قرن شانزدهم، ترجمه احمد بهمنش، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۷، ج۱، ص۸.
  6. ويل دورانت، پيشين، ج۱، ص۱۲۰.