شیخ عبدالکریم حائری و رضاشاه

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۰ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}}سؤال: چرا حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي مقابل رضا شاه، نرمي نشان مي داد، فقط كافي بود در قضيه كشف حجاب يك فتواي جهاد مي داد تا مردم رضاشاه را نابود كنند، چرا شاه را با القابی همچون «خلد الله ملكه» خطاب کردند؟{{پایان سوال}} {{پاسخ}}...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
سؤال: چرا حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي مقابل رضا شاه، نرمي نشان مي داد، فقط كافي بود در قضيه كشف حجاب يك فتواي جهاد مي داد تا مردم رضاشاه را نابود كنند، چرا شاه را با القابی همچون «خلد الله ملكه» خطاب کردند؟

در تحلیل رفتار سیاسی علما لازم است به زمینه ها و شرایط زمانه ایشان توجه داشت و نمی توان انتظار داشت که علما در شرایط و زمانه متفاوت در مواجهه با مسایل اجتماعی و سیاسی، عملکرد یکسانی داشته باشند. این اصل در مورد برخورد حاج شیخ عبد الکریم حائری با رضا شاه و مسأله کشف حجاب نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. رفتارشناسی سیاسی مؤسس حوزه علمیه در برابر فرد مستبد و بی‌منطقی همچون رضاشاه به خوبی بیانگر آن است که عملکرد هوشمندانه و مدبرانه ایشان، تا چه اندازه در حفظ اسلام و صیانت و پرورش حوزه تازه تأسیس قم مؤثر بود. تا جایی که از امام خمينی(رضوان الله تعالی علیه) نقل شده درباره‌ اهمیت کار ایشان چنين فرمودند: « دربارۀ بزرگی او همین مقدار بس که توانست در آن زمان سخت که رضاشاه تصمیم داشت، حوزه و روحانیت را نابود کند، حوزه ها، بلکه روحانیت را حفظ کند و این امانت را به ما داد تا ما به دیگران رد کنیم». [۱]


درست است که مسأله حجاب امر بسیار با اهمیتی محسوب می شود، امّا حفظ اساس دین و حوزه تازه تأسیس قم، اهمیت به مراتب بیشتری دارد و مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری شدت عمل در برابر مسأله کشف حجاب و قیام علیه حکومت را نه تنها مؤثر نمی دانست، بلکه با توجه به روحیات رضاشاه آن را تهدیدی برای اساس اسلام و حوزه علمیه یافته بود. در برخورد با مسأله کشف حجاب حاج شيخ عبدالكريم حائري دو انتخاب را پیش رو داشتند؛ انتخاب اول مقابله و درافتادن با رضا شاه که با توجه به شخصیت قلدر، مستبد و بی منطق وی و برخوردی که با اعتراض های برخی از علما از جمله مرحوم بافقی داشت، نتیجه آن چیزی جز به خطر افتادن اساس دین و تخریب حوزه تازه‌ تأسیس قم نبود. انتخاب دوم واکنش و اعتراض نسبت به این مسأله و برخورد کج دار و مریز با رضا شاه و انتظار برای فراهم شدن زمینه و شرایط مناسب، در کنار اهتمام به افزایش قدرت و استحکام پایه‌های حوزه علمیه قم و تربیت شاگردانی در فضای علوم دینی که بتوانند جامعه را به آگاهی لازم برای انتخاب مسیر درست حرکت و رهایی از استبداد و استعمار برسانند.


ایشان در برخورد با رضا شاه سکوت نکردند، اما اعتراض شدید در قالب فتوای جهاد و رویارویی با رژیم را نیز با توجه به شرایط، مؤثر و نتیجه بخش نمی دیدند.


حفظ اسلام و اساس دین و تفکر ناب تشیّع واجب ترین واجبهاست. همه تلاشها و پایمردیها و مجاهدتها و ایثارها براى تحقق این اصل بلند انجام گرفته است، از این روى عالمان دین تمامى حرکتها و فعالیتها و موضع گیریهاى خویش را در این جهت قرار داده اند، همیشه دغدغه عالمان شیعه بقاى تفکر بنیادین شیعه و معارف اهل بیت بوده است، در این راستا حفظ حوزه علمیه تازه تأسیس قم یکی از دغدغه های مهم مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری بود. ایشان بیم آن داشت که مبادا حوزه نو پای شیعه، در صورت رویارویی با رضا شاه در این مسأله به واسطه بی‌خردی‌های سیاست پهلوی نابود شود که به از بین رفتن دین منجر می شد، اقدامات ایشان اما مؤثر افتاد و کمتر تعرّضی بر ساحت حوزه علمیه روا داشته نشد، سیاست‌های مدبّرانه شیخ بود که حوزه قم را نگه داشت، شاید به همین دلیل است که امام خمینی درباره‌ اهمیت کار حاج شیخ عبدالکریم فرمودند: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، کاری را انجام می‌دادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کم‌تر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود». [۲]

آیت‌الله حائری برای حفظ حوزه‌ علمیه‌ قم آن‌قدر تدبیر و درایت به خرج داد که از قول رضاشاه نقل شده که: « تمام علما را از بین بردم جز این یک نفر (حائری)، این را هم اگر برمی‌داشتم، اسلام را برمی‌داشتم»، [۳]


آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی تعبیر« خلد الله ملکه» [۴] در مورد رضا خان در قضیه اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی را در راستای ترغیب و تشویق شاه برای اقدام در این زمینه مطرح کردند نه از روی اعتقاد و یا تملق و مانند آن که از ساحت مراجع و علمای بزرگ به دور است، همانگونه که در دوره های مختلف برخی از علما در مورد شاهان زمان خود، چنین القابی را به کار می بردند تا آنان را به انجام برخی از اقدامات در راستای مصالح اسلام و مسلمین ترغیب نمایند.


==منابع==  
  1. ستوده، امیر رضا، رجب زاده، شهرام، پا به پای آفتاب؛ گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی امام خمینی(س)، تهران: پنجره، ۱۳۹۱، ج۴، ص۱۶۰
  2. امام و روحانیت: مجموعه سخنان و دیدگاههای امام خمینی درباره روحانیت، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۶۲،ص ۱۷۳
  3. بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، تهران: عروج، ۱۳۷۸،صص ۲۴۷–۲۴۸
  4. متن تلگراف مرحوم حائری یزدی به رضاخان چنین است: «حضور مبارک اعلی‌حضرت شاهنشاهی خلدﷲ ملکه. بعد از دعاگویی صمیمی، امروزه مسلمین در این هجوم یهود به فلسطین و بیت‌المقدس مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار جل و علا این غایله مهم با توجهات خاصه مرتفع، موجب مزید دعاگویی این ضعیف و عامه مسلمین گردد. الاحقر عبدالکریم حائری. » ‏