سیره سیاسی امام حسین(ع) قبل از قیام

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۷ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}}سؤال: امام حسین درامور سیاسی دخالت نکرد قبل از قیام؟ امام حسين(ع) د...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سؤال: امام حسین درامور سیاسی دخالت نکرد قبل از قیام؟

امام حسين(ع) در روز پنج شنبه، سوّم شعبان سال چهارم هجري قمري در شهر مدينه ديده به جهان گشود.[۱] هنگاميکه خبر ولادت آن حضرت به پيامبر(ص) رسيد، به خانه امير المؤمنين تشريف آورد و به اسماء فرمود تا مولود را بياورد، اسماء حضرت را در پارچه اي سفيد پيچيد و به خدمت رسول اکرم(ص) آورد. پيامبر(ص) در گوش راست آن حضرت اذان و در گوش چپ اقامه فرمودند.[۲]

روز اوّل يا هفتم ولادت، جبرئيل نازل شد و عرض کرد: «سلام خداوند بر تو باد اي پيامبر، اين نوزاد به نام پسر کوچک هارون، شبير نام بگذار که به عربي حسين گفته مي شود. چون علي(ع) براي شما مثال هارون براي موسي بن عمران است، جز آنکه شما خاتم پيامبراني»[۳] به اين ترتيب نام پر عظمت «حسين» از جانب پروردگار براي دوّمين فرزند فاطمه ـ عليها السلام ـ انتخاب شد.

دوران زندگي امام حسين(ع)

امام حسين(ع) شش سال و چند ماه از دوران کودکي خود را در زمان جدّ بزرگوارش سپري کرد و پس از رحلت آن حضرت، مدت سي سال در کنار پدرش امير مؤمنان(ع) زندگي نمود و در حوادث مهم دوران خلافت ايشان به صورت فعال شرکت داشت.[۴] پس از شهادت امير مؤمنان(ع) (در سال ۴۰ هجري قمري) مدّت ده سال در صحنه ي سياسي و اجتماعي در کنار برادر بزرگ خود امام حسن(ع) قرار داشت و شريک رنجهاي برادرش بود و شاهد بود که معاويه و ديگر منافقين و کافران چگونه دهان آلوده خود را به بدگويي پدر بزرگوارش امير المؤمنين(ع) و برادرش امام حسن(ع) مي گشانيد.

پس از آنکه امام مجتبي را در سال پنجاه هجري قمري، مظلومانه شهيد کردند، امامت به آن وجود سراپا جود رسيد و به مدّت ده سال در اوج قدرت معاويه بن ابي سفيان، بارها با وي پنجه در افکنده و پس از مرگ وي نيز در برابر حکومت پسرش يزيد قيام کرد و در محرم ۶۱هـ . ق در سرزمين کربلا شربت شهادت نوشيد.

مبارزات امام حسين(ع) در دوران قبل از امامت

حسين بن علي(ع) که از دوران کودکي شاهد انحراف دستگاه حکومت اسلامي از مسير اصلي خود بود، از موضعگيري هاي پدر بزرگوار خود پيروي و حمايت مي کرد؛ چنانکه در زمان خلافت غاصبانه ي عمر بن خطّاب وارد مسجد النبي شد و مشاهده کرد که عمر بر فراز منبر پيامبر نشسته و براي مردم سخن سرايي مي کند، با ديدن اين صحنه از منبر بالا رفت و عمر را مورد خطاب قرار داد و گفت: از منبر پدرم پايين بيا و بالاي منبر پدرت برو!

عمر که کاملاً منفعل شده بود، گفت: پدرم منبر نداشت! آنگاه امام حسين(ع) را در کنار خود نشانيد و پس از آنکه از منبر پايين آمد، آن حضرت را به منزل خود برد و پرسيد: اين سخن را چه کسي به تو ياد داده است؟ آن حضرت پاسخ داد: هيچ کس![۵]

در جبهه هاي نبرد با ناکثين، قاسطين، و مارقين

امام حسين(ع) در دوران خلافت کوتاه مدّت پدر ارجمندش علي(ع) در صحنه هاي سياسي و نظامي در کنار آن حضرت قرار داشت. ايشان در هر سه جنگ (صفين، جمل، نهروان) در اين دوران براي علي(ع) پيش آمد، شرکت فعّال داشت.[۶]

در جنگ جمل، فرماندهي جناح چپ سپاه امير مؤمنان(ع) به عهده ي وي بود و در جنگ صفين، چه از راه سخنرانيهاي پرشور و تشويق ياران علي(ع) جهت شرکت در جنگ و چه از رهگذر پيکار با قاسطين، نقش فعّال داشت.[۷] در جريان حکميت نيز يکي از شهود اين ماجرا از طرف علي(ع) بود.[۸]

امام حسين(ع) پس از شهادت علي(ع) در کنار برادر خويش امام مجتبي(ع) قرار گرفت و هنگام حرکت نيروهاي امام مجتبي(ع) به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه ي نظامي و پيشروي به سوي سپاه شام حضور داشت و هنگاميکه معاويه به امام حسن(ع) پيشنهاد صلح کرد، امام حسن(ع) ، برادرش حسين بن علي و همچنين عبد الله بن جعفر را فراخواند و درباره ي اين پيشنهاد با آن دو به گفتگو پرداخت.[۹] و بالأخره پس از متارکه ي جنگ و انعقاد پيمان صلح همراه برادرش به شهر مدينه بازگشت و در همانجا اقامت گزيد.[۱۰]

مبارزات امام حسين(ع) با حکومت معاويه

امام حسين(ع) در برابر بدعتها و بيدادگري هاي بي شمار معاويه که کسي جرأت اعتراض نداشت تا آنجا که در توان داشت در برابر مظالم وي به مبارزه و مخالفت برخاست. در اينجا سه مورد از مبارزات آن حضرت با حکومت معاويه را به عنوان نمونه مورد بررسي قرار مي دهيم:

۱. سخنرانيها و نامه هاي اعتراض آميز

در دوران ده ساله ي امامت امام حسين(ع) که آن حضرت در صحنه ي سياسي با معاويه رو برو بود، نامه هاي متعددي بين ايشان و معاويه ردّ و بدل شده است. که نشانه ي موضعگيري سخت و انقلابي امام حسين(ع) در برابر معاويه است، امام به دنبال هر جنايت و اقدام ضدّ اسلامي معاويه، او را بشدّت مورد انتقاد و اعتراض قرار مي داد. يکي از مهمترين اين موارد، موضوع وليعهدي يزيد بود که امام حسين(ع) به تندي در مقابل آن واکنش نشان داد.[۱۱]

۲. سخنراني کوبنده و افشاگرانه در مراسم عظيم حجّ

يک يا دو سال پيش از مرگ معاويه که فشار و تضييقات نسبت به شيعيان از طرف حکومت وي به اوج رسيده بود، امام حسين(ع) به حج مشرّف شد و در حاليکه «عبد الله بن عباس» و «عبد الله بن جعفر» آن حضرت را همراهي مي کردند، از «صحابه» و «تابعين» و بزرگان آن روز جامعه ي اسلامي که به پاکي و صلاح، شهرت داشتند و نيز عموم بني هاشم خواست در چادر ايشان در «مني» اجتماع کنند. بالغ بر هفتصد نفر از تابعين و دويست نفر از صحابه در چادر آن حضرت گرد آمدند و آنگاه امام(ع) بپا خاست و سخنان مهمي را عليه معاويه ايراد کرد.[۱۲]

۳. ضبط اموال دولتي

در اواخر حکومت معاويه، کارواني از يمن که حامل مقداري از بيت المال بود، از طريق مدينه، رهسپار دمشق بود. امام حسين(ع) با اطلاع از اين موضوع، آن را ضبط کرد و در ميان مستمندان بني هاشم و ديگران تقسيم نمود.[۱۳]

۴. قيام بر ضد يزيد

معاويه در سال ۶۰ هجري قمري از دنيا رفت و پسرش يزيد به حکومت رسيد. يزيد بلافاصله به حاکم مدينه نوشت: «... بدون درنگ از حسين بن علي بيعت بگير و به هيچ وجه به او مهلت نده».

امام حسين(ع) با درخواست بيعت مخالفت کرد و در نتيجه مجبور شد مدينه را به سوي مکّه ترک کند. در مکّه نيز نامه هاي مردم کوفه به آن بزرگوار رسيد که خواهان حرکت به سوي کوفه و تشکيل حکومت اسلامي به امامت امام حسين(ع) بودند.

امام حسين(ع) ابتدا حضرت مسلم(ع) را به کوفه فرستاد تا اوضاع کوفه را بسنجد و جريان را به استحضار امام(ع) برساند. حضرت مسلم(ع) با استوار در کوفه و مشاهده ي آمادگي کوفيان براي حمايت از امام حسين(ع) نامه اي به امام حسين(ع) نوشت و آن حضرت را در جريان امور کوفه قرار داد.

متعاقب اين جريان، امام حسين(ع) و ياران با وفايش و خاندانش مکّه را به سوي کوفه ترک کرد. امّا جريانات و حوادث به گونه اي پيش رفت که حسين بن علي(ع) در سرزمين کربلا به محاصره ي لشکريان يزيد درآمد و در نتيجه در عاشوراي سال ۶۱ هجري قمري با سپاهيان اندکش شربت شهادت نوشيد و زنان و خواهرانش به همراه حضرت سجّاد(ع) به اسارت يزيديان در آمدند.[۱۴]

مطالعه بيشتر

۱. فرهنگ جامع سخنان امام حسين(ع) گروهي از نويسندگان، ترجمه ي علي مؤيدي.

۲. حماسه حسيني، سخنرانيهاي استاد شهيد مرتضي مطهري.

۳. نفس المهموم، تأليف حاج شيخ عباس قمي.

۴. سيره پيشوايان، تأليف مهدي پيشوايي.

۵. سوگنامه آل محمد(ص) تأليف محمد محمدي اشتهاردي.


منابع

  1. عماد الدين، حسين اصفهاني(عماد زاده)، زندگاني حضرت ابي عبد الله الحسين عليه السلام سيد الشهداء، شرکت سهامي طبع کتاب، چاپ اول، ۱۳۳۷ هـ . ش، جلد اوّل، ص۲۰.
  2. شيخ طوسي، امالي، بيروت، مؤسسه الوفاء، چاپ اوّل، ۱۴۰۱ هـ . ق، جلد اوّل، ص۳۷۷.
  3. شيخ صدوق، معاني الاخبار، انتشارات اسلامي، چاپ اوّل، ۱۳۶۱ ص۵۷.
  4. ابن حجر، عسقلاني، الاصابه في تمييز الصحابه، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۳۲۸ق، ج۱، ص۳۳۳.
  5. ابن حجر، عسقلاني، الاصابه في تمييز الصحابه، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۳۲۸ هـ . ق، جلد اول، ص۳۳۳.
  6. همان، ص۳۳۳.
  7. نصر بن مزاحم، وقعه صفين، قم، منشورات مکتبه آيت الله مرعشي نجفي، چاپ دوم ۱۴۰۴ هـ . ق، ۱۱۴، ۲۴۹و ۵۳۰.
  8. وقعه صفين، ص۵۰۷.
  9. ابن اثير، الکامل في التاريخ، بيروت، چاپ اوّل، ۱۳۸۵ هـ . ق، ج۳، ص۴۰۵.
  10. الاصابه في تمييز الصحابه، ج۱، ص۳۳۳.
  11. ابن قتيبه ي دينوري، الامامه و السّياسه، قاهره، چاپ سوّم، ۱۳۸۲ هـ . ق، ج۱، ص۱۸۴.
  12. مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(ع) ، چاپ دوّم، ۱۳۷۴ هـ . ش، ص۱۵۷.
  13. باقر شريف القرشي، حياه الامام الحسين بن علي، قم، نشر داوري، ج۲ ص۲۳۱.
  14. محمد محمدي اشتهاردي، سوگنامه آل محمّد، قم، نشر ناصر، چاپ اول، بي تا، ص۱۶۲ تا ۳۷۱.