سعدالدین تفتازانی

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۶ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

سعد الدین تفتازانی کیست؟ و کتاب مختصر المعانی وی در چه موضوعی است و مطالعه آن برای چه کسانی مفید است؟

مسعود بن عمر بن عبدالله التفتازانی ملقب به سعد الدین از بزرگان لغت عرب و بیان و منطق و کلام است. وی از علمای اهل سنت و شافعی مذهب است. بنا به قول معروف در سال ۷۱۲ هجری قمری، متولد شده و در سال ۷۹۳ هجری قمری، وفات یافت. با این حساب عمر او بالغ بر ۸۰ سال بوده است. بنا بر آنچه در کتب اهل سنت وارد شده وی در شهرستان تفتازان (یکی از شهرهای خراسان) متولد شده و در سرخس منزل گزید. با به قدرت رسیدن تیمورلنگ، وی بنا به دلایلی که ذکر نشده است او را از شهر سرخس به سمرقند تبعید نمود. بعد از اینکه تیمور وی را به سمرقند تبعید کرد، تفتازانی تا پایان عمر در سمرقند مانده و در همان‌جا از دنیا رحلت نمود، ولی بنا به وصیتش او را در سرخس دفن نمودند.[۱]

از مهم‌ترین آثار وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

  1. المطول در علم بلاغت.
  2. مقاصد الطالبین، در علم کلام.
  3. ارشاد الهادی، در علم نحو.
  4. حاشیه علی شرح العضدی علی مختصر ابن الحاجب، در علم اصول.

۵. شرح التصریف، در علم صرف که بنا بر روایتی این کتاب اولین کتابی است که وی در سن ۱۶ سالگی نوشته است.[۲]

۶. تهذیب المنطق در علم منطق که ملا عبدالله یزدی حاشیه ای بر این کتاب نوشته است. تفتازانی یکی از کسانی است که اصول منطق را با عباراتی موجز و مختصر بیان کرده است، لکن اهمیت وی در فن معانی بیان است که یکی از فنون اربعه ادبیه محسوب می‌شود. چنان‌که معلوم است علامه تفتازانی در بسیاری از علوم خصوصاً ادبیات عرب، مثل بلاغت، معانی و بیان دستی داشته است که حقیقتاً قابل چشم پوشی نیست.

اما یکی از کتاب‌های او مختصر المعانی در علم معانی و بیان و بدیع است. علم معانی و بیان یکی از فنون مهم و اصلی ادبیات معانی و بیان است که ریشه بس عمیق و تاریخی دارد.

علم بیان چنان‌که در مختصر المعانی وارد شده است، شناخت ایراد و بیان معنی واحد به طرق مختلف است که بعضی از این طرق واضح و برخی واضح تر است؛ به عبارت دیگر در علم بیان طرق استعمال الفاظ را به انسان می‌آموزد و انسان فرا می‌گیرد که چگونه یک معنی را به الفاظ و تراکیب مختلف بیان کند، در موارد مختلف و به الفاظ مختلف که برخی از آنها واضح الدلاله و برخی واضح تر هستند.[۳] پس علم بیان آگاهی از مجموعه اصول و قواعدی است که با آن راه و رسم ایراد مطلب واحد با عبارات متعدد شناخته می‌شود.

علم معانی یکی دیگر از ارکان بلاغت محسوب می‌شود و اصول و قواعدی را آموزش می‌دهد که می‌توان با آنها لفظ را مطابق با مقتضای حال به کار برد. اموری هم چون تقدیم و تأخیر و حذف با ذکر هر یک از ارکان جمله و نیز ایجاز و اطناب و فصل و وصل کلام و… مباحث این علم را تشکیل می‌دهند. مقتضای حال، رکن اساسی این علم است چرا که موقعیت مخاطب نقش فراوانی در شکل دهی به جمله دارد.

و گوینده یا نویسنده باید کلام خود را به نوعی شکل دهد که مخاطب هم آن را به خوبی بفهمد و هم آزرده نشود و این وظیفه علم معانی است.[۴]

بدیع در لغت به معنی پدید آورنده، نوآورنده و در اصطلاح شاخه ای از علوم بلاغت است که درباره چگونگی آرایش‌های لفظی و معنوی کلام پس از رعایت اصول بلاغت گفتگو می‌کند.[۵]

علم بدیع در اصطلاح ادیبان سومین فن (بعد از معانی و بیان) از فنون بلاغت و موضوع آن آرایش‌های سخن فصیح و بلیغ در نظم و نثر است. به این آرایش‌ها محسنّات و صنایع بدیع نیز می‌گویند و آنها را به لفظی و معنوی بخش می‌کنند. دسته نخست خاص زیبایی‌های لفظی و عمدتاً شامل تسبیح، ترصیع، تجنیس و نظایر و فروع آنهاست و دسته دوم که بیشتر برای زیباسازی معنوی کلام است اما به تبع الفاظ و نه به استقلال شامل تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، حسن تعلیل و فروع آنها می‌شود.[۶]

با این توضیحات معلوم می‌شود کتاب مختصر المعانی برای کسانی مفید است که مطالعه ادبیات عرب را می‌کنند و برای عموم افراد مفید نیست.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ الفضلی، عبدالهادی تهذیب البلاغه، المجمع العلمی الاسلامی، تهران، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۱۹.

۲ـ شملیا، سیروس معانی، نشر میترا، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۳ و ۱۴.


منابع

  1. الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم، ۱۹۸۰م، ج۷، ص۲۱۹.
  2. همان.
  3. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۱۵.
  4. ر. ک. تفتازانی، سعد الدین مختصر المعانی، دارالذخائر، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۲۴ و ۲۵.
  5. سکاکی، یوسف مفتاح العلوم، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۷۷.
  6. ر. ک. همو، مختصر المعانی، ج۱، ص۳۱۵.