روش‌های تفسیری

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۱ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '| شاخه اصلی = علوم قرآن' به '| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن')


سؤال

روش‌های تفسیری چیست؟ آیا تفاوتی با بحث گرایش‌های تفسیری دارد؟


در تفسیر قرآن روش‌های مختلفی از جمله تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی، تفسیر عقلی و تفسیر علمی به کار رفته است. مستند و يا مستنداتي كه مفسّران در فهم و تفسير آيات قرآن از آن بهره گرفته‌اند، «روش تفسیر»، نامیده می‌شود. نوع نگرش مفسر هم در تفسیر مؤثر است، که تفسیر مطابق پیشینه و توانایی نویسنده، و گرایش او نگارش شده است. نگرش‌هایی چون فلسفی و کلامی از این قبیل هستند. روش و نگرش در تفسیر قرآن کاربردی جداگانه داشته و شناخت این موضوع می‌تواند کمک شایانی در فهم محتوای تفسیر داشته باشد.

تفسیر قرآن به قرآن

مقصود اين است كه هر آيه‌اي به كمك و استعانت از آيات ديگر تفسير شود، زيرا برخي آيات مبين آيات ديگر است. اين شيوه‌، برگرفته از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در تفسير آيات مي‌باشد.

حضرت علي(ع) فرمودند: «كتاب الله... ينطلق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض؛ كتاب خدا... برخي از آن براي برخي ديگر گويا و برخي از آن براي بعض ديگر گواه است»[۱]

اين شيوه از تفسير، از متقن‌ترين شيوه‌های تفسیری است. علمايي هم چون علامه طباطبايي(ره)، تفسير الميزان را به همین شيوه به رشته تحرير در آورده است.

تفسیر روایی

تفسير قرآن کریم به روايات و سنّت معصومين(ع) تفسيري است كه از آن به تفسير «روايي» نيز ياد مي‌شود. خدا، پيامبر(ص) را مفسّر آيات دانسته و فرموده است:﴿وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ؛ ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم، تا آن چه را به سوي مردم نازل شده است براي آنان روشن سازي(نحل:۴۴)

با توجّه به نزديكي زماني صحابه و تابعين با پيامبر(ص)، تفسيري كه آن‌ها ارائه داده‌اند، مورد توجّه مفسّران به خصوص اهل سنت واقع شده است. مقصود از استناد تفسير به روايات، روايات با سند صحيح و با دلالت قطعي است نه روايات ضعيف. تفسیر نور الثقلين، یکی از تفاسیر روایی می‌باشد.

روش تفسیر اجتهادی

بعد از عصر پیامبر(ص) و تأکیدات ایشان و اهل بیت(ع)، نسبت به جایگاه عقل در فهم دین، تفسیر اجتهادی و عقلی قوت گرفت و مفسران به این روش گرایش پیدا کردند. انواع تفسیر اجتهادی در زیر معرفی می‌شود:

  • تفسیر ادبی: گروهي از مفسّران با گرايش به مباحث ادبي و نحوي به تفسير اجتهادي قرآن مي‌پردازند. در چنين تفسيرهايي به واژگان لغات زبان عرب، الفاظ با كمك از صرف و نحو و ... اهميّت فوق العاده‌اي داده مي‌شود. مانند تفسير جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسي.
  • تفسير بلاغي و بياني: مفسّران در تفسيرهاي بلاغي و بياني، به جنبه بلاغي عبارات و كلمات قرآن، اهتمام بيشتري دارند و به اجتهاد در تفسير مركبات قرآن با كمك علم معاني و بيان مي‌پردازند. مانند:‌تفسير کشاف اثر زمخشري.
  • تفسير لغوي: اهتمام غالب مفسّران در تفسيرهاي لغوي بر شناخت و اجتهاد در لغات، ريشه و اشتقاق و شكل و تغييرات آن‌ها است. مانند: تفسير مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهاني.
  • تفسير فقهي: در تفسيرهاي فقهي، همّت و اجتهاد بيشتر مفسران، بر شناخت و دريافت احكام فقهي الهي و احكام فرعي از آيات قرآن است كه حدود پانصد آيه در قرآن کریم جزء آيات الاحكام و فقه القرآن شمرده شده است. مانند تفسير كنز العرفان في فقه القرآن؛ اثر فاضل مقداد.
  • تفسير كلامي: مفسّران با سبك و گرايش كلامي، به تفسير آيات پرداخته‌اند و بيشتر آياتي كه بيانگر عقايد مسلمانان، اعمّ از توحيد، عدل، نبوت، امامت، ‌معاد و... است، با اعتقادات قطعی و عقلی، تفسیر کرده‌اند. مانند: تفسير الفرقان، اثر شيخ محمد صادق تهراني.
  • تفسير فلسفي: در تفسير فلسفي از اصول و قواعد فلسفي براي ادراك مفاهيم و مقاصد قرآن کریم، كمك گرفته مي‌شود و از شيوه ي استدلال بهره مي‌گيرند. مانند: تفسير القرآن الكريم، اثر صدر الدين شيرازي معروف به صدر المتألهين.
  • تفسير عرفاني: گروهي از مفسّران با سبك و گرايش عرفاني، باطني، به تفسير قرآن کریم مي‌پردازند مانند تفسير شاه نعمت الله، اثر نعمت الله كرماني.
  • تفسير ترتيبي: گروهي از مفسّران با گرايشي اجتهادي به تفسير ترتيبي مي‌پردازند كه جنبه‌هاي اخلاقي و هدايتي قرآن کریم با استفاده از روايات اهميّت مي‌دهند: مانند تفسير من وحي القرآن، اثر سيد محمد حسين فضل الله.
  • تفسير اجتماعي: تفسير اجتماعي حاصل رويكرد مفسّران دوران جديد است. آن‌ها اهتمام خود را براي حل مشكلات اجتماعي در پرداختن به آيات مي‌دانند، مانند: منشور جاويد، اثر جعفر سبحاني.
  • تفسير علمي و تجربي: يكي از تفسيرهاي اجتهادي تفسير علمي و تجربي است كه گسترش آن از رويكردهاي جديد در مباحث تفسيري است. از نگاه آن‌ها قرآن، متعرّض نكات علمي و تجربي شده است و با گذشت زمان و رشد تكنولوژي بيشتر مشخص مي‌شود. مانند الجواهر في تفسير القرآن، اثر شيخ منطاوي.

روش تفسیر جامع

تفسيرهاي جامع شامل تفسيرهايي است كه مفسّر از دو روش روايي و اجتهادي در تفسير خود استفاده كرده است و به تمام ابعاد اعمّ از ادبي، كلامي، فلسفي و فقهي ... پرداخته‌اند. مانند: تفسير نمونه، اثر آيت الله ناصر مكارم شيرازي و تفسير الميزان، اثرعلّامه طباطبايي.[۲]

گرایش‌های تفسیری

گرایش‌های تفسیری و به تعبیر بعضی اتجاهات و اهتمامات تفسیری، مواردی است که بسته به قوه و توانایی، فرد به یک سمت گرایش پیدا می‌کند. برای نمونه کسی که عالم در علم کلام است، گرایش تفسیر کلامی به قرآن دارد. بین روش‌های تفسیری و گرایش‌های تفسیری، باید تفاوت قائل شد. گاهی مفسّر با روشِ تفسیرِ قرآن به قرآن، یا روش قرآن به حدیث و ... وارد می‌شود؛ اما گرایش فلسفی، یا کلامی یا اجتماعی یا اخلاقی را دنبال می‌کند.

مرحوم علامه طباطبایی که روش ایشان تفسیر قرآن به قرآن است، درباره نقص سایر روش‌های تفسیری می‌فرماید: «تمام روش‌های تفسیری در این نقیصه مشترک‌اند که نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن از خارج از قرآن گرفته شده و بر مضمون آیات تحمیل می‌شود؛ لذا تفسیر آن‌ها سر از تطبیق بیرون آورده است؛ از همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مجاز جلوه داده، و آیات را تأویل کرده‌اند؛ لازمه این تفسیرها این است که قرآنی که خود را ﴿هُدیً لِلْعالَمینَ؛ هدایتی است برای عالمیان و ﴿نُورٌ مٌبینٌ و ﴿تِبْیانٌ کُلِ شَیْءٍ معرفی می‌کند، از جای دیگر روشنی بگیرد و محتاج چیزی دیگر باشد.[۳]

منابع

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳.
  2. ر.ك: مؤدب، سيد رضا، روش‌هاي تفسير قرآن، قم، چ ۱، ۱۳۸۰؛ بابايي، علي اكبر و ديگران، روش شناسي تفسير قرآن، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۷۹؛ و زنجاني، عميد، مباني و روش‌هاي تفسير قرآن تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چ ۱، ۱۳۶۶.
  3. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۹.