رنج کودکان و عدل الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
رنجی که یک کودک معصوم می‌کشد، چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|کرونا}}
[[شرور|شرور]]، رنج‌ها و مشکلات این دنیا براساس [[نظام علت و معلول]] است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۴۲۴.</ref> در منابع اسلامی آمده: {{عربی|أَبَى اَللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ اَلْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً|ترجمه=خداوند ابا دارد كه كارها را بدون اسباب فراهم آورد. پس براى هر چيزى سبب و وسيله‌اى قرار داد}}.<ref>اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج۱، ص۲۵۹</ref> اگر [[خداوند]] مستقیم در نظام عالم و شرور و رنج‌های عالم تصرف می‌نمود، [[جبر]] به وجود می‌آمد، در حالی که خداوند، انسان را [[اختیار|مختار]] آفریده است.
اگر پدر و مادر، امور قبل از انعقاد نطفه کودک را رعایت نکنند، کودک نارس و ناقص الخلقه به دنیا می‌آید. همچنین اگر کودکی مورد تجاوز قرار گیرد، رنج آن کودک از ناحیه‌ی متجاوزان و سوء استفاده افراد شرور است و هیچ‌گاه خداوند به این اعمال راضی نیست بلکه مورد غضب خداوند است.<ref>درآمدی بر کلام جدید، هادی صادقی، ص۱۷۲.</ref>
افعال و امور خوب یا بدی که از انسان‌ها صادر می‌شود، به اختیار و اراده آنها است و خداوند نمی‌خواهد انسان در انجام کارهایش مجبور باشد؛ در نتیجه نباید از خدا توقع داشته باشیم که جلوی عمل بد و طغیان گنه‌کاران و کفر کافران و قتل قاتلان را بگیرد.
اما باید توجه داشت که خداوند در مقابل رنج‌های افراد بی‌گناه مانند کودکان که از طرف انسان‌های شرور متحمل می‌شوند، به آنها «پاداش» می‌دهد. در مورد کودک، خداوند در جهان آخرت، نفع و پاداشی می‌دهد که تمام درد و رنج کودک در دنیا را جبران نماید.<ref>ر.ک: ترجمه کشف المراد، شیروانی، علی، قم، انتشارات دارالعلم، ج۱، ص۱۸۶.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==منابع==
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
  |شاخه فرعی۱ = تفاوت ها و شرور
  | شاخه فرعی۱ = تفاوت‌ها و شرور
  |شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۴ =  
}}
}}
{{Sرنجی که یک کودک معصوم می کشد (مثلا مورد تجاوز واقع می شود) چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟S}}
{{J۱. تعريف شرور و آلام و رنج ها: هر آنچه موافق خواسته هاي فطري انسان باشد خير است و هر چه مخالف با خواسته هاي فطري انسان باشد در نظر انسان رنج و شرّ مي باشد. مثلا سلامتي و علم و امنيّت از مصاديق واضح خير، و بيماري و جهل و ناامني از مصاديق واضح شرّ به شمار مي رود.<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج۱، ص۴۲۱.</ref>
با توجه به تعريف فوق براي دريافت معني خيرو شرّ و رنج، ابتدا مقايسه اي بين رغبت خود با اشياء انجام مي دهيم و هر جا رابطه مثبت وجود داشت آن شيء خير، و هر جا رابطه منفي بود آن شيء را شرّ و رنج به حساب مي آوريم.<ref>همان.</ref>
۲. تقسيم شرور و رنجها به تکويني (طبيعي) و اخلاقي: شرور و رنجها به دو قسم تقسيم مي شود:
الف) شرور و رنج هاي تکويني يا طبيعي که به اختيار انسان نيستند مثل زلزله و سيل و غيره..
ب) شرور و رنج هاي اخلاقي که مستند به اختيار انسان هستند و اين اختيار انسان است که باعث استحقاق ثواب و پاداش و يا عذاب خداوند مي شود.
۳. نظام اين عالم مادّي، نظام سبب و مسببّي است به ديگر سخن: نظام سببي و مسببّي خاص در ميان موجودات عادّي، نظامي است ذاتي که لازمه سنخ موجودات مادّي است.<ref>همان، ص۴۲۴.</ref>
از طرفي در منابع اسلامي آمده: «ابي الله ان يجري الامور الاّ باسبابها»<ref>- بحار الانوار،مجلسي، ج ۲، ص ۹۰.</ref> يعني خداوند متعال ابا دارد که امور را جز با اسبابشان انجام دهد (خداوند امور را از طريق اسبابش انجام مي دهد)، و دليل اين مطلب آن است که اگر خداوند متعال مستقيما در نظام عالم و شرور و رنج هاي عالم تصرّف نمايد منتهي به جبر مي شويم، در حالي که خداوند انسان را مختار آفريده و جبر با اختيار منافات دارد. مثلا اگر پدر و مادر يکسري امور را قبل از انعقاد نطفه کودک رعايت نکنند کودک نارس و ناقص الخلقه به دنيا مي آيد و خداوند  اين نظام سببي و مسببّي عالم را تغییر نمی دهدتا جبر لازم نيايد. در سئوال مورد نظر شما هم شرّي اخلاقي رخ داده است، در اينجا بايد چند نکته را مد نظر داشت:  رنجی که کودک از ناحیه ی متجاوزین متحمل می شود لازمه نظام سببي و مسبّبي جهان است و مستند به سوء اختيار آن افراد شرور است. و هيچ گاه خداوند متعال به اين اعمال راضي نيست و بلکه مبغوض خداوند است، منتهي، امر داير مدار اين است که اين نظام سببي و مسببّي جهان مادّي به وجود بيايد يا اصلا به وجود نيايد. از آنجا که خداوند، فيّاض مطلق (فيض رسان مطلق) است اين عالم را به وجود آورده است زيرا نيافريدن اين جهان خلاف حکمت و هدف الهي که همانا به کمال رساندن و رشد انسانهاست مي باشد. و از سوي ديگر اگر خداوند اختيار را از انسان بگيرد او را از برترين نعمت ها و خيرات محروم نموده است زيرا اختيار است که انسان را از مرز ملائکه مقرّب برتر مي برد و او را جانشين خداوند در زمين مي کند و خداوند که فياض مطلق است هيچ انسان را به خاطر شرور و رنج هاي احتمالي از اين خير زياد و برتر محروم نمي کند.<ref>درآمدي بر کلام جديد، هادي صادقي، ص۱۷۲.</ref>
با توجه به نکات فوق در پاسخ شما بايد گفت: اولا شرها و رنج ها و مصائب اين دنيا لازمه عالم مادي است و طبق نظام علّي و معلولي است آتش همواره علت سوختگي است و نمي شود گفت که آنجا که به سود من هست بايد از منافع آن بهره مند بشوم و اثر آن که سوزاندن و حرارت است عمل بکند و اما آنجا که آتش به خانه و يا بدن من اصابت مي کند اين تأثير را نکند و خانه و بدن من را نسوزاند پس در اين عالم مادي همه امور طبق نظام اسباب و مسببي به پيش مي روند هم چنين افعال و امور خوب يا بدي هم که از انسان ها صادر مي شود اينها به اختيار و اراده آنها است و خداوند نمي خواهد انسان در انجام کارهايش مجبور باشد تا انسان هاي خوب و نيکوکار از گنهکار و فاسق و مشرک از هم تفکيک شوند لذا نبايد از خدا توقع داشته باشيم که جلوي عمل بد و طغيان گنهکاران و کفر کافران و قتل و قاتلان را بگيرد چرا که در اين صورت جلوي اراده و اختيار آدمي گرفته مي شود و انسان ها مجبور مي شوند و اين نظام آفرينش انسان و هدف خلقت آدمي لغو و بي معنا مي شود.
ثانيا: در معارف اسلامي آمده است که خداوند مهربان در مقابل رنج هايي که افراد بي گناه مثل کودکان از طرف انسان هاي شرور متحمّل مي شوند، به آنها «عوض» مي دهد. و از عوض، به عنوان پاداش استحقاقي نام برده شده. لذا در مورد کودک مدّ نظر شما، خداوند متعال، در جهان آخرت، عوض و نفع و پاداشي مي دهد که تمام درد و رنج کودک در دنيا را جبران نمايد.<ref>ر.ک: ترجمه کشف المراد، شيرواني، علي، قم، انتشارات دارالعلم، ج۱، ص۱۸۶.</ref>J}
{M{Tمعرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:T}
۱ـ درآمدي بر کلام جديد، هادي صادقي، قم، کتاب طه، ۱۳۸۶.
۲ـ آموزش فلسفه، محمد تقي مصباح يزدي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، ج۲، ۱۳۶۵.M}
==منابع==
{{پانویس}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = -
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =  شد
  | بازبینی = شد
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[ar:معاناة الاطفال]]
[[es:El sufrimiento de los niños]]
[[ps:د ماشومانو کړاوونه]]
[[fr:Souffrance des enfants]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۶

سؤال

رنجی که یک کودک معصوم می‌کشد، چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟


درگاه‌ها
کرونا و بلایا.png


شرور، رنج‌ها و مشکلات این دنیا براساس نظام علت و معلول است.[۱] در منابع اسلامی آمده: «أَبَى اَللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ اَلْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً؛ خداوند ابا دارد كه كارها را بدون اسباب فراهم آورد. پس براى هر چيزى سبب و وسيله‌اى قرار داد».[۲] اگر خداوند مستقیم در نظام عالم و شرور و رنج‌های عالم تصرف می‌نمود، جبر به وجود می‌آمد، در حالی که خداوند، انسان را مختار آفریده است.

اگر پدر و مادر، امور قبل از انعقاد نطفه کودک را رعایت نکنند، کودک نارس و ناقص الخلقه به دنیا می‌آید. همچنین اگر کودکی مورد تجاوز قرار گیرد، رنج آن کودک از ناحیه‌ی متجاوزان و سوء استفاده افراد شرور است و هیچ‌گاه خداوند به این اعمال راضی نیست بلکه مورد غضب خداوند است.[۳]

افعال و امور خوب یا بدی که از انسان‌ها صادر می‌شود، به اختیار و اراده آنها است و خداوند نمی‌خواهد انسان در انجام کارهایش مجبور باشد؛ در نتیجه نباید از خدا توقع داشته باشیم که جلوی عمل بد و طغیان گنه‌کاران و کفر کافران و قتل قاتلان را بگیرد.

اما باید توجه داشت که خداوند در مقابل رنج‌های افراد بی‌گناه مانند کودکان که از طرف انسان‌های شرور متحمل می‌شوند، به آنها «پاداش» می‌دهد. در مورد کودک، خداوند در جهان آخرت، نفع و پاداشی می‌دهد که تمام درد و رنج کودک در دنیا را جبران نماید.[۴]


منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۴۲۴.
  2. اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج۱، ص۲۵۹
  3. درآمدی بر کلام جدید، هادی صادقی، ص۱۷۲.
  4. ر.ک: ترجمه کشف المراد، شیروانی، علی، قم، انتشارات دارالعلم، ج۱، ص۱۸۶.