دیدگاه قرآن درباره برزخ

نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

دیدگاه قرآن را درباره برزخ و خصوصیات آن تشریح فرمائید؟

قرآن در آیه ۱۰۰ مومنون صراحتا به عالم برزخ اشاره کرده است. از آیات دیگر هم می‌توان عالم برزخ را اثبات کرد. برزخ در قرآن به جهانی گفته می‌شود بین دنیا و آخرت و مدت آن از مرگ انسان است تا برانگیخته‌شدن او. در برزخ حیات واقعی وجود دارد و پاداش و عذاب داده می‌شود.

برزخ در لغت و اصطلاح

واژه برزخ در اصل به معنی چیزی است که در میان دو شیء حائل می‌شود و نمی‌گذارد به هم برسند.[۱]

به حسب اصطلاح به عالمی که میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته است، برزخ گفته می‌شود. از عالم برزخ به عالم ارواح، عالم قبر، و عالم مثالی[۲] نیز تعبیر می‌شود.

برزخ از دیدگاه قرآن

از آیات، استفاده می‌شود که انسان، بعد از مرگ و پیش از برپایی قیامت، دورانی زیاد در عالم قبر و برزخ می‌گذراند.

﴿وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُون؛ و پشت سر آنها برزخی است، تا روزی که برانگیخته می‌شوند.(مومنون:۱۰۰) این آیه دلالت روشنی بر وجود چنین عالمی دارد و تنها آیه‌ای است که کلمه برزخ را به صراحت بیان نموده است.

مراد به این برزخ، عالم قبر است و مردم در آن عالم که عالم بعد از مرگ است، زندگی می‌کنند تا قیامت برسد.[۳] و تعبیر «الی یوم یبعثون» (تا روز قیامت)، گواه بودن برزخ میان دنیا و آخرت است.[۴]

از آیات دیگری استفاده می‌شود که در برزخ حیات واقعی برای انسان وجود دارد:

﴿وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُون؛ به آنها که در راه خدا کشته شدند مرده مگوئید بلکه آنها زنده‌اند ولی شما نمی‌فهمید.(بقره:۱۵۴) آیه شریفه می‌تواند از ادله اثبات برزخ باشد، و هم دلیل بر وجود حیات واقعی در آن عالم است.

﴿قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبیل؛ آنها می‌گویند: پروردگارا ما را دوبار می‌راندی و دوبار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خارج شدن از دوزخ وجود دارد؟(مومن:۱۱)

مفسران گفته‌اند که منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است؛ و منظور از دو مرتبه احیاء، احیای برزخی و احیای در قیامت است.[۵] [۶]

پاداش و عذاب برزخ

در آیات قرآنی به پاداش و نعمت و عذاب جهان برزخ اشاره شده است، یعنی در برزخ نیز بهشت و دوزخ برزخی داریم که مؤمنان در آن متنعم و کافران گرفتار عذابند. نمونه بارز، پاداش شهیدان است که در قرآن مجید آمده است: ﴿شهدا زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند(آل‌عمران:۱۶۹) البته روشن است که شهیدان خصوصیتی ندارند، چرا که قرآن گروهی از صالحان و خاصان را همین‌طور از آنها شمرده است.[۷]

و در مورد عذاب و دوزخ برزخی، خداوند درباره طاغیان همچون آل‌فرعون می‌فرماید: ﴿مجازات دردناک آنها همان آتش است که هر صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند، و روزی که قیامت برپا می‌گردد و دستور می‌دهد، آل فرعون را در اشد عذاب وارد کنید.(مومن:۴۶)

این آیه به خوبی دلالت دارد که عذاب اول عذاب برزخی است که بعد از این دنیا و قبل از قیام قیامت است، و کیفیت آن عرضه و نزدیکی به آتش دوزخ است، و عذاب دوم مربوط به دوزخ در روز رستاخیز است که هنوز کسی وارد آن نشده است.[۸]

و دربارهٔ قوم نوح چنین آمده است: ﴿... اغرقوا فادخلوا ناراً…؛ غرق گشتند و داخل آتش شدند.(نوح:۲۵) مراد از این داخل آتش شدن همان آتشی است که در برزخ است.

نتیجه بیان این آیات این شد که بهشت و دوزخ دیگری در عالم برزخ است که نمونه‌ای از بهشت و دوزخ رستاخیز است.


مطالعه بیشتر

۱. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج۵، انتشارات امیر المؤمنین، قم.

۲. المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۵، انتشارات مؤسسه الاعلمی، بیروت.

۳. معاد، سید عبدالحسین دستغیب، انتشارات دار الکتاب، قم.

۴. معاد، محسن قرائتی.

منابع

  1. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۸۱.
  2. برزخ را عالم مثالی می‌گویند چون مثل این عالم است البته از لحاظ صورت و شکل ولی از لحاظ ماده و خواص و خصوصیات فرق می‌کند. «ر.ک. دستغیب، معاد، ص۳۲.»
  3. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۷ هـ ق، ج۱۵، ص۶۸. طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء تراث العربی، ۱۳۷۹ هـ ق، ج۴، ص۱۱۸.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۳۵۳ هـ ش، ج۱۴، ص۳۱۵.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، داراکتاب الاسلامیه، ج۲۴، ص۴۳، ج۲۴، ص۴۳.
  6. آیات دیگر پیرامون عالم برزخ، سوره آل عمران آیه ۱۶۹–۱۷۰؛ سوره مؤمن آیه ۴۶–۴۷؛ سوره نوح آیه ۲۵؛ سوره روم آیه ۵۵.
  7. نساء/ ۶۹؛ که صدیقین و شهدا و صالحان در کنار هم آورده شده است.
  8. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، داالکتب الاسلامیه، ج۲۴، ص۱۱۵.