دلایل تکفیر مسلمانان توسط وهابی‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۹ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} سؤال: شنيده ام وهابي ها مسلمانان را تكفير مي كنند؟ دليل آنان بر...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)



سؤال: شنيده ام وهابي ها مسلمانان را تكفير مي كنند؟ دليل آنان بر تكفير ديگران چيست؟ با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامي. از اينکه با مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات مکاتبه نموده‌ايد صميمانه تشکر مي‌کنيم.

پاسخ:

وهابیت یک فرقه تکفیری است که مسلمانان را به دلایل متعددی تکفیر می‌کند در زیر به این دلایل اشاره می شود:

۱. زیارت قبور: اولین دلیل وهابیت بر تکفیر مسلمانان زیارت قبور است. یعنی از دیدگاه وهابیت هرکسی به زیارت قبور پیامبران و اولیاء و یا زیارت اقارب خود برود مشرک به حساب می آید.

اولین جرقه تفکر تکفیر در محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت زمانی ایجاد شد که با شیخ عبدالله بن ابراهیم از بزرگان علمای «المجمعه» در «سدیر» نجد ملاقات نمود که بر محور عقیدۀ توحید و شکایت از شرک و عبادت بت‌ها[منظور زیارت قبور است] از طرف مردم نجد و دیگران باهم، همفکری داشتند.[۱]

محمد بن عبدالوهاب در همین سفر هنگامی که در حجرۀ نبوی مردم را می‌بیند که مشغول زیارت قبر پیامبر اسلام (صلی‌الاله علیه وآله) هستند و در کنار قبر نبی(صلی‌الله علیه و آله) استغاثه می‌کنند و دست بر دعا برداشته اند، او را خوش نیامده، به استادش می‌گوید که این کارها باطل است.[۲]

از دیدگاه وهابیت مسلمانان با زیارت قبور به عبادت اولیاء و صالحین اعم از زنده و مرده رو آورده بودند و به آنان استغاثه کرده و برای برآورده شدن نیازها و گشایش سختی‌ها از آنان کمک می‌گرفتند؛ آنان کفر و فجور و شرک را به وسیله عبادت قبور پدید آورده بودند و از اهل جاهلیت پیشی گرفته بودند . این گمراهی تمام بلاد اسلامی را فرا گرفته بود.[۳]

وهابی‌ها زیارت قبور را که در جزیره العرب از طرف مسلمانان انجام می‌گرفته، دلیل بر کفر مسلمانان و برگشت آنان را به جاهلیت عرب، تلقی کرده‌اند. آنان مسلمانان را در زمان محمد بن عبدالوهاب متهم به عبادت و پرستش قبور نموده مثلاً می گویند قبر زید بن الخطاب در نجد، قبرهای برخی از صحابه در درعیه، قبر ابو طالب در مکه، قبر میمونه بنت حارث همسر گرامی رسول خدا(ص) و قبر خدیجه، قبر عبدالله بن عباس در طائف، قبر پیامبر اسلام(ص) و حمزه و قبر های بقیع در مدینه، قبرهای اولیاء و صلحاء در مصر، مشهد علی[ع]و مشهد کاظم و حسین[علیهما‌السلام]در عراق زیارت شده و مورد پرستش قرار گرفته که این‌ها همه شرک منکَر و کفر قبیح است.[۴]

۲. ساختن بناء بر قبور: دلیل دوم وهابی ها بر کفر مسلمانان ساختن بناء بر قبور است كه می‌گویند در آن غلوّ در تعظیم صاحب قبر و راهی به سوی شرك است. پس بر ولی امر مسلمانان یا نایب اوست كه بناهایی را كه روی قبور ساخته شده ویران و آن ها را با زمین یكسان سازد و به طور عملی با این بدعت مقابله و راه شرك بسته شود[۵].

۳. شفاعت: از دیدگاه وهابیت شفاعت دلیل دیگری است که باعث کفر مسلمانان شده است. محمد بن عبداالوهاب و شاگردان او در آغاز از ریشه شفاعت را منکر شده و اعتقاد به شفاعت را موجب شرک و مجوز تکفیر دانسته، می‌گویند: شفاعت از انواع شرک در عبادت است[۶] و بر این مطلب تاکید می‌کند که اگر کسی به روش وساطت، شخصی را در بین خود و خدایش شفیع قرار دهد مشرک است[۷]. اما به مرور زمان وقتی متوجه می‌شوند كه شفاعت در دین اسلام مشروع است و اصل قرآنی و حدیثی دارد، آن را پذیرفته و می‌گویند: پیامبران و فرشتگان و اولیای الهی در روز رستاخیز حق شفاعت دارند، ولی شفاعت را باید از مالک شفاعت و اذن دهندۀ او که خدا باشد، درخواست کرد، و چنین گفت: پروردگارا، پیامبر و دیگر بندگان صالح خود را، در روز رستاخیز شفیع ما قرار بده، و ما حق نداریم بگوییم ای پیامبر در حق ما شفاعت بنما[۸]. بنابراین هر که مستقیماً از پیامبر و هر کسی دیگری که حق شفاعت دارد درخواست شفاعت نماید موجب کفر و شرک می‌شود!

۴. تبرک: مسئله تبرک که در اسلام مشروع است از دیدگاه وهابی عامل کفر مسلمانان است. ابن‌باز به صورت مطلق تبرک را نفی نموده و آن را باعث شرک می‌داند. او در کنار دعا و استغاثه، تبرّک را یکی از موجبات شرک قرار داده و آن را به رفتار مشرکین تشبیه نموده و از دسیسه‌های شیطان دانسته است[۹]. او در جای دیگرمی‌گوید تبرک جستن به قبور[که معمولاً مسلمانان از قبر پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) و سایر اولیاء الهی تبرک می‌جویند] از دین اسلام نیست؛ بلکه از اعمال جاهلیت و از اخلاق بت‌پرستی و سنت یهود و نصاری بوده و اجتناب از آن واجب است.[۱۰]

اما برخی از نویسندگان وهابی به علت عمل صحابه به تبرّک و وجود امور مبارک برای تبرّک در اسلام به ناچار تبرّک را به تبرّک مشروع و ممنوع تقسیم کرده‌اند. آنان به مسئله تبرّک مشروع به نظام اسباب و مسببات اعتقاد شان را بیان کرده، می‌گویند چیزی که به آن تبرّک جسته می‌شود؛ مثل برخی اعیان، اقوال، افعال، زمان و مکان که در شرع وارد شده این‌ها اسباب برکت است؛ درست مانند دواها و رقی(تعویذ) که اسباب شفا بوده و کسی که شفا می‌دهد خدا است پس ما همانگونه که شفا را از داروها نمی‌خواهیم بلکه از خداوند می‌خواهیم، برکت را هم در هنگام تبرّک از خداوند متعال می‌خواهیم. پس خواستن برکت از اسباب آن یک امر شرعی است.[۱۱]

وهابی‌ها در راستای گسترش پدیده تکفیر امور دیگر را نیز به مرور زمان علت شرک و کفر دانسته اند از جمله، نذر در کنار قبور، خواندن نماز در کنار قبور، تجلیل از میلاد پیامبر و دیگر اولیای الهی، مجلس ترحیم برای اموات را از عوامل تکفیر قرار داده اند.

منابع

  1. ضاهر، محمد کامل، الدعوه الوهابیه، و اثرها فی الفکر الاسلامی الحدیث، ص۳۵، بیروت، دارالسلام للطباعه والنشر، چ۱، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.
  2. ابن بشر نجدی، عثمان بن عبدالله، عنوان‌المجد فی تاریخ نجد، ج۱، ص۳۶، ریاض ، مطبوعات داره الملک عبدالعزیز، چ۴، ۱۴۰۲ق./۱۹۸۲م.،
  3. ابن غنام نجدی، حسین بن غنام، تاریخ نجد یا روضهالأفکار و الأفهام، ص۱۳، بیروت، دارالشروق، چ۴، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م. تحریر و تحقیق: ناصرالدین اسد.
  4. رک: همان ، ص۱۴-۲۲.
  5. دویش، أحمد بن عبدالرزاق، فتاوى‌اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، ج۱، ۴۱۳، المملكه العربیه السعودیه، الریاض، [بی‌تا].
  6. سلیمان بن عبدالله بن محمد به عبدالوهاب، شرح کتاب التوحید، ص۱۷- ۱۱۸، الریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، بی‌تا.
  7. سلیمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ص۲۰۱، مكتبه الریاض الحدیثه.
  8. سبحانی جعفر، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ص۲۹۷، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق،قم، ۱۳۸۰ش.
  9. ابن‌باز، عبدالعزیز، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، (جمع وترتیب محمد بن سعد الشویعر)، ج۱، ۲۵۴، چ۴، ۱۴۲۳ق.
  10. مجموع فتاوی و مقالات متنوعه ، ج۱، ص۴۰۲.
  11. علیانی، علی بن نفیع، التبرک المشروع و التبرک الممنوع، ص۱۸- ۲۰، عربستان، ریاسهالعامه لهیئه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، اداره الاوقاف صالح عبدالعزیز الراجحی، [بی‌تا]