خلقت انسان‌ها با رنگ‌های متفاوت: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{سو...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
| شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خداوند چرا بعضي را سياه و بعضي را به رنگهاي ديگر آفريد؟
چرا خداوند برخی را سیاه و برخی را به رنگ‌های دیگر آفرید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}تفاوت در شکل، رنگ، قد و دیگر خصوصیات بدنی، به جهت عوامل طبیعی است که به مرور زمان تأثیر می‌گذارند. عموم مردمانی که در مناطق بسیار گرم زندگی می‌کنند، کم‌کم رنگ پوستشان به سیاهی و آفتاب سوختگی متمایل می‌شود. مردمانی که در مناطق معتدل زندگی می‌کنند عموما از پوست سفید برخوردار می‌شوند. عوامل دیگری نیز در این موارد تاثیرگذار هستند. پس این گونه نیست که [[خداوند]] از اول، برخی را سفید و برخی را سیاه خلق کرده باشد.{{مدرک}}
جهاني كه ما در آن زندگي مي‌كنيم اثر و صنعت خداوند است. خداوندي كه ما او را با صفاتي چون حكيم، عليم، كامل، غني، عادل و ... مي‌شناسيم. خداوندي كه زيباست و زيباييها را دوست دارد. علما و بزرگان اسلام يك قاعده و اصل كلي در برابر اين گونه سؤالات و مجهولات به دست ما داده‌اند و آن اينكه به قول شهيد مطهري: «ما خدا را به صفات عليم، حكيم، غني، كامل، عادل، جواد شناخته‌ايم و چون او را با اين صفات شناخته‌ايم، مي‌دانيم كه آن چه واقع مي‌شود مبني بر حكمت، و مصلحت است، هر چند ما نمي‌توانيم همه آن حكمت‌ها و مصلحت‌ها را درك كنيم، ما با اصطلاح از «سرّ قدر» آگاه نيستيم... بشر پس از آن كه در نظام هستي اين همه حكمت و تدبير كه عقل او را ميدان مي‌گرداند مي‌بيند، بايد اعتراف كند كه آن جا كه حكمت يك امر بر او مجهول است از قصور و نقصان درك اوست نه از خلقت.»<ref>مطهري، مرتضي، عدل الهي، انتشارات صدرا، چاپ هجدهم، ص۹۳ و ۹۴.</ref>
 
تنوع در آفريده‌ها نشاني از قدرت خداوند است. نظامي هم چون گلستان و باغي پر از ميوه‌هاي متعدد و متنوع و گلهاي رنگارنگ. چرا همه گلها يكسان و يك رنگ نيستند و چرا همه ميوه‌ها يك نوع نيستند؟
 
آيا وجود يك جهان متنوع از رنگ‌ها و نژادهاي متفاوت و تيره‌هاي گوناگون زيباتر است يا وجود جهاني يكسان و يكنواخت؟
 
آنچه موجب مي‌شود ما ديگران را زشت و نازيبا ببينيم، نگاه بدبينانه و تبعيض آلود ماست.
 
خداوند انسانها را از يك مرد و زن به نام آدم و حوا آفريد. خلقتي كه از آن به عنوان بهترين هيئت و شكل ياد مي‌كند. سپس براي اين كه مردم يكديگر را بشناسند به شعبه‌ها و تيره‌هاي گوناگون درآورد.
 
بنابراين اولين پاسخي که مي توان به اين سؤال داد اين است که تفاوت در شکل ها، رنگ ها، قد و ديگر خصوصيات بدني معلول عوامل طبيعي است که به مرور زمان تأثير مي گذارند. مثلا مردماني که در مناطق گرم زندگي مي کنند، کم کم رنگ پوستشان به سياهي و آفتاب سوختگي متمايل مي شود اما مردماني که در مناطق معتدل زندگي مي کنند از پوست سفيد برخوردار مي شود. پس اين گونه نيست که خداوند از اول بعضي را سفيد و بعضي را سياه خلق کرده باشد. بلکه اين عمل اختياري خود انسان، يعني زندگي در يک منطقه جغرافيايي خاص است که موجب تنوع رنگ ها مي گردد.
 
ثانيا، از آن جا که هيچ پديده اي در اين عالم از حيطه قدرت خداوند بيرون نيست، مي توان گفت اين عمل هم به خداوند نسبت داده مي شود. پس بايد به دنبال حکمت و فلسفه آن بود. آن چه خداوند خود در اين زمينه مطرح مي کند دو علت است: نخست اين که تنوع رنگ ها موجب ميشود انسان ها همديگر را بشناسند و مشکلات ناشي از همساني از بين برود. پس اين امر يک رحمت از جانب خداوند بر بندگانش هست.
 
دوم اين که تنوع در خلقت موجب امتحان و آزمايش الهي است. تا معلوم گردد که ما تا چه حد تسليم فرمان خدا هستيم و در برابر زيبايي هاي موقت و ظاهري دنيا توان مقاومت داريم.
 
طبق آيه شريفه قرآن تنوع در رنگ‌ها و نژادها تنها جهت شناسايي يكديگر ايجاد شده است.<ref>«اي گروه مردمان ما شما را از يك زن ومرد آفريديم و شما را به شعبه‌ها و نژادهاي مختلف تقسيم كرديم تا يكديگر را بشناسيد، گرامي‌ترين شما نزد خداوند پرهيزكارترين شماست...» حجرات/ ۱۳.</ref>


در برخي روايات وجود تفاوت و اختلاف به منظور آزمايش شيوه رفتار انسانها با يكديگر قرار داده شده است، تا بدين ترتيب خداوند نحوه رفتار انسانها نسبت به يكديگر را بيازمايد.<ref>حر عاملي، ‌الجواهر السنيه في الاحاديث القدسيه، ح۱.</ref>
همچنین باید توجه داشت که بین تبعیض و تفاوت، فرق وجود دارد. تفاوت در رنگ‌ها، تبعیض نیست و نباید به این امور به دیده تبعیض نگاه کرد. ادیان الهی با این نگاه تبعیضانه مبارزه کرده‌اند. خداوند به وسیله پیامبران خود این پیام را رساند که مهم در نزد خداوند [[تقوا]] است.{{مدرک}}


امّا آن چه به انسان كرامت مي‌دهد و او را با ارزش مي‌سازد تقوا پيشگي است. هر كس به هر اندازه كه به خدا نزديك‌تر باشد، از ارزش و كمال بيشتري برخوردار است.
[[پیامبر اسلام]] در ملاقات با [[اصحاب صفه]] فرمودند: «همه مردم از سفید و سیاه، عرب و عجم در یک درجه‌اند. هیچ‌کس بر دیگری برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و طاعت الهی».<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ج۱۸، ص۳۶۰.</ref> پیامبر اسلام بیشترین سهم را در این مبارزه ایفا کرد. او از بزرگان [[انصار]] خواست تا به «جویبر» سیاه‌پوست، همسر دهند تا تصور برتری نژادی برچیده شود.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۸، ص۳۶۰–۳۶۴،</ref> پیامبر، [[بلال حبشی]] سیاه‌پوست را به عنوان موذن خاص خود انتخاب کرد. همچنین تصمیماتی گرفت تا برده‌ها به تدریج آزاد و زندگی شرافتمندانه در پیش گیرند.


نكته مهم كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد، فرقي است كه بين تبعيض و تفاوت وجود دارد. تفاوت در رنگ‌ها تبعيض نيست. و نبايد به اين امور به ديده تبعيض نگاه كرد. اديان الهي با اين نگاه تبعيضانه به شدت مبارزه كرده‌اند، پيامبر ما بيشترين سهم را در اين مبارزه ايفا كرده است. او دستور مي‌دهد كه به «جويبر» سياهپوست از اشراف انصار كه سفيد پوست بودند همسر دهند تا تصور برتري نژادي برچيده شود<ref>داستان ازدواج جويبرو ذلفا را شهيد مطهري در داستان راستان ذكركرده‌اند. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج۱۸، ص۳۶۰ ـ ۳۶۴، داستان ش ۷۸.</ref> و بلال حبشي را به عنوان مؤذن خاص خود انتخاب كرد و ترتيبي اتخاذ كرد تا سياهان برده به تدريج آزاد و زندگي شرافتمندانه در پيش گيرند.
«خداوند به وسيله اسلام نخوت‌هاي جاهليت و افتخار به نسب و فاميل را منسوخ كرد. همه مردم از سفيد و سياه، عرب و عجم در يك درجه‌اند. هيچ كس بر ديگري برتري ندارد مگر به وسيله تقوا و طاعت الهي.»
اينها كلماتي است كه پيامبر در ملاقات با اصحاب صفه بيان كردند.<ref>مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ج۱۸، ص۳۶۰. (ضمن داستان جويبر و ذلفا).</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
۱. عدالت اجتماعي در اسلام، سيد قطب.
۲. عدالت اجتماعي و مسئله تبعيض نژادي، هاشمي رفسنجاني.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = عدل الهی
| شاخه فرعی۲ = تفاوت‌ها و شرور
| شاخه فرعی۳ =
}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =-
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =  
| ارجاعات =
  | تکمیل =  
| بازبینی نویسنده = 
  | اولویت =  
  | بازبینی =شد
  | کیفیت =  
  | تکمیل =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۲

سؤال

چرا خداوند برخی را سیاه و برخی را به رنگ‌های دیگر آفرید؟

تفاوت در شکل، رنگ، قد و دیگر خصوصیات بدنی، به جهت عوامل طبیعی است که به مرور زمان تأثیر می‌گذارند. عموم مردمانی که در مناطق بسیار گرم زندگی می‌کنند، کم‌کم رنگ پوستشان به سیاهی و آفتاب سوختگی متمایل می‌شود. مردمانی که در مناطق معتدل زندگی می‌کنند عموما از پوست سفید برخوردار می‌شوند. عوامل دیگری نیز در این موارد تاثیرگذار هستند. پس این گونه نیست که خداوند از اول، برخی را سفید و برخی را سیاه خلق کرده باشد.[نیازمند منبع]

همچنین باید توجه داشت که بین تبعیض و تفاوت، فرق وجود دارد. تفاوت در رنگ‌ها، تبعیض نیست و نباید به این امور به دیده تبعیض نگاه کرد. ادیان الهی با این نگاه تبعیضانه مبارزه کرده‌اند. خداوند به وسیله پیامبران خود این پیام را رساند که مهم در نزد خداوند تقوا است.[نیازمند منبع]

پیامبر اسلام در ملاقات با اصحاب صفه فرمودند: «همه مردم از سفید و سیاه، عرب و عجم در یک درجه‌اند. هیچ‌کس بر دیگری برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و طاعت الهی».[۱] پیامبر اسلام بیشترین سهم را در این مبارزه ایفا کرد. او از بزرگان انصار خواست تا به «جویبر» سیاه‌پوست، همسر دهند تا تصور برتری نژادی برچیده شود.[۲] پیامبر، بلال حبشی سیاه‌پوست را به عنوان موذن خاص خود انتخاب کرد. همچنین تصمیماتی گرفت تا برده‌ها به تدریج آزاد و زندگی شرافتمندانه در پیش گیرند.


منابع

  1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ج۱۸، ص۳۶۰.
  2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۸، ص۳۶۰–۳۶۴،