پرش به محتوا

حضور کودکان در مساجد: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح ارقام)
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان در [[جایگاه و فضیلت مسجد|مسجد]]، روایاتی وجود دارد که اصحاب، بچه‌های خود را به مسجد می‌آوردند. نه تنها بچه‌های سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچه‌های شیرخوار خود در [[نماز جماعت|نمازهای جماعت]] حاضر می‌شدند. [[رسول خدا(ص)|پیامبر رحمت(ص)]] حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب نزده یا به آوردن بچه‌های‌شان به مسجد اعتراض نکرده است. برعکس، عکس‌العمل‌هایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب پیامبر(ص) مشاهده می‌شد.
در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان در [[جایگاه و فضیلت مسجد|مسجد]]، روایاتی وجود دارد که اصحاب، بچه‌های خود را به مسجد می‌آوردند. نه تنها بچه‌های سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچه‌های شیرخوار خود در [[نماز جماعت|نمازهای جماعت]] حاضر می‌شدند. [[رسول خدا(ص)|پیامبر رحمت(ص)]] حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب نزده یا به آوردن بچه‌های‌شان به مسجد اعتراض نکرده است. برعکس، عکس‌العمل‌هایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب پیامبر(ص) مشاهده می‌شد.


'''الف)''' ابن عمر درباره پیامبر(ص) چنین می‌گوید: رسول خدا(ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی می‌کرد، [[امام حسن(ع)]] در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت(ص) فرمود: {{متن عربی|خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.}}<ref>متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۸۹.</ref>
'''الف)''' ابن عمر درباره پیامبر(ص) چنین می‌گوید: رسول خدا(ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی می‌کرد، [[امام حسن(ع)]] در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت(ص) فرمود: {{متن عربی|خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.}}<ref>متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، بیروت‌، الشرکة‌المتحدة‌للتوزیع‌، ج۱۶، ص ۲۸۹.</ref>


'''ب)''' گاهی پیغمبر(ص) درحال سجده بودند که امام حسن(ع) می‌آمدند و بر پشت پیامبر(ص) می‌نشستند. پیغمبر(ص) به همان حال می‌ماندند و سجده را طول می‌دادند. <ref name=":0">شریف قرشی، زندگانی حسن بن علی علیه السلام، ج۱، ص ۶۸.</ref>
'''ب)''' گاهی پیغمبر(ص) درحال سجده بودند که امام حسن(ع) می‌آمدند و بر پشت پیامبر(ص) می‌نشستند. پیغمبر(ص) به همان حال می‌ماندند و سجده را طول می‌دادند. <ref name=":0">شریف قرشی، باقر، زندگانی حسن بن علی، ترجمه‌: فخرالدین‌ حجازی‌، چاپ‌ دوم‌، ج۱، ص ۶۸.</ref>


'''ج)''' شبی پیامبر(ص) نماز عشاء می‌گذاشتند و سجده‌ای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: {{متن عربی|پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیاده‌اش کنم.}}<ref name=":0"/>
'''ج)''' شبی پیامبر(ص) نماز عشاء می‌گذاشتند و سجده‌ای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: {{متن عربی|پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیاده‌اش کنم.}}<ref name=":0"/>


'''د)''' ابوقتاده انصاری روایتی را که حاکی از نهایت توجه پیامبر(ص) به کودکان در وسط نماز است که شاید غیرمنتظره بنماید. او می‌گوید: همانا رسول خدا(ص)، نوه خود امامه دختر زینب را در بغل می‌گرفتند و هنگام سجده، او را زمین می‌گذاشتند و در قیام، او را برمی‌داشتند.<ref>عبدالباقی، اللولو و المرجان، ج۱، ص۱۰۹.</ref>
'''د)''' ابوقتاده انصاری روایتی را که حاکی از نهایت توجه پیامبر(ص) به کودکان در وسط نماز است که شاید غیرمنتظره بنماید. او می‌گوید: همانا رسول خدا(ص)، نوه خود امامه دختر زینب را در بغل می‌گرفتند و هنگام سجده، او را زمین می‌گذاشتند و در قیام، او را برمی‌داشتند.<ref>عبدالباقی، محمد فواد، اللولو و المرجان، بیروت‌ ،دارالفکر، ج۱، ص۱۰۹.</ref>


'''هـ)''' [[امام صادق(ع)]] فرمود: {{متن عربی|روزی رسول خدا(ص) با مردم نماز می‌گزاردند که دو رکعت آخر را سبک‌تر کردند. پس از اتمام نماز، مردم گفتند: یا رسول‌الله! آیا اتفاقی در نماز روی داد، فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت آخر را سبک برگزار کردید. فرمود: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟!}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۸، باب حق الاولاد، حدیث۴.</ref>
'''هـ)''' [[امام صادق(ع)]] فرمود: {{متن عربی|روزی رسول خدا(ص) با مردم نماز می‌گزاردند که دو رکعت آخر را سبک‌تر کردند. پس از اتمام نماز، مردم گفتند: یا رسول‌الله! آیا اتفاقی در نماز روی داد، فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت آخر را سبک برگزار کردید. فرمود: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟!}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۸، باب حق الاولاد، حدیث۴.</ref>


'''و)''' رسول خدا(ص) می‌فرماید: {{متن عربی|من به نماز می‌ایستم و می‌خواهم تا آن را طولانی سازم. پس، گریه کودکی را می‌شنوم و چون خوش نمی‌دارم که بر مادر او سخت‌گیری کنم، نماز را سبک برگزار می‌کنم.}}<ref>بلاغی پیامبر رحمت، ص۲۳.</ref>
'''و)''' رسول خدا(ص) می‌فرماید: {{متن عربی|من به نماز می‌ایستم و می‌خواهم تا آن را طولانی سازم. پس، گریه کودکی را می‌شنوم و چون خوش نمی‌دارم که بر مادر او سخت‌گیری کنم، نماز را سبک برگزار می‌کنم.}}<ref>بلاغی پیامبر رحمت، تهران‌، انتشارات‌ حسینیه‌ ارشاد، ص۲۳.</ref>


'''ی)''' در حدیثی  چگونگی شرکت کودکان در صفوف جماعت، بیان شده است که نشان از جایز بودن اصل حضور کودکان در مسجد می‌باشد. جابر نقل می‌کند: از [[امام باقر(ع)]] درباره کودکانی که در نماز واجب حضور می‌یابند، پرسیدم؟ حضرت فرمود: {{متن عربی|آنان را در آخر صف‌های جماعت با هم نگذارید، بلکه جداگانه در بین بزرگسالان پراکنده‌ سازید.}}<ref>طباطبائی بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۶، ص ۴۵۹.</ref>
'''ی)''' در حدیثی  چگونگی شرکت کودکان در صفوف جماعت، بیان شده است که نشان از جایز بودن اصل حضور کودکان در مسجد می‌باشد. جابر نقل می‌کند: از [[امام باقر(ع)]] درباره کودکانی که در نماز واجب حضور می‌یابند، پرسیدم؟ حضرت فرمود: {{متن عربی|آنان را در آخر صف‌های جماعت با هم نگذارید، بلکه جداگانه در بین بزرگسالان پراکنده‌ سازید.}}<ref>طباطبائی بروجردی، جامع احادیث الشیعه، قم، ۱۳۶۹، ج۶، ص ۴۵۹.</ref>


== روایت بر عدم جواز حضور کودکان در مساجد ==
== روایت بر عدم جواز حضور کودکان در مساجد ==
خط ۲۷: خط ۲۷:
<ref name=":1">ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثیه، چاپ: اول، بى تا، ص۵۱.</ref>  
<ref name=":1">ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثیه، چاپ: اول، بى تا، ص۵۱.</ref>  


شماری از علما و همینطور اهل سنت از این حدیث حکم عدم جواز ورود کودک را به مسجد استنباط کرده و بدان فتوا داده‌اند. قابسی از مالک نقل می‌کند: اگر کودک در سنین بازی و شیطنت است، من ورود او را به مسجد جایز نمی‌دانم.[[نیازمند منبع]]
شماری از علما از این حدیث حکم عدم جواز ورود کودک را به مسجد استنباط کرده و بدان فتوا داده‌اند. قابسی از مالک نقل می‌کند: اگر کودک در سنین بازی و شیطنت است، من ورود او را به مسجد جایز نمی‌دانم.<ref>داغ‌،محمد و دیگران، تاریخ‌ تعلیم‌ وتربیت‌ دراسلام‌، ترجمه: على‌اصغر کوشافر، تبریز، دانشگاه‌ تبریز، ۱۳۶۹ش، ص۱۲۳.</ref>


== جمع‌بندی ==
== جمع‌بندی ==
باتوجه به احادیث، اگر جمع‌بندی صحیحی به عمل نیاید شاید این شبهه ایجاد شود که احادیث مشمول نوعی تناقض‌گویی شده‌اند، درحالی که به هیچ وجه چنین نیست. صدور احادیثی از قبیل: {{متن عربی|جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ‏ مَجَانِينَكُمْ وَ صِبْيَانَكُمْ}} <ref name=":1"/> نشان می‌دهد که این حدیث، کودکانی را در نظر دارد که در حرکات خود و در شیطنت و شلوغ‌کاری بسان دیوانگان عمل می‌کنند و در صورت حضور در مسجد، موجب آلودگی یا ایجاد بی نظمی غیرمتعارف در مسجد می‌شوند. این احتمال هم وجود دارد که در جامعه آن روز با توجه به شرایط و عدم امکاناتی از قبیل پوشاک مناسب بچه، حضور کودکان چه بسا موجب آلودگی مسجد و حاضران در مسجد می‌شد.
باتوجه به احادیث، اگر جمع‌بندی صحیحی به عمل نیاید شاید این شبهه ایجاد شود که احادیث مشمول نوعی تناقض‌گویی شده‌اند، درحالی که به هیچ وجه چنین نیست. صدور احادیثی از قبیل: {{متن عربی|جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ‏ مَجَانِينَكُمْ وَ صِبْيَانَكُمْ}} <ref name=":1"/> نشان می‌دهد که این حدیث، کودکانی را در نظر دارد که در حرکات خود و در شیطنت و شلوغ‌کاری بسان دیوانگان عمل می‌کنند و در صورت حضور در مسجد، موجب آلودگی یا ایجاد بی نظمی غیرمتعارف در مسجد می‌شوند. این احتمال هم وجود دارد که در جامعه آن روز با توجه به شرایط و عدم امکاناتی از قبیل پوشاک مناسب بچه، حضور کودکان چه بسا موجب آلودگی مسجد و حاضران در مسجد می‌شد.


[[شهید ثانی]] می‌فرماید: «مراد کودکانی است که به طهارت آنان اعتمادی نیست یا اینکه خوب و بد را تشخیص نمی‌دهند اما بچه ممیزی که طهارت او مورد وثوق است و خودش نیز بر نمازها مواظبت می‌نماید، کراهتی بر آن متوجه نیست بلکه سزاوار است او را به آمدن مسجد تمرین داد همچنان که لازم است برای نماز تمرین و عادت داده شود»<ref>عاملی، زین‌الدین بن علی، الروضه البهیه، ج۱، ص ۹۶.</ref>
[[شهید ثانی]] می‌فرماید: «مراد کودکانی است که به طهارت آنان اعتمادی نیست یا اینکه خوب و بد را تشخیص نمی‌دهند اما بچه ممیزی که طهارت او مورد وثوق است و خودش نیز بر نمازها مواظبت می‌نماید، کراهتی بر آن متوجه نیست بلکه سزاوار است او را به آمدن مسجد تمرین داد همچنان که لازم است برای نماز تمرین و عادت داده شود»<ref>عاملی، زین‌الدین بن علی، روض الجنان في شرح ارشاد الأذهان، قم، مؤسسة آل البيت لإحياء التراث، ص۲۳۶.</ref>


[[شهید مطهری]] می‌فرماید: بچه‌ها را از کودکی باید به نماز تمرین داد… بچه را باید در محیط مشوق نماز خواندن برد. این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد نمازخواندن جمع را نبیند به این کار تشویق نمی‌شود. چون اصلاً حضور درجمع مشوق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت می‌بیند روح عبادت بیشتری پیدا می‌کند بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است… باید با بچه‌های خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم، تا بچه‌ها با مساجد و معابد آشنا بشوند.<ref>مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، ص۹۴</ref>
[[شهید مطهری]] می‌فرماید: بچه‌ها را از کودکی باید به نماز تمرین داد… بچه را باید در محیط مشوق نماز خواندن برد. این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد نمازخواندن جمع را نبیند به این کار تشویق نمی‌شود. چون اصلاً حضور درجمع مشوق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت می‌بیند روح عبادت بیشتری پیدا می‌کند بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است… باید با بچه‌های خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم، تا بچه‌ها با مساجد و معابد آشنا بشوند.<ref>مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، ص۹۴</ref>
۲٬۱۴۴

ویرایش