trustworthy
۳٬۲۱۰
ویرایش
(تکمیل پاورقیها) |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان در [[جایگاه و فضیلت مسجد|مسجد]]، روایاتی وجود دارد که اصحاب، بچههای خود را به مسجد میآوردند. نه تنها بچههای سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچههای شیرخوار خود در [[نماز جماعت|نمازهای جماعت]] حاضر میشدند. [[رسول خدا(ص)|پیامبر رحمت(ص)]] حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب نزده یا به آوردن بچههایشان به مسجد اعتراض نکرده است. برعکس، عکسالعملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب پیامبر(ص) مشاهده میشد. | در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان در [[جایگاه و فضیلت مسجد|مسجد]]، روایاتی وجود دارد که اصحاب، بچههای خود را به مسجد میآوردند. نه تنها بچههای سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچههای شیرخوار خود در [[نماز جماعت|نمازهای جماعت]] حاضر میشدند. [[رسول خدا(ص)|پیامبر رحمت(ص)]] حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب نزده یا به آوردن بچههایشان به مسجد اعتراض نکرده است. برعکس، عکسالعملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب پیامبر(ص) مشاهده میشد. | ||
'''الف)''' ابن عمر درباره پیامبر(ص) چنین میگوید: رسول خدا(ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی میکرد، [[امام حسن(ع)]] در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت(ص) فرمود: {{متن عربی|خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.}}<ref>متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۸۹.</ref> | '''الف)''' ابن عمر درباره پیامبر(ص) چنین میگوید: رسول خدا(ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی میکرد، [[امام حسن(ع)]] در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت(ص) فرمود: {{متن عربی|خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.}}<ref>متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، بیروت، الشرکةالمتحدةللتوزیع، ج۱۶، ص ۲۸۹.</ref> | ||
'''ب)''' گاهی پیغمبر(ص) درحال سجده بودند که امام حسن(ع) میآمدند و بر پشت پیامبر(ص) مینشستند. پیغمبر(ص) به همان حال میماندند و سجده را طول میدادند. <ref name=":0">شریف قرشی، زندگانی حسن بن | '''ب)''' گاهی پیغمبر(ص) درحال سجده بودند که امام حسن(ع) میآمدند و بر پشت پیامبر(ص) مینشستند. پیغمبر(ص) به همان حال میماندند و سجده را طول میدادند. <ref name=":0">شریف قرشی، باقر، زندگانی حسن بن علی، ترجمه: فخرالدین حجازی، چاپ دوم، ج۱، ص ۶۸.</ref> | ||
'''ج)''' شبی پیامبر(ص) نماز عشاء میگذاشتند و سجدهای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: {{متن عربی|پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیادهاش کنم.}}<ref name=":0"/> | '''ج)''' شبی پیامبر(ص) نماز عشاء میگذاشتند و سجدهای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: {{متن عربی|پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیادهاش کنم.}}<ref name=":0"/> | ||
'''د)''' ابوقتاده انصاری روایتی را که حاکی از نهایت توجه پیامبر(ص) به کودکان در وسط نماز است که شاید غیرمنتظره بنماید. او میگوید: همانا رسول خدا(ص)، نوه خود امامه دختر زینب را در بغل میگرفتند و هنگام سجده، او را زمین میگذاشتند و در قیام، او را برمیداشتند.<ref>عبدالباقی، اللولو و المرجان، ج۱، ص۱۰۹.</ref> | '''د)''' ابوقتاده انصاری روایتی را که حاکی از نهایت توجه پیامبر(ص) به کودکان در وسط نماز است که شاید غیرمنتظره بنماید. او میگوید: همانا رسول خدا(ص)، نوه خود امامه دختر زینب را در بغل میگرفتند و هنگام سجده، او را زمین میگذاشتند و در قیام، او را برمیداشتند.<ref>عبدالباقی، محمد فواد، اللولو و المرجان، بیروت ،دارالفکر، ج۱، ص۱۰۹.</ref> | ||
'''هـ)''' [[امام صادق(ع)]] فرمود: {{متن عربی|روزی رسول خدا(ص) با مردم نماز میگزاردند که دو رکعت آخر را سبکتر کردند. پس از اتمام نماز، مردم گفتند: یا رسولالله! آیا اتفاقی در نماز روی داد، فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت آخر را سبک برگزار کردید. فرمود: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟!}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۸، باب حق الاولاد، حدیث۴.</ref> | '''هـ)''' [[امام صادق(ع)]] فرمود: {{متن عربی|روزی رسول خدا(ص) با مردم نماز میگزاردند که دو رکعت آخر را سبکتر کردند. پس از اتمام نماز، مردم گفتند: یا رسولالله! آیا اتفاقی در نماز روی داد، فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت آخر را سبک برگزار کردید. فرمود: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟!}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۸، باب حق الاولاد، حدیث۴.</ref> | ||
'''و)''' رسول خدا(ص) میفرماید: {{متن عربی|من به نماز میایستم و میخواهم تا آن را طولانی سازم. پس، گریه کودکی را میشنوم و چون خوش نمیدارم که بر مادر او سختگیری کنم، نماز را سبک برگزار میکنم.}}<ref>بلاغی پیامبر رحمت، ص۲۳.</ref> | '''و)''' رسول خدا(ص) میفرماید: {{متن عربی|من به نماز میایستم و میخواهم تا آن را طولانی سازم. پس، گریه کودکی را میشنوم و چون خوش نمیدارم که بر مادر او سختگیری کنم، نماز را سبک برگزار میکنم.}}<ref>بلاغی پیامبر رحمت، تهران، انتشارات حسینیه ارشاد، ص۲۳.</ref> | ||
'''ی)''' در حدیثی چگونگی شرکت کودکان در صفوف جماعت، بیان شده است که نشان از جایز بودن اصل حضور کودکان در مسجد میباشد. جابر نقل میکند: از [[امام باقر(ع)]] درباره کودکانی که در نماز واجب حضور مییابند، پرسیدم؟ حضرت فرمود: {{متن عربی|آنان را در آخر صفهای جماعت با هم نگذارید، بلکه جداگانه در بین بزرگسالان پراکنده سازید.}}<ref>طباطبائی بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۶، ص ۴۵۹.</ref> | '''ی)''' در حدیثی چگونگی شرکت کودکان در صفوف جماعت، بیان شده است که نشان از جایز بودن اصل حضور کودکان در مسجد میباشد. جابر نقل میکند: از [[امام باقر(ع)]] درباره کودکانی که در نماز واجب حضور مییابند، پرسیدم؟ حضرت فرمود: {{متن عربی|آنان را در آخر صفهای جماعت با هم نگذارید، بلکه جداگانه در بین بزرگسالان پراکنده سازید.}}<ref>طباطبائی بروجردی، جامع احادیث الشیعه، قم، ۱۳۶۹، ج۶، ص ۴۵۹.</ref> | ||
== روایت بر عدم جواز حضور کودکان در مساجد == | == روایت بر عدم جواز حضور کودکان در مساجد == |