تفاوت اعتقاد به مهدویت در شیعه و اهل‌سنت

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۲ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سؤال

مهدویت نوعیه و شخصیه چیست و مهدویت نوعیه چه اشکالی دارد؟


گاهی در تعبیرات از مهدویت شخصی و نوعی استفاده می‌شود، برخی از اهل سنّت مهدویت نوعی را قبول دارند و شیعه امامی مهدویت شخصی را، مقصود شیعه از مهدویت شخصی این است که؛ مهدی موعود(ع) شخصی است معیّن که متولد شده و تاکنون زنده است و در آینده ظهور خواهد کرد، و او کسی جز فرزند امام حسن عسکری‏(ع) نیست.

مقصود اهل سنّت از مهدویت نوعی این است که در آخرالزمان شخصی از ذریه پیامبر اکرم(‏ص) به نام مهدی متولد شده، و ظهور خواهد کرد؛ و اوست کسی که زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد، گرچه وجود خارجی ندارد.

تعبیر مهدی نوعی و شخصی کاربرد دیگری نیز دارد که نزد عرفا متداول است. برخی از عرفای اهل سنّت همچون مولوی معتقدند به اینکه در هر زمانی باید یک مهدی موجود باشد خواه از نسل امام علی(ع) و خواه از نسل عمر. مقصود آنان از مهدی، همان قطب عالم امکان است، ولی شیعه قائل است که در هر زمان باید امام معصوم موجود باشد، زیرا بدون آن زمین مضطرب خواهد شد؛ و این نظر مبتنی بر روایات بسیار زیاد از اهل بیت(ع) است.

ضرورت وجود امام در هر زمان

آنچه توجه به آن لازم و ضروری است این نکتهٔ مهم است که بر اساس اعتقاد کلامی شیعه که پشتوانه ادلهٔ عقلی و نقلی دارد، که جهان هیچگاه از وجود امام زنده، معصوم و منصوب از طرف خداوند خالی نخواهد بود؛ زیرا یکی از اصول اساسی مکتب تشیع، این است که جهان هستی و زمین هرگز بی امام نخواهد بود. چه آن که بدون وجود امام و خلیفه الهی و واسطه فیض، جریان فیض الهی در قلمرو تکوین و تشریع امکان ندارد؛ و حیات و بقاء آن در این عالم وجود ظلّی دارد و فقط در سایه وجود امام در هر عصر امکان‌پذیر خواهد بود. این مسئله به قدری حائز اهمیّت است که امام صادق(ع) فرمود: اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می‌میرد امام است.[۱]

مبنای این اصل امور ذیل اند:

الف) امام واسطه فیض تکوین است: اگر امام نباشد، فیض هستی قطع شده جهان هستی فرو می‌پاشد. محمد بن فضیل می‌گوید از حضرت رضا (ع) پرسیدم آیا روزی روی زمین بی امام خواهد بود؟ فرمود: نه، گفتم از امام صادق (ع) روایت شده که اگر روی زمین بی امام باشد، زمین یا بندگان مورد خشم خداوند قرار می‌گیرد. فرمود: نه اصلاً زمینی و بشری نمی‌ماند، همه از بین می‌رفتند.[۲]

از این رو بی وجود امام(ع) و حجت الهی، کائنات بی امداد فیض الهی خواهند بود و بدون این امداد همه چیز عدم محض خواهند بود.

ب) امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است: چون قرآن کتاب همیشگی و زنده انسان‌ها است، پس مخاطب حقیقی آن نیز باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلب و روحش بستر و جایگاه وحی است، بعد از پیامبر اکرم(ص) جز ائمه و امام نمی‌تواند باشد.

جریان زنده و مستمر و بقای استمرار قرآن و شب قدر جز با پذیرش وجود کسی که حامل و مهبط و مخاطب آن‌ها باشد، قابل تصور نیست و چنین شخصی همان امام زمان است.

بر این اساس وجود امام در هر زمانی لازم است اما از آنجا که بنابر دلایل موثق و شواهد قطعی تاریخی یازده امام از این جهان رخت بر بسته‌اند، و بنا بر دلائل معتبر و مستند تاریخی امام دوازدهم(ع) پا به عرصه وجود نهاده است، حضور و وجود آن بزرگوار و استمرارش لازم و ضروری است اگرچه در پرده غیبت باشد.

پس آفرینش انسانِ مکلف و بقاء نظام هستی در روی زمین بدون وجود انسان کامل که مظهر و واسطه فیض الهی است معنا ندارد و این است معنای کلام امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: زمین هیچگاه از حجّت خالی نمی‌ماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است یا خائف و پنهان، تا حجت‌ها و برهان‌های خدا باطل نگردد.[۳] از این رو همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد و از آنجا که شرایط جهان به جائی رسید که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم درجامعه را برنتافتند تنها راه وجود انسان کامل و استمرار فیض و کشته نشدن ولی، و نیز علل دیگری که بر ما پوشیده است، غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور آن بزرگوار فراهم گردد.

علّامه طباطبائی در همین باره می‌گوید: برای هر انسانی یک حجّت باید باشد زیرا خلقت او بدون غایت نمی‌شود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد، و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین، بازگشت این مسئله به این است که فعل خداوند متعال غایت می‌خواهد.

به عبارت دیگر: عالم انسانی دارای کمال خاصی است که باید به آن کمال هدایت شود، و هدایت بشر و انسان حجت (هادی) می‌خواهد؛ و اگر حجت (امام) از بین برود (و یا نباشد) باید غایت از بین برود، و اگر غایت از بین برود. فعل خدا (خلقت) بی غایت می‌شود و لغویت در خلقت لازم می‌آید و صدور چنین امری از خدای (حکیم) محال است.[۴] خداوند متعال می‌فرماید: ما آسمان و زمین و موجودات میان آن دو را جز به حق و هدف دار نیافریدیم.[۵]

بنابراین گذشته از ادله نقلی و روایات معتبر و فراوانی که از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) دلالت صریح بر وجود امام زمان و استمرار وجود مقدس آن بزرگوار در تمام اعصار دارد ادله عقلی و وجدانی که به گوشه ای از آن اشاره گردید ضرورت وجود و استمرار وجود مقدس امام زمان(ع) را به اثبات می‌رسانند.

و از همین رو هم نظریهٔ اهل سنت مردود است که می‌گویند امام مهدی(عج) در آخرالزمان متولد می‌شود[۶] چون مخالف با ادله مسلم کلامی و تاریخی است، و هم نظریهٔ صوفیانهٔ برخی عرفا، چه آن که در مهدویت عصمت و نص و انتصاب شرط است.



معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  1. انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، استاد حسن زادهٔ آملی.
  2. راهنماشناسی، استاد مصباح یزدی.


منابع

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.
  2. همان: ح۴۵۲.
  3. اصول کافی، همان، ج۱، باب ان الارض لا تخلو من حجه.
  4. در محضر علامه طباطبائی، ص۸۸–۸۹، محمد حسین رخشاد. انتشارات نهاوندی، قم.
  5. حجر/۸۵.
  6. البته برخی از علمای اهل سنت معتقدند که امام مهدی(عج) متولد شده‌اند.