براهین وجود و یگانگی خداوند در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۰۳ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
سؤال

چه آیاتی از قرآن برای اثبات وجود خداوند و یگانگی او آمده است؟

در قرآن وجود خداوند با براهین مختلف اثبات شده است. از جمله برهان نظم، برهان حرکت، برهان وجوب و امکان، برهان علت و معلول، برهان صدیقین، برهان فطرت.

و همینطور به براهین مختلفی درباره یگانگی خداوند و توحید اشاره شده است از جمله، گواهی فطرت، هماهنگی جهان هستی، برهان صرف الوجود، برهان فیض و هدایت،

براهین اثبات وجود خداوند

برهان نظم

گسترده‌ترین برهان قرآن بر اثبات وجود خداوند که آیات فراوانی بر آن دلالت دارند، برهان نظم است. این برهان از دو مقدمه تشکیل شده است.

مقدمه اول: جهان هستی دارای نظم، هدف‌مندی و انسجام است. مقدمه دوم: نظم دقیق به ناظم عالم و قادر احتیاج دارد.

نتیجه: پس این جهان‌ را ناظم عالم و قادر ایجاد کرده است.[۱]

بعضی از آیاتی که برای مطلب یاد شده دلالت دارند ذیلا ذکر می‌شوند: سوره‌های: روم آیات ۲۰ تا ۲۵، بقره آیه ۱۶۴، رعد آیه ۳، یونس آیه ۳۱، انفال آیه ۶۲ و ۶۳، مؤمنون آیه ۱۲ تا ۱۴، انعام آیه ۹۵، بقره آیه ۲۸۱، شمس آیه ۷ و ۸، طه آیه ۵۰، نحل آیه ۷۹، جاثیه آیه ۳ و ۴، حجرات آیه ۱۳ و… به‌عنوان نمونه یک آیه را با ترجمه ذکر می‌کنیم:

﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّه وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛ در آفرینش آسمان‌ها و زمین و اختلاف شب و روز و حرکت کشتی‌ها در دریا به‌سود مردم و بارانی که از آسمان‌ها نازل می‌شود آن‌گاه زمین‌های مرده را احیا می‌کند و انواع جنبندگان که در روی زمین پراکنده‌اند و چرخش بادها و ابرهایی که در میان آسمان‌ها و زمین به‌کار گرفته شده‌اند نشانه‌هایی است برای قوم خردمند.(بقره:۱۶۴)

برهان حرکت

تغییر و حرکت موجودات، گواه روشنی بر حدوث آنها است و حدوث آنها یعنی پیدایش از عدم، دلیل بر وجود خالقی است که آنها را ایجاد کرده است.

به عنوان نمونه سوره انعام، آیات ۷۵ تا ۷۹ ذکر می‌شود.

﴿وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأی کَوْکَبا قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغا قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ...فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بازِغَه قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ، إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفا وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ؛ این‌چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد، هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید ستاره‌ای مشاهده کرد، گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد، گفت: غروب‌کنندگان را دوست ندارم! و هنگامی که ماه را دید، گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود؛ و هنگامی که خورشید را دید گفت: این خدای من است این بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد، گفت: ای قوم؛ من از همتایانی که شما می‌سازید بیزارم، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده، من در راه ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.(انعام:۷۵تا۷۹)

برهان وجوب و امکان (فقر و غنی)

با دقت در موجودات جهان، آنها را سراپا نیاز و فقر می‌بینیم که این نیاز و فقر عمومی جهان در هستی و بودن، دلیل بر وجود یک منبع عظیم غنا و بی‌نیازی است و آن ذات بی‌نیاز، خدای متعال است.

برخی از آیات که به این مطلب دلالت دارند، عبارتند از: سوره فاطر آیه ۱۵، سوره محمد آیه ۳۸، سوره الرحمن آیه ۲۹. به‌عنوان نمونه یک آیه را با ترجمه ذکر می‌کنیم:

﴿یا ایَّها النّاس اَنْتُم الفُقَراءُ إلَی اللّه وَاللّه هُوَ الغَنیِ الحَمید؛ ای مردم شما نیازمندان به خدا هستید تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.(فاطر:۱۵)

برهان علت و معلول

جهان معلول است یعنی پدید آمده است؛ و هر معلولی علتی دارد. پس این جهان را علتی است که هستی آن از خودش می‌جوشد و عین هستی است.

از جمله به سوره طور، آیات ۳۵ و ۳۶ و ۴۳ می‌توان اشاره کرد.

﴿اَم خَلَقوا السّمواتِ و الأَرْضَ بَلْ لایوقِنونَ؛ آیا آنها آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟ بلکه آنها طالب یقین نیستند.(طور:۳۶)

برهان صدیقین

اساس این دلیل با الهام از قرآن و روایات بر این مبناست که: به جای مطالعه مخلوقات از مطالعه ذات پاک خدا، پی به وجودش ببریم.

از آیات قرآن به: فصلت ۵۳، آل عمران ۱۸، بروج ۲۰، حدید ۳، نور ۳۵. می‌توان اشاره کرد. یک آیه و ترجمه آن:

﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَه وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِما بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (هرکدام به‌گونه‌ای) گواهی می‌دهند در حالی‌که (خداوند) قیام به عدالت (در عالم هستی) دارد معبودی جز او نیست که هم توانا و هم حکیم است.(آل‌عمران:۱۸)

برهان فطرت

اساس این برهان برخواسته‌ها و یافته‌های غریزی و فطری است. یعنی راهی است میان‌بر و از درون انسان. از آیات قرآن: روم ۳۰ و ۳۳، عنکبوت ۶۱ و ۶۵، یونس ۲۲ و ۲۳ و ۳۱، زخرف ۹ و ۸۷، مؤمنون ۸۴ و ۸۹، اعراف ۱۷۲ را می‌توان نام برد. به یک آیه همراه ترجمه اشاره ای می‌شود:

﴿وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَنْ خَلَقَ السَمواتِ وَ الأرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ لیَقولُنَّ اللّهُ فَأنّی یُؤْفَکون؛ هرگاه از آنها بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟ می‌گویند «اللّه». پس با این حال چگونه (از عبادت او) منحرف می‌شوید؟(عنکبوت:۶۱)

ادله قرآنی بر اثبات توحید و بطلان شرک

گواهی فطرت

فطرت علاوه بر اثبات خدا، بر یگانگی او نیز رهنمون است، در شرایطی که تمام درهای عالم اسباب، به روی ما بسته است، آهنگ توحید را در ژرفای وجود خود می‌شنویم که ما را به‌سوی مبدأ یگانه‌ای می‌خواند.

از جمله آیات قرآن می‌توان به: عنکبوت ۶۵، روم ۳۳، انعام ۴۰، ۴۱، ۶۳ و ۶۴، نحل ۵۳ و ۵۴ اشاره کرد.

﴿فَإذا رَکَبوا فِی الفَلَک دَعَوُ اللّه مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَی البَرِّ إِذا هُم یُشرِکون؛ هنگامی که سوار بر کشتی می‌شوند خدا را با اخلاص می‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌کنند. اما هنگامی که خدا آنها را به خشکی رسانید و نجات داد باز مشرک می‌شوند.(عنکبوت:۶۵)

هماهنگی جهان هستی

از مطالعه جهان هستی در می‌یابیم که جهان مجموعه‌ای است هماهنگ و واحدی به هم‌پیوسته است. این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر می‌دهد.

از آیات قرآن: ملک ۳ و ۴، انبیاء ۲۱ و ۲۲، مؤمنون ۹۱ را می‌توان نام برد. به‌عنوان نمونه آیه‌ای با ترجمه ذکر می‌کنیم:

﴿مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذا لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ؛ خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده، و معبود دیگری با او نیست که اگر چنین می‌شد هریک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اراده می‌کردند و بعضی بر بعض دیگر توّفق می‌جستند (و جهان هستی به تباهی کشیده می‌شد) منزه است خدا از توصیفی که آنها می‌کنند.(مؤمنون:۹۱)

برهان صرف‌الوجود

منظور از برهان صرف‌الوجود این است که خداوند هستی مطلق است و دوگانگی در آن راه ندارد. زیرا تعدد با محدودیت مساوی است؛ لذا خداوند از هرنظر بی‌قید و شرط و نامحدود است و مسلما دومی برای او فرض نمی‌شود مثال: اگر دو نفر هرکدام دارای باغی باشند یقینا هریک از این دو باغ محدود است. حال اگر فرض کنیم باغ نفر اول آن‌قدر گسترش یابد که تمامی روی زمین را بگیرد جایی برای باغ دوم نمی‌ماند و تنها یک باغ در کره زمین خواهیم داشت. پس هرجا سخن از نامحدود است، سخن از وحدت و یگانگی خواهد بود.

در آیات قرآن به: آل عمران ۸۱، حدید ۲ و ۳، یوسف ۳۹ می‌توان اشاره کرد. به یک آیه‌ و ترجمه‌اش بسنده می‌کنیم:

﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ مالکیت (و حاکمیت) آسمان‌ها و زمین از آن او است، زنده می‌کند، و می‌می‌راند، و او بر هر چیز قادر است. اول و آخر و ظاهر و باطن او است و از هر چیزی آگاه است.(حدید:۲و۳)

دلیل فیض و هدایت

خداوند موجودی کامل و منبع فیض و کمال است. آیا ممکن است چنین منبع کمالی خود را به موجودات دیگر معرفی نکند و آنها را محروم گذارد؛ در حالی‌که این شناخت سبب ترقی و کمال آنها می‌شود؛ و آنها را به‌سوی وجود کامل و پرفیض می‌کشاند. با توجه به‌این بیان روشن می‌شود اگر خدایان متعددی وجود داشت باید هرکدام رسولانی داشته باشند و خود را به مخلوقات معرفی کنند و آنان را مشمول فیض تکوینی و تشریعی خود کنند. در نتیجه اگر می‌بینیم همه رسولان الهی از خدای یگانه خبر می‌دهند، روشن می‌شود که غیر از خدای واحد معبودی وجود ندارد.

آیات قرآن: انبیاء ۲۵، زخرف ۴۵، احقاف ۴. یک آیه و ترجمه آن به‌عنوان نمونه ذکر می‌شود:

﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ؛ ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر این‌که به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست بنابراین تنها مرا پرستش کنید.(انبیاء:۲۵)



مطالعه بیشتر

۱. پیام قرآن، جلد ۲ و ۳، آیت‌اللّه مکارم شیرازی، ناصر.

۲. خدا در قرآن، شهید بهشتی.

۳. قلمرو دین، عبدالحسین خسروپناه.

۴. الهیات و معارف اسلامی، آیت‌اللّه سبحانی، جعفر.


منابع

  1. خسروپناه، عبدالحسین، قلمرو دین، ناشر، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، پاییز ۱۳۸۱؛ و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، جلد ۲، ص۵۳ تا آخر این کتاب مصادیق مختلف نظم و هماهنگی در جهان هستی از دیدگاه قرآن بحث شده است.