باطن قرآن از دیدگاه فلاسفه اسلامی

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
سؤال

نظر فلاسفه به خصوص ملا صدرا درباره بطون قرآن چیست؟


بطن داشتن قرآن از نظر آیات و روایات، یک امر مسلم بوده است چنان‌که از نظر قواعد الفاظ، محاوره و فلسفه نیز جای تردیدی در این امر نمی‌باشد.

در روایات

بر اساس روایات، قرآن دارای ظاهر و باطن است. در روایتی، پیامبر(ص) ظاهر قرآن را شگفت‌انگیز و باطن آن را ژرف دانسته است.[۱] در برخی روایات نیز، ظاهر قرآن تنزیل و باطن آن تأویل دانسته شده است.[۲]

بطن قرآن

درباره مراد و منظور از بطن و باطن قرآن کریم نظرات مختلفی وجود دارد از جمله:

۱- باطن به معنای تأویل است چنان‌که فضیل بن یسار می‌گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره روایتی پرسیدند که می‌گوید: هیچ آیه‌ای در قرآن نیست مگر این که ظهر و بطن دارد، حضرت فرمود: «ظهر آن تنزیل آن و بطن آن تآویل آن می‌باشد». برخی از آیات قرآن درباره امور گذشته است و برخی درباره چیزهایی می‌باشد که هنوز پدید نیامده است، این حقایق، همچون جریان خورشید در بسترش جریان دارد، چون تأویل برخی از این بطون فرا رسد، درباره مردگان جاری خواهد بود همان گونه درباره زندگانی جریان دارد، خداوند متعال فرموده است: «تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند».[۳]

امام فرمودند: ما آنها را می‌دانیم.[۴]

۲- باطن به معنای «جری و انطباق» باشد که بر این معنا نیز روایاتی وارد شده است، چنان‌که حمران بن اعین می‌گوید: از امام باقر(ع) درباره ظهر و بطن قرآن پرسیدم، حضرت فرمود: «ظهر قرآن، کسانی هستند که درباره آنان نازل شده است و بطن قرآن کسانی هستند که به شیوه آنان رفتار کرده‌اند، آنچه درباره آنان بوده در مورد اینان نیز صدق می‌کند».[۵]

دیدگاه امام خمینی

امام خمینی فقیه و فیلسوف شیعه، معتقد است قرآن بر اساس قاعده «وضع الفاظ برای معانی عامه»، نازل شده است. به اعتقاد وی، با این قاعده باطن داشتن قرآن نیز اثبات می‌شود؛ برای نمونه طبق این قاعده،‌ وقتی در قرآن گفته می‌شود «نور» شامل معنای عام آن از واجب الوجود تا این نور خورشید می‌شود. برخی از مخاطبان قرآن، از واژه نور تنها نور حسی را می‌فهمند که معنای ظاهری قرآن است. برخی نیز غیر از معنای ظاهری، باطن واژه نور که واجب الوجود است را درک می‌کنند. امام خمینی شاهد کلام خود را آیه ۳۵ سوره نور قرار داده که در آن نور بودنِ خدا به نور چراغ تشبیه شده است.[۶]

دیدگاه علامه طباطبایی

به گفته علامه طباطبایی مفسر و فیلسوف شیعه، ظاهر قرآن همان معنای آشکاری است که در ابتدای امر از آیه‌ای به دست می‌آید و باطن آن معنایی است که در زیر پوشش ظاهر قرار دارد. چه باطن قرآن یک معنا داشته باشد یا معانی زیادی و چه معنای نزدیکی باشد یا معانی دوری که نیازمند واسطه باشد.[۷]

دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا فیلسوف شیعه (درگذشت ۱۰۵۰ق)، تعبیر «سبع سموات؛ آسمان‌های هفتگانه» را به مراتب و درجات هفتگانه باطن انسان تأویل نموده که عبارتند از: نفس، قلب، عقل، روح، سرّ، خفی و اخفی.[۸]

ملاصدرا معتقد است در قرآن اسراری نهفته است که با نگاه سطحی به واژگان و جملات آن کشف نمی‌شود، بلکه تنها با آشنایی نسبت به فرهنگ عرفانی معصومان(ع) درک می‌شوند.[۹]

او هر حرفی از حروف قرآن را دارای هزاران ایماء و اشاره دانسته است.[۱۰]

به اعتقاد ملاصدرا قرآن دارای ظاهر و باطن است. او معتقد است باطن قرآن نیز باطن‌های دیگری دارد. بر اساس روایات نیز قرآن هفت باطن دارد. یکی از استدلال‌های ملاصدرا به آیه هفت سوره آل عمران است که بر اساس آن تأویل قرآن را فقط خدا و راسخون در علم می‌دانند.

او قرآن را مانند عالم هستی دارای لایه‌های متعدد و پرده در پرده می‌داند.

به نظر ملاصدرا چون قرآن نور است، مانند نور مشکّک و دارای مراتب گوناگون است. او با الهام از آیه ۵۸ سوره سجده، قرآن را سفره‌ای از مائده‌های آسمانی می‌نامد که همه گونه طعام در آن هست؛ اهل حس از ظاهر قرآن و اهل معنی از باطن آن بهره می‌برند.

ملاصدرا فهم ظاهر قرآن را به ظاهر بینان واگذاشته است و به رسم اهل حقیقت به عمق و معانی پنهان آن می‌خواهد بپردازد.[۱۱]

او در تفسیر خود بر سوره جمعه دریافت کامل تأویل آیات قرآنی و رسیدن به اسرار آن را به صورت تمام و کمال غیرممکن تلقی نموده و بویژه عقل نظری و علم حصولی را به کلی از نیل به باطن آیات قرآن ناتوان معرفی می‌کند اما در نظر او این بدین معنا نیست که برای نزدیک شدن به تأویل آیات هیچگونه تلاش عقلی صورت نپذیرد.

ملا صدرا ضمن بیان این نکته که آنچه از اسرار و ژرفای قرآن برای راسخان در علم به دست می‌آید، استکمال و تتمیم ظاهر قرآن است نه مخالف آن، تصریح می‌کند که فهم مردم از عمق قرآن پس از اشتراک‌شان در معرفت ظاهر قرآن، مختلف است.[۱۲]

وی معتقد است کتابی که از ملکوت اعلی و برای استفاده بشر در همه اعصار و امصار آمده است، دور از انتظار است که برای همه یکسان قابل فهم باشد و حتی کسانی که استعداد کشف حقیقت ملکوتی قرآن و رموز غیبی و الهی را ندارند نیز به راحتی و بدون پرورش استعداد معنوی خود، بتوانند آنها را مانند خواص درک کند.[۱۳] زیرا قرآن درجات و مراتبی دارد و برای هر مرتبه از قرآن، حاملانی هستند که آن را حفظ می‌کند؛ اما بعضی از مراتب بلند قرآن در دسترس فکر عادی و علم حصولی بشر نیست مگر اینکه خود انسان عروج کند و به همین خاطر است که مغز و سرّ آن را جز صاحبان عقل درک نمی‌کند و انسان با علوم و دانش متعارفی که از بشر عادی فراگرفته است و بدون طهارت باطن از ناپاکی، برتری و تقدس از دلبستگی به مکان و امکان خود، نمی‌تواند به حقیقت و بطن قرآن دست یابد همانطوری که ظاهر قرآن را بدون طهارت ظاهری نمی‌تواند مسّ نماید[۱۴] چه اینکه خداوند فرموده است: «لایمسه الا المطهرون».

از دیدگاه ملا صدرا فهم معانی دشوار و نوادر بدیع و حقیقت ملکوتی قرآن مبین، برای هیچ‌کس جز آنان که در مدرسه خاندان یاسین و مکتب اهل قرآن حکیم درس علم الیقین خوانده‌اند و کتاب مبین را قرآئت نموده‌اند آسان نمی‌گردد ای بسا ادیب، متکلم، مفسر و. . . که با همه آموخته‌هایش یک حرف از حروف قرآن را از آن جهت که قرآن است نشنیده و یک کلمه از آن ادراک ننموده است.[۱۵]

ملا صدرا تأکید می‌کندکه باید بطون و اسرار این کتاب را از اهل بیت و نگهبانان ملکوتی آن آموخت که خدا آنان را راسخون در علم[۱۶] و اهل ذکر خوانده است چه این که بیگانگان از آنان به تعبیر ملا صدرا در برابر قرآن «صمی و عمی» هستند.[۱۷]


منابع

  1. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ج۲۷، ص۱۹۶.
  2. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۸۹، ص۸۳.
  3. . آل عمران / ۷.
  4. طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۹.
  5. بحار الانوار، پیشین، ج۸۹، ص۸۳.
  6. امام خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه، ج‏۲، ص۳۵۶، مؤسسه نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  7. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۳، ص۷۴.
  8. ملا صدرا شیرازی، محمد، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۸۸.
  9. ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۹، (فاتحه اول)؛ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰۷.
  10. ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص ۱۸، فاتحه اول از مفتاح اول.
  11. ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۹.
  12. رک: ملاصدرا شیرازی، محمد، متشابهات القرآن، بی جا، جامعه المشهد، ۱۳۵۲؛ ملاصدرا، محمد، تفسیرسوره جمعه، بی جا، انتشارات مولی، چاپ سوم، ۱۳۸۸، ص۲۲۶.
  13. ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۸.
  14. ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۶۸، (فاتحه دهم از مفتاح اول) و ص۹۸.
  15. ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۳و۲۸، (فاتحه دوم از مفتاح اول).
  16. آل عمران/۷.
  17. ملاصدرا شیرازی، محمد، مفاتیح الغیب، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۰، (فاتحه اول از مفتاح اول).