امنیت معنوی از دیدگاه قرآن

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۶ توسط Golpoor (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} امنيت معنوي از منظر قرآن به چه معناست؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} «امنيت معنوي» عبارت است از آرامش روحي و اعتماد به خدا كه در اثر ايمان خالص و يقين و ياد خدا به وجود مي‌آيد}}<ref>ر.ک: معراج السعاده مقام چهارم، فصل در بيان اع...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

امنيت معنوي از منظر قرآن به چه معناست؟

«امنيت معنوي» عبارت است از آرامش روحي و اعتماد به خدا كه در اثر ايمان خالص و يقين و ياد خدا به وجود مي‌آيد}}[۱] و انسان به حصول ثواب و ايمني از عذاب الهي اميدوار مي‌گردد.[۲]

از ديدگاه قرآن اين امنيت موقعي به دست مي‌آيد كه در جوامع انساني دو اصل حكومت كند: ۱. ايمان. ۲. عدالت اجتماعي.

تأثير ايمان در آرامش و امنيت روحي براي هيچ‌كس جاي ترديد نيست، و نيز ناراحتي وجدان و سلب آرامش رواني به خاطر ارتكاب ظلم بر كسي پوشيده نمي‌باشد.[۳] خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ[۴] آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرك نپوشاندند داراي امنيت مي‌باشند.

در جاي ديگر فرموده: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً[۵] خداوند به كساني كه از شما ايمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده مي‌دهد... كه خوف و ترس آنها را به امنيت و آرامش مبدل كند.

بنابراين، كسي كه مي‌خواهد به امنيت معنوي دست يابد بايد ايمان به خدا داشته باشد و از گناهان كبيره و صغيره كه همه آنها ظلم محسوب مي‌شوند، پرهيز نمايد؛ زيرا آثار ايمان وقتي ظاهر مي‌شود كه از گناهان كبيره مانند عقوق والدين؛ خوردن مال يتيم، قتل عمد، زنا، شربخواري و... پرهيز شود. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً[۶] اگر از گناهان كبيره‌اي كه از آن نهي شده‌ايد اجتناب كنيد گناهان كوچك شما را مي‌پوشانيم و در جايگاه خوبي شما را وارد مي‌سازيم.

روشن است كسي كه گناهان كبيره را مرتكب مي‌شود بجاي احساس آرامش و امنيت روحي احساس شقاوت و بدبختي مي‌كند و از خوف عقاب آن گناه‌ها رنج مي‌برد و اگر كسي از نظر ايمان قوي‌تر باشد و مستحبات را عمل كرده و از مكروهات هم پرهيز نمايد آرامش و امنيت روحي و معنوي او در سطح بالاتري قرار مي‌گيرد و كمتر احساس شقاوت و بدبختي مي‌كند.

نكته ديگري كه از قرآن استفاده مي‌شود اين است كه ياد خدا ـ چه در لفظي و چه در فكر و انديشه ـ موجب آرامش قلب مي‌گردد.[۷] اگرچه ذكر قلبي اساس در آرامش است ﴿أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۸] آگاه باش به ياد خدا دل‌ها آرام مي‌گردند. به عبارت ديگر انسان براي آرامش خود و رها ساختن خويش از دست عوامل اضطراب تكيه‌گاهي لازم دارد كه جاويدان و عالم و قادر باشد و چنين تكيه‌گاهي جز ايمان به خدا و علاقه به كمالات روحي و معنوي و اعتقاد عميق به زندگي جاوداني در سراي ديگر چيز ديگري نمي‌تواند باشد و جهان ماده با تمام زيبايي‌هاي زودگذر خود از آن جهت كه لرزان و بي‌قرار و رو به فنا و نابودي است نمي‌تواند سكون و آرامش به زندگي پرتلاطم وي بخشد و چنين تكيه‌گاه مثل لانه عنكبوتي است كه در مسير باد و آب و آتش قرار مي‌گيرد.[۹]

عامل ديگري كه موجب امنيت معنوي در انسان مي‌شود استعاذه يعني پناه بردن به خدا؛ زيرا يكي از خصوصيت‌هاي انسان اين است كه وقتي شرّي متوجه او شود او را به هراس انداخته و باعث مي‌شود كه انسان احساس ضعف كرده و خوفي در وجود او پيدا شود. لذا در چنين حالتي انسان بايد پناهگاهي داشته باشد كه با پناه بردن به او آرامش پيدا كرده و احساس امنيت نمايد. اين پناهگاه بايد صلاحيت‌هايي را دارا باشد، مثلاً بايد توانايي دفع آن شرّ را داشته باشد و بتواند انسان را حفظ كرده و پناه دهد. بهترين پناه براي انسان خداست زيرا:

خداوند آفريننده انسان است و تمام كارها در دست او بوده و تدبير امور انسان با او است. ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[۱۰] بگو پناه مي‌برم به پروردگار مردم.

پروردگار مردم است كه مي‌تواند تمام احتياجات انسان را برطرف كرده و شرور را از انسان دفع كند.

همچنين خداوند سلطنت و قدرتي گسترده دارد و حكمش نافذ است و مي‌تواند به كسي كه تقاضاي پناهندگي كند پناه بدهد. «مَلِكِ النَّاسِ؛[۱۱] مالك و حاكم مردم».

افزون بر اين خداوند معبود واحدي است كه شريك ندارد. {{قرآن|إِلهِ النَّاسِ[۱۲] خدا و معبود مردم.

لازمه اين معبوديت اين است كه انسان به عنوان بنده اين معبود با اخلاص تمام به او پناه برده و كسي را نخواند و به كسي اميد نداشته باشد و در حوائجش به كسي غير از او مراجعه نكند.[۱۳]

بنابراين، بهترين چيزي كه موجب امنيت معنوي مي‌شود استعاذه و پناه بردن به خداست؛ زيرا اگر در اثر تقوا و خوف از خدا هم براي انسان دغدغه‌ها و نگراني‌هايي پيدا شود، (مثل خوف از جهنم) پناه بردن به خدايي كه صفات سه‌گانه فوق را داراست موجب آرامش و امنيت معنوي مي‌گردد.

حضرت اميرالمؤمنين علي ـ عليه‌السّلام ـ و پيشوايان ديگر به خدا عرض مي‌كنند:

«الهي اعوذ بك من غضبك و حلول سخطك؛ خدايا از خشم تو و فرود آمدن غضب تو به تو پناه مي‌بريم».

پس استعاذه موجب امنيت هم در مقابل شرور مادي و هم غيرمادي مي شود. در سوره ناس و فلق به پيامبر توصيه شده كه از شر كل مخلوقات و هر موجود مزاحم و نفاثات (زنان ساحره) و حسود و وسواس خناس (شيطان) شياطين جنّي و انسي به خدا پناه ببرد. آيات ديگري هم در اين زمينه نازل شده مانند: آيه ۹۷ و ۹۸ سوره مؤمنون و ... .

ذكر اين نكته هم لازم است كه اين امنيت و اميدي كه در اثر استعاذه حاصل مي‌شود، نبايد در حدي باشد كه انسان اصلاً خوفي از خدا نداشته باشد و فقط به رحمت خدا اميدوار باشد؛ زيرا يكي از گناهان كبيره ايمني از مكر خدا است، بلكه مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد.


مطالعه بيشتر

۱. معراج السعاده، احمد نراقي، كتاب اخلاق.

۲. قرآن و اسرار آفرينش، آيت الله جعفر سبحاني، ص۳۰۲، انتشارات مهر.

۳. تفسير نمونه، آيت‌الله ناصر مكارم شيرازي، ج۵، ص۳۲۱.


منابع

  1. ر.ک: معراج السعاده مقام چهارم، فصل در بيان اعتماد به خدا، ص۵۷۲.
  2. ابوعلي بن حسن طبرسي، مجمع‌البيان، بيروت، دارالمعرفه، چاپ دوم،‌ ۱۴۰۸ ق،‌ج ۵ـ۴، ص۵۰۶.
  3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۲، ج۵، ص۳۲۱.
  4. انعام/ ۸۲.
  5. . نور/ ۵۵.
  6. نساء/ ۳۱.
  7. نساء/ ۳۱.
  8. رعد/ ۲۸.
  9. سبحاني، جعفر، قرآن و اسرار آفرينش، قم، انتشارات مهر، چاپ اول، ۱۳۵۴، ص۳۰۲.
  10. ناس/ ۱.
  11. ناس/ ۲.
  12. ناس/ ۳.
  13. برگرفته شده از: طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، بيروت، مؤسسه اعلمي،‌ ج۲۰، ص۴۵۸.