امام علی(ع) و کارگزاران فاسد

نسخهٔ تاریخ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۶ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

با اينكه امام علي(ع) معصوم است، چطور در برخي از كارگزاران حكومتي ايشان، افراد فاسدي وجود دارد؟ آيا امام علي(ع) مسؤول عملكرد آنها هستند يا خير؟

حاکم اسلامی برای دستیابی به عدالت نیاز به همراهی و همدلی یارانی دارد که با او همراهی کنند. آنچه در مورد زمان حکومت امام علی(ع) به چشم می خورد، حضور نیروهایی که با سهل انگاری و رفتار های خلفای پیشین تربیت شده اند، می باشد، امام علی(ع) در خطبات خود اوصاف ایشان مانند نامرد بودن، پیکرهای بدون روح را متذکر شده اند. امام علی(ع) علاوه بر انتخاب گزینه اصلح برای تصدی مسئولیت های حکومتی، دائما افراد را به عدم پیروی از نفس تشویق می کردند و برای نظارت بر کار این افراد نیروهایی را قرار داده بودند، اما با این وجود، افرادی بودند که به این اعتماد خیانت کرده و مرتکب فساد می شدند. بعد از آشکار شدن این فساد، رفتار امام با این کارگزاران بسیار با اهمیت است، که حضرت به توبیخ، عزل و مجازات این افراد می پرداختند.


لزوم استفاده از کارگزاران در تشكيل حكومت

حاكم اسلامي براي دستيابي به عدالت، نياز به ياراني همراه و همدل دارد، ياراني كه وقتي آنان را براي اجراي عدالت و مبارزه با ستمگران فرا خواند، بي هيچ بهانه اي به گرد او حلقه زنند و دستوراتش را بشنوند و عمل نمايند. اگر چنين ياراني وجود نداشته باشد زمينه براي تحقق عدالت فراهم نخواهد آمد. امام علي(ع) در موارد گوناگون از ياوران همدل و همراه، ستايش، و از ياران غیر همراه، شكوه نموده است. خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه شاهد خوبي بر اين مورد مي باشد.[۱]

امام از ميان افراد سياست مدار و توانا در اداره حكومت و مديريت بهترين ها را انتخاب نموده است. در نامه ۴۱ خطاب به استاندار بصره مي فرمايد: «اعتقادم اين بود كه تو بهترين كسي هستي كه مرا در جهت ايفاء و اداء امانت ها و انجام مسؤوليت ها ياري خواهي نمود»، اما ديري نمي گذرد كه استاندار منتخب امام و مورد اطمينان او دست به خيانت مي آلايد و بيت المال را به يغما مي برد و عملا در راه براندازي نظام، گام بر مي دارد.[۲] امام در هنگام به كارگيري اين ياران و همراهان با معيارهايي چون شايستگي اداري و پرهيزكاري اقدام ورزيد، استانداران و فرماندهاني كه خليفه سابق بر شهرها و مناطق گماشته بود بر كنار كرد تا به جاي آنها كساني را كه امتحان فضيلت و پاكدامني داده بودند به كار گمارد. امام در اين مورد مي فرمود: در دينداري خويش، چرب زباني و سازشكاري نمي كنم و در حكومت و فرماندهي به فرومايه چيزي نمي بخشم و با او كنار نمي آيم.[۳]

كمبود نیرو برای تصدی مسئولیت ها

خلفاي پيشين، با روش خود و سهل انگاري ها مردمي را تربیت کرده بودند و در اختيار علي(ع) قرار دادند كه اغلب سست عنصر و خسته از جنگ ها و برخوردها بودند، مردمي كه از حق، دور و در برابر انجام وظيفه خائن بودند. حضرت در خطبه هاي مختلف به اين اوصاف اشاره مي كند: «چه شده است كه شما را پيكرهاي بي روح مي بينم»[۴]، «اي مرد نمايان نامرد...»[۵] «خدا شما را بکشد! كاش شما را نمي ديدم... سينه ام را پر از خشم ساختيد»[۶]

عده اي از مردم، مصلحت انديش و داراي دو چهره و منافق بودند. دوستي طلحه و زبير از روي مصلحت و مقام خواهي بود. سكوت ها و سرخوردگي از اوضاع گذشته به گونه اي بود كه بعضي از افراد كج انديش و به ظاهر انديشمند و عابد، راه اعتزال و سكوت را در پيش گرفتند و ترجيح دادند دور از گود و بر كنار از صحنه باشند، سكوت اينان هم لطمه اي به نهضت علي(ع) بود، در حالي كه منافقان ساكت نبودند و با سر و صدا و قيام و اقدام ها نظم و آسايش جامعه را بهم زده و موجب جرأت خصم بر حمله و يورش ها مي شدند.[۷]

بازرسي و كنترل كارگزاران

امام علی(ع) علاوه بر اينكه كارگزاران خود را با ياد خدا و قيامت پند مي داد، از خيانت و دست اندازي به حقوق ديگران پرهيز مي داد، براي نظارت بر كار آنان نيروي اطلاعاتي مي گماشت و از اين راه كارگزاران را زير نظر مي گرفت، علاوه بر اين اگر مي ديد وضعيت مالي بعضي از كاركنان حكومت به گونه اي غير عادي دگرگون شده هشدار مي داد و به باز خواست او مي پرداخت، برای نمونه، شريح قاضي را به دليل خريد خانه اي به هشتاد دينار سرزنش كرد كه مبادا از مال حرام باشد. و اگر هم حلال باشد، خروج از عزت قناعت و افتادن به دام ذلّت دنيا طلبي است.[۸] امام به منظور نظارت و مراقبت بر اعمال كارگزاران خود هيأتي را اختصاص داده بود كه شيوه رفتاري و عملكرد آنان را براي حضرتش گزارش كنند. اين مطلب از نامه ۲۰ نهج البلاغه به خوبي استفاده مي شود.[۹] پاداش و تنبيه، يكي ديگر از اركان نظام اداري از نظر امام علي(ع) است تا بر اساس آن درست كرداران ستايش شوند و بدكاران به نتيجه اعمال خود برسند.[۱۰]

علت خيانت برخي منصوبين و منتخبين امام

آنچه از توصيفات امام(ع) در مورد اين افراد استفاده مي شود اين است که اين افراد در ابتدا شخصيت خوبي داشته اند و پس از اخذ مسئولیت تا سرحد دزد و غارتگر تنزل نموده اند. كم نيستند انسانهايي كه تحول يافته وتغيير و دگرگوني پذيرفته اند. اين امكان خوب شدن يا بد شدن در ماهيت انسان نهفته است.

چه خوباني كه بد عاقبت يا بداني كه خوش عاقبت شده اند، پس نمي توانيم بگوييم آنها از اول آنگونه بوده اند. بنابراين خيانت شخصي منصوب از جانب امام، نه دليل است بر اينكه از اول اينگونه بوده و نه هم اينكه امام اشتباه كرده است، بلكه بايد گفت: همانگونه كه با موضعگيري و پشتيباني ها و تأكيدهاي امام نمي توان مطلق برخورد كرد، انتصابات و انتخابات امام هم نمي تواند مطلق باشد. گروهي كه انتصابات امام را مطلق مي كنند، خيال مي كنند فرد منصوب، الي الابد بايد مورد تأييد باشد. و حتّي اشتباهات و جنايت هاي او را هم بايد توجيه نمود. و از طرف ديگر عده اي كه زمينه هاي شك و انكار رهبري در ذهنشان وجود دارد، خيانت هاي فرد منصوب را به پاي رهبري حساب كرده و نتيجه مي گيرند كه بنابراين امام هم اشتباه مي كند.

بنابر این در بررسی رفتار امام(ع) مهم این است که بعد از آشکار شدن فساد افراد، امام چگونه با ایشان برخورد کرده است، ایشان با آشكار شدن فساد منصوبینشان، آن ها را مورد توبيخ و چه بسا مجازات قرار مي دادند.[۱۱]


مطالعه بيشتر

۱ـ علي اكبر ذاكري، سيماي كارگزاران، علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين(ع)

۲ـ مجله حوزه، شماره ۹۹.

۳ـ مرام نامه دولت مردان، ج۲.


منابع

  1. مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۳.
  2. مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.
  3. كتاني، سليمان، امام علي مشعلي و دژي، ترجمه جلال الدين فارسي ص۱۴۶.
  4. «مالي أراكم اشباحاً بلا ارواح...» نهج البلاغه، خ ۱۰۸.
  5. «يا أشباه الرجال و لا رجال» نهج البلاغه، خ ۲۷.
  6. «قاتلكم الله! لقد مَلأتم قلبي قيّحاً» نهج البلاغه، خ27.
  7. قائمي، علي، عوامل ضد انقلاب در حكومت علي(ع) ، ص۸۰ـ۷۵.
  8. مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۲، به نقل از نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه ۳.
  9. مرام نامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.
  10. مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۳۱۲.
  11. مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ج۲، ص۵۷ـ۵۴.