ارتباط آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» با حکم انواع گوشت یا مسئله غدیر

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۱ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

شیعیان آیه سوم و شصت و هفتم سوره مائده را مربوط به واقعه غدیر می‌دانند درحالیکه اگر چنین باشد نباید بین این دو آیه تا این حد فاصله بیفتد. ثانیاً سیاق معنی آیات قبل و بعد آیه سوم راجع به گوشتهای حلال و حرام و سیاق آیه ۶۷ مربوط به اهل کتاب است نه موضوع امامت و ولایت.


قبل از هر چیز چند نکته را پیرامون این آیه شریفه به‌طور اختصار بیان می‌کنیم.

نکته اول: این قسمت از آیه شریفه الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی… هیچ ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد، بلکه یک مطلب جداگانه و مستقل را بیان می‌کند، شواهد این مدعا عبارتند از:

  1. اگر این قسمت از آیه را برداریم و صدر و ذیل آیه را با هم در نظر بگیریم و محتوای آن را مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که در معنای آیه هیچ خللی پیش نمی‌آید.
  2. شأن نزول این قسمت از آیه غیر از شأن نزول قسمت اول و ذیل آیه است، چه شأن نزول آیه در مورد عرفه باشد و چه غدیر خم، این کلام مفسرین نشان می‌دهد این قسمت از آیه، مستقل است و ربطی به صدر و ذیل آیه ندارد.[۱]

۳. اول و آخر آیه شریفه همانند آیات سوره بقره ۱۷۳، انعام ۱۴۵، نحل ۱۱۵ می‌باشد، از نظر محتوی و موضوع، هیچ ارتباطی با ما قبل و ما بعد آیه ندارند.

۴. مفسرین گفته‌اند: سوره مائده یک سوره مدنی است مگر آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُم… که در مکه یا در راه مدینه و مکه نازل شده، از این کلام مفسران همه معلوم می‌شود که این قسمت مستقل است. چون این مطلب را در مورد کل آیه نگفته‌اند.

نکته دوم: با توجه به این که این قسمت از آیه مستقل است، سؤال می‌شود چرا این آیه، آیه‌ای مستقل قرار داده نشده و در وسط این آیه جا گرفته است؟ در جواب گفته شده است که: با نگاهی اجمالی به این آیه می‌بینیم که خداوند یک روز خاص را با خصوصیاتی ویژه بیان می‌کند که از آن خصوصیات، اهمیت فوق‌العاده آن روز معلوم می‌شود، به خاطر اهمیت این آیه و جریانی که در آن روز رخ داده، برای محافظت از تحریف و تغییر این ماجرا، آن را در لابلای این مطالب قرار داده است. چون بسیار است که برای محفوظ ماندن یک چیز نفیس آن را با مطالب ساده‌ای می‌آمیزند تا کمتر جلب توجه کند، در این قسمت از آیه، خداوند آن روز را این گونه توصیف می‌کند: ۱. روز ناامیدی کفار و مشرکین، ۲. مسلمانان در این روز از کفار نترسند و از من بترسند، ۳. در این روز دین به اکمال رسید، ۴. در این روز نعمت الهی به اتمام رسید، ۵. خداوند به دین اسلام راضی شد.

از این خصوصیات روشن می‌شود که تا قبل از این روز کفار طمع و امید داشتند که اسلام را در آینده از بین ببرند، ولی خداوند آن‌ها را ناامید کرده، و تا قبل از این مسلمانان یک نوع ترس و هراس نسبت به آینده اسلام داشتند، ولی با آمدن آن حکم الهی، خداوند ترس آنها را هم از بین برد، همچنین تا قبل از این اسلام به اکمال نرسیده بود و نعمت الهی به اتمام نرسیده بود.

حال این سؤال مطرح است که: در آن روز چه حکمی نازل شد که این خصوصیات را به دنبال داشت؟ آیا با بیان احکام گوشت‌های حلال و حرام، موجب ناامیدی کفار و رفع ترس مسلمانان می‌شود؟ مسلماً چنین نخواهد بود؛ زیرا با بیان چند حکم، کفار ناامید نمی‌شوند، به علاوه این احکام در سوره‌های بقره ۱۷۳، انعام ۱۴۵، نحل ۱۱۵ قبلاً بیان شده است.

یا اجتماع مسلمانان در روز عرفه و کامل شدن مراسم حج باعث ناامیدی کفار شده است کما اینکه بعضی گفته‌اند: هرگز اجتماع مسلمانان در روز عرفه باعث ناامیدی کفار نخواهد شد؛ زیرا قبلاً با فتح مکه از این جهت ناامید شده بودند، و قبلاً هم آیه برائت نازل شده بود و کفار ناامید شده بودند، پس آیه ربطی به عرفات ندارد.

می‌دانیم کفار منتظر این بودند که با از دنیا رفتن پیامبر(ص) که رکن اساسی اسلام بود، ضربه خود را به اسلام بزنند، اما وقتی که پیامبر(ص) علی(ع) را به جانشینی خود از طرف خداوند انتخاب کرد کفار نسبت به آینده اسلام هم ناامید شدند.

روایات پیرامون آیه: درباره این که آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُم.. شأن نزولش چیست؟ در بسیاری از کتب معتبر اهل سنت، شأن نزول آیه را جریان نصب علی(ع) در غدیر خم دانسته‌اند که ما به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

خوارزمی در «مناقب» از ابی سعید خدری نقل می‌کند: ان النبی(ص) یوم دعا الناس الی غدیر خم امر بما تحت الشجره من الشوک فقمّ و ذلک یوم الخمیس ثم دعا الناس الی علیّ فاخذ بضبعه فرفعها حتی نظر الناس الی بیاض ابطه ثم لم یتفرقا حتی نزلت الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِینا.[۲]

پیامبر(ص) در غدیر خم مردم را دعوت کرد و امر فرمود تا خار و خاشاک زیر درخت را جارو کردند، آن روز، روز پنج‌شنبه بود، بعد مردم را به طرف علی دعوت کرد، پیامبر(ص) بازوی علی را گرفت و بلند کرد به طوری که سفیدی زیر بغل پیامبر(ص) معلوم شد، هنوز متفرق نشده بودند که این آیه نازل شد: امروز دین شما را به اکمال رساندم و نعمت الهی را به اتمام رساندم، بعضی از منابع معتبر اهل سنت که این روایت را نقل کرده‌اند از این قرارند:

۱. علی بن محمد حموینی، فرائد السبطین (بیروت: مؤسسه المحمودی، للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۳۹۸ ه) ج۱، ص۷۳ و ۷۴.

۲. عبدالله حسکانی، شواهد التنزیل (تهران: مؤسسه طبع و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ ه)، ج۱، ص۲۰۲. عن ابن هریره: قال من صام یوم ثمانیه عشر من ذی الحجه کتب الله له صیام ستین شهراً و هو یوم غدیر خم لما اخذ النبی بید علی فقال: الست ولی المؤمنین؟ قالوا نعم یا رسول الله، فقال من کنت مولاه فعلیّ مولاه، فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یا ابن ابی طالب اصبحت مولای و مولا کل مؤمن، و انزل الله «الیوم اکملت لکم دینکم…»[۳]

علی بن محمد حموینی، بعد از نقل این روایت می‌گوید: هذا حدیث الغدیر و له طرق کثیره الی ابی سعید سعد بن مالک الخدری الانصاری ابن مغازلی، المناقب (بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم، ۱۴۱۲ ه) ص۶۹.

ابن عساکر، ترجمه الامام علی بن ابی طالب (بیروت، مؤسسه المحمودی للطباعه و النشر، چاپ دوم، ۱۴۰۰ ه) ج۲، ص۷۵، حافظ ابو بکر احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (بیروت، دار الکتاب العربی)، ج۸، ص۲۹۰.

این روایات هم در کتب معتبر اهل سنت هستند و هم روایت آن‌ها از کسانی هستند که مورد اعتماد خود اهل سنت می‌باشند مثلاً ابو هریره که در بسیاری از این روایات است، اهل سنت اجماع بر عدالت و وثاقت او دارند، اگر چه این روایات منحصر به ابو هریره هم نمی‌باشند بلکه از طرق دیگری هم نقل شده‌اند، پس بنابراین اشکال کسانی که گفته‌اند: این روایات در کتب شیعه است، و این روایات ضعیف هستند و مورد اعتماد نمی‌باشند، درست نخواهد بود.

علاوه این که این روایات از پیامبر(ص) نقل شده‌اند و روایاتی که گفته‌اند: این آیه در عرفه نازل شده که مستند عده‌ای از اهل سنت و سخن عمر است که با روایات دیگر در تعارض است.


منابع

  1. جلال الدین سیوطی، باب النقول، و نیشابوری، اسباب النزول، ذیل آیه سوم، سوره مائده.
  2. خوارزمی، المناقب، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ هـ، ص۱۳۵.
  3. حسکانی، عبدالله، شواهد التنزیل، تهران، مؤسسه طبع و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ هـ، ج۱، ص۱۵۶.