اراده و امر خدا در آیه ۱۶ سوره اسراء: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
خط ۲۱: خط ۲۱:
[[علامه طباطبایی]] مفسر شیعه معتقد است «اَرَدْنا» در آیه ۱۶ سوره [[سوره اسراء|اسراء]] در معنای مجازی و به معنای «نزدیک شدن» به کار رفته است. چنانکه در زبان فارسی گفته می‌شود «فلان شخص وقتی می‌خواست بمیرد، وصیت کرد.» منظور از خواستن در این جمله اراده برای مردن نیست، بلکه مقصود آن است که «وقتی مرگش نزدیک شد». در آیه ۷۷ سوره [[سوره کهف|کهف]] نیز، اراده به معنای نزدیک شدن به‌کار رفته است. در این آیه آمده است: {{قرآن|فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ|ترجمه=دیواری یافتند که می‌خواست خراب شود|سوره=کهف|آیه=۷۷}} مقصود این است که «دیوار نزدیک بود خراب شود»؛ زیرا دیوار شعور ندارد که اراده کند خراب شود.  
[[علامه طباطبایی]] مفسر شیعه معتقد است «اَرَدْنا» در آیه ۱۶ سوره [[سوره اسراء|اسراء]] در معنای مجازی و به معنای «نزدیک شدن» به کار رفته است. چنانکه در زبان فارسی گفته می‌شود «فلان شخص وقتی می‌خواست بمیرد، وصیت کرد.» منظور از خواستن در این جمله اراده برای مردن نیست، بلکه مقصود آن است که «وقتی مرگش نزدیک شد». در آیه ۷۷ سوره [[سوره کهف|کهف]] نیز، اراده به معنای نزدیک شدن به‌کار رفته است. در این آیه آمده است: {{قرآن|فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ|ترجمه=دیواری یافتند که می‌خواست خراب شود|سوره=کهف|آیه=۷۷}} مقصود این است که «دیوار نزدیک بود خراب شود»؛ زیرا دیوار شعور ندارد که اراده کند خراب شود.  


دلیل علامه طباطبایی، برای اینکه «اردنا» در آیه ۱۶ سوره اسراء به معنای حقیقی آن به کار نرفته این است که شامل هیچ کدام از دو قسم اراده تشریعی و اراده تکوینی نمی‌شود. اراده تکوینی این است که خدا اراده کرده باشد چیزی محقق شود، که در این صورت بدون هیچ شرط و قیدی و بدون فاصله تحقق می‌یابد. بر اساس آیه ۱۶ سوره اسراء خدا اراده کرده عذاب نازل شود، ولی بلافاصله نازل نشده است؛ بنابراین منظور از این اراده، اراده تکوینی نیست. مراد از اراده در این آیه اراده تشریعی نیز نیست؛ زیرا اراده تشریعی به افعال مکلفان تعلق می‌گیرد و در این آیه چنین نیست.  
دلیل علامه طباطبایی، برای اینکه «اردنا» در آیه ۱۶ سوره اسراء به معنای حقیقی آن به کار نرفته این است که شامل هیچ کدام از دو قسم [[اراده تشریعی]] و [[اراده تکوینی]] نمی‌شود. اراده تکوینی این است که خدا اراده کرده باشد چیزی محقق شود، که در این صورت بدون هیچ شرط و قیدی و بلافاصله تحقق می‌یابد. بر اساس آیه ۱۶ سوره اسراء خدا اراده کرده عذاب نازل شود، ولی بلافاصله نازل نشده است؛ بنابراین منظور از این اراده، اراده تکوینی نیست. مراد از اراده در این آیه، اراده تشریعی نیز نیست؛ زیرا اراده تشریعی به افعال مکلّفان تعلق می‌گیرد و در این آیه به هلاکت اهل شهر تعلق گرفته نه افعال مکفان.{{مدرک|date=سپتامبر ۲۰۲۱}}


== مراد از امرنا ==
== مراد از امرنا ==
بسیاری از مفسران معتقدند مراد از «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»، این است که خدا خوشگذرانان را به اطاعت الهی امر می‌کند؛ ولی آنها مخالفت می‌کنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۶۲۶؛ ابن عاشور، محمد طاهر، تفسیر التحریر و التنویر، ج۱۴، ص۴۴.</ref> برخی گمان کرده‌اند که مراد از آیه، امر خدا به معصیت و فساد است؛ این معنا را نادرست دانسته‌اند زیرا با هیچ کدام از امر تشریعی و امر تکوینی خدا سازگاری ندارد. امر تشریعی خدا به گناه درست نیست؛ زیرا بر اساس آیه ۲۸ سوره اعراف خدا به فحشا امر نمی‌کند. امر تکوینی او به گناه نیز درست نیست؛ زیرا امر تکوینی خدا به چیزی باعث می‌شود آن چیز محقق شود؛ در این صورت، اعمال خوشگذرانان بدون اختیار خواهد بود و وقتی بدون اختیار باشد گناه شمرده نمی‌شود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۶۰.</ref>
بسیاری از [[مفسران]] معتقدند مراد از «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»، این است که خدا «مترفین؛ خوشگذرانان» را به اطاعت الهی امر می‌کند؛ ولی آنها مخالفت می‌کنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۶۲۶؛ ابن عاشور، محمد طاهر، تفسیر التحریر و التنویر، ج۱۴، ص۴۴.</ref> برخی گمان کرده‌اند که مراد از آیه، امر خدا به معصیت و فساد است؛ این معنا را نادرست دانسته‌اند زیرا در این صورت، با هیچ کدام از [[امر تشریعی]] و [[امر تکوینی|امر تکوینی خدا]] سازگاری ندارد. امر تشریعی خدا به گناه درست نیست؛ زیرا بر اساس آیه ۲۸ سوره اعراف خدا به فحشا امر نمی‌کند. امر تکوینی او به گناه نیز درست نیست؛ زیرا امر تکوینی او به چیزی، باعث می‌شود آن چیز محقق شود؛ در این صورت، اعمال مترفین (خوشگذرانان) بدون اختیار خواهد بود و وقتی بدون اختیار باشد گناه شمرده نمی‌شود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۶۰.</ref>


خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بیان دستوراتش کسی را مؤاخذه و مجازات نمی‌کند، بلکه نخست به بیان فرمان‌هایش می‌پردازد، اگر مردم از در اطاعت وارد شدند و آنها را پذیرا گشتند چه بهتر که سعادت دنیا و آخرت‌شان در آنست و اگر به فسق و مخالفت برخاستند و همه را زیر پا گذاشتند، اینجا است که فرمان عذاب در باره آنها تحقق می‌پذیرد و به دنبال آن هلاکت است.
شاهد دیگر این دانسته شده که خدا پیش از اتمام حجت و بیان دستوراتش کسی را مجازات نمی‌کند؛ بلکه نخست فرمان‌هایش را بیان می‌کند، اگر مردم به [[فسق]] و مخالفت پرداختند فرمان [[عذاب دنیوی|عذاب]] را صادر می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج۱۲، ص۵۹.</ref>
 
اگر درست در آیه دقت کنیم، چهار مرحله مشخص برای این برنامه بیان شده است:
 
# مرحله اوامر (و نواهی).
# مرحله فسق و مخالفت.
# مرحله استحقاق مجازات.
۴- مرحله هلاکت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج۱۲، ص۵۹.</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}

نسخهٔ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۸

سؤال

همه مترجمان آیه ۱۶ سوره إسراء را با تعبیر «هنگامی که بخواهیم شهر ودیاری را نابود کنیم..» معنی کرده‌اند. یعنی صحبت از بحث جدی قصد انجام عذاب است، هیچ‌کجا نگفتند وقتی هلاک آن‌ها نزدیک می‌شود! پس چرا برخی از مفسران، آیه را به نزدیک شدن عذاب ترجمه می‌کنند؟

ثروتمندان به خاطر گناهان‌شان مستحق عذاب هستند و با اینکه حجت برآن‌ها تمام شده باز لجاجت کردند، پس هلاکت‌شان نزدیک است، دیگر چرا خدا آنها را امر به انحراف و فساد می‌کند تا در معاصی غوطه ور بشوند؟ چرا کلمه امر را آورده است. اینجوری یعنی خدا خودش خواسته که آنها عذاب بشوند؟ چرا خدا امر به اصلاح نکرد؟


مقصود از اراده الهی در این آیه، نزدیک شدن زمان عذاب است. امر به مترفین بر خلاف برداشتی که صورت گرفته، امر به معصیت نیست، بلکه امر آنها به اطاعت است یعنی خدا آنها را به اطاعت فرمان داد اما آنها به جای اطاعت، معصیت کردند و از کلمه «فَفَسقُوا» نیز می‌توان به روشنی این مطلب را دریافت، زیرا فسق در جایی معنا پیدا می‌کند که شخص به اطاعت امر شود و نافرمانی کند.

آیه و ترجمه

مراد از اردنا

علامه طباطبایی مفسر شیعه معتقد است «اَرَدْنا» در آیه ۱۶ سوره اسراء در معنای مجازی و به معنای «نزدیک شدن» به کار رفته است. چنانکه در زبان فارسی گفته می‌شود «فلان شخص وقتی می‌خواست بمیرد، وصیت کرد.» منظور از خواستن در این جمله اراده برای مردن نیست، بلکه مقصود آن است که «وقتی مرگش نزدیک شد». در آیه ۷۷ سوره کهف نیز، اراده به معنای نزدیک شدن به‌کار رفته است. در این آیه آمده است: ﴿فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ؛ دیواری یافتند که می‌خواست خراب شود(کهف:۷۷) مقصود این است که «دیوار نزدیک بود خراب شود»؛ زیرا دیوار شعور ندارد که اراده کند خراب شود.

دلیل علامه طباطبایی، برای اینکه «اردنا» در آیه ۱۶ سوره اسراء به معنای حقیقی آن به کار نرفته این است که شامل هیچ کدام از دو قسم اراده تشریعی و اراده تکوینی نمی‌شود. اراده تکوینی این است که خدا اراده کرده باشد چیزی محقق شود، که در این صورت بدون هیچ شرط و قیدی و بلافاصله تحقق می‌یابد. بر اساس آیه ۱۶ سوره اسراء خدا اراده کرده عذاب نازل شود، ولی بلافاصله نازل نشده است؛ بنابراین منظور از این اراده، اراده تکوینی نیست. مراد از اراده در این آیه، اراده تشریعی نیز نیست؛ زیرا اراده تشریعی به افعال مکلّفان تعلق می‌گیرد و در این آیه به هلاکت اهل شهر تعلق گرفته نه افعال مکفان.[نیازمند منبع]

مراد از امرنا

بسیاری از مفسران معتقدند مراد از «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»، این است که خدا «مترفین؛ خوشگذرانان» را به اطاعت الهی امر می‌کند؛ ولی آنها مخالفت می‌کنند.[۱] برخی گمان کرده‌اند که مراد از آیه، امر خدا به معصیت و فساد است؛ این معنا را نادرست دانسته‌اند زیرا در این صورت، با هیچ کدام از امر تشریعی و امر تکوینی خدا سازگاری ندارد. امر تشریعی خدا به گناه درست نیست؛ زیرا بر اساس آیه ۲۸ سوره اعراف خدا به فحشا امر نمی‌کند. امر تکوینی او به گناه نیز درست نیست؛ زیرا امر تکوینی او به چیزی، باعث می‌شود آن چیز محقق شود؛ در این صورت، اعمال مترفین (خوشگذرانان) بدون اختیار خواهد بود و وقتی بدون اختیار باشد گناه شمرده نمی‌شود.[۲]

شاهد دیگر این دانسته شده که خدا پیش از اتمام حجت و بیان دستوراتش کسی را مجازات نمی‌کند؛ بلکه نخست فرمان‌هایش را بیان می‌کند، اگر مردم به فسق و مخالفت پرداختند فرمان عذاب را صادر می‌کند.[۳]


منابع

  1. برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۶۲۶؛ ابن عاشور، محمد طاهر، تفسیر التحریر و التنویر، ج۱۴، ص۴۴.
  2. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۶۰.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج۱۲، ص۵۹.