اختیار انسان‌ها در به‌دست آوردن کفر یا ایمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خلقت کفار چگونه با عدل الهی سازگاری دارد؟ آیا خداوندی که علت تامه موجودات است نمی‌توانست انسان کافر را، کافر خلق نکند؟
چرا خداوندی که علت تامه موجودات است انسان کافر را، کافر خلق کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}خداوند کافران را به عنوان انسان آفریده، و کفر کافر مخلوق خداوند نیست. علت کفر را خداوند به وجود نیاورده تا بتوانیم کفر کافر را به اراده خداوند برگشت دهیم. انسان‌ها با اختیار خود اموری را انتخاب کرده و سبب ایجاد علت کفر شده‌اند.
{{پاسخ}}
[[ایمان]] و [[کفر]] را از صفاتی دانسته‌اند که انسان‌ها در به دست آوردن آن‌ها اختیار دارند. [[خداوند]] همه [[انسان|انسان‌ها]] را با [[اختیار]] آفریده و چنین نیست که [[کافر]] از ابتدا کافر [[خلقت|خلق]] شده باشد.


همچنین کفر کافران را نمی‌توان براساس کفر قضا و قدر الهی دانست. قدر عینی عبارت است از خصوصیاتی که شیء در زمان محقق شدنش از علت‌های خود می‌گیرد و قضاء عینی عبارت است از ضرورت وجود شیء در زمانی که عله تامه آن موجود باشد. بر این اساس، با تحقق علت، معلول نیز باید به مقتضای قضای عینی الهی محقق شود و این تخلف پذیر نیست. حال اگر این موجود انسان شد به مقتضای حکمت الهی، مختار است، می‌تواند به اختیار خود، کفر یا ایمان را انتخاب کند. در اینجا نمی‌توان گفت خداوند، شخص را کافر آفریده است؛ زیرا کفر صفتی عارضی است که قابل تغییر است.
بر اساس [[قضا و قدر|قضا و قدر الهی]] نیز، کافر به صورت کافر خلق نشده است؛ بلکه انسانی مختار آفریده شده و زمانی که عوامل کفر یا ایمان را به‌وجود آورد، به نتیجه آن خواهد رسید. این فرایند انتخاب ایمان یا کفر، با این‌که در [[علم خداوند]] وجود دارد اما منافاتی با اختیار انسان نداشته و انسان با اختیار خود دست به انتخاب زده است.


== تولد انسان با اختیار ==
== اختیار انسان از ابتدای تولد ==
خداوند همه انسان‌ها را چه مؤمن و چه کافر به صورت انسان می‌آفریند. او کافر را به صورت کافر خلق نمی‌کند. هر فردی بر اساس قواعد حاکم بر طبیعت به وسیله والدین و نطقه‌ای که منعقد می‌شود به صورت انسان متولد شده و با افعالی که به اختیار خود انجام می‌دهد، کافر یا مؤمن می‌شود.  
[[خداوند]] همه [[انسان|انسان‌ها]] را براساس [[حکمت خدا|حکمت]] و [[عدل الهی|عدل]] خود، با [[اختیار]] می‌آفریند و [[کافر]] را به صورت کافر [[خلقت|خلق]] نمی‌کند. هر فردی بر اساس قواعد حاکم بر طبیعت، به صورت انسان متولد شده و با افعالی که به اختیار خود انجام می‌دهد، کافر یا [[مؤمن]] می‌شود. بنابراین، [[ایمان]] و کفر دو صفت است که انسان‌ها در متصف شدن به آن اختیار دارند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵، باب قضاء و قدر، ح۲.</ref> 


بنابراین، ایمان و کفر دو صفت است که انسان‌ها در متصف شدن به آن اختیار دارند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵، باب قضاء و قدر، ح۲.</ref>
خداوند پس از [[آفرینش انسان]] و اختیار دادن به او، به رستگاری آنها نیز کمک کرده است؛ فرستادن پیامبران، نزول کتاب‌های آسمانی، اعطای [[تفکر|قدرت تفکر]] برای تشخیص راه درست و تشویق به [[پاداش]] و ترساندن از [[عذاب]]، برخی از راه‌هایی است که خداوند برای مؤمن شدن، در اختیار همه انسان‌ها قرار داده است.<ref>ترجمه و شرح فارسی کشف المراد ترجمه و شرح تجرید الاعتقاد، ابوالحسن شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۷۶، نوبت چاپ هشتم، ص۴۶۰.</ref>
 
انسان‌ها طبق حکمت الهی و عدل الهی<ref>محاضرات فی الالهیات، ص۱۶۴.</ref> مختار آفریده شده‌اند. برخی از انسان‌ها با اختیار خود اموری را انتخاب کرده و باعث ایجاد علت تامه برای کفر شده‌اند؛ پس کفر کافر در نتیجه انتخاب خود او بوده است.
 
خداوند پس از خلقت انسان و اعطای اختیار به او، به رستگاری انسان‌ها نیز کمک کرده است؛ عواملی که سبب کفر می‌گردد را بیان کرده و با وعد و وعید خود، انسان‌ها را تشویق کرده به سوی اطاعت الهی بروند.<ref>ترجمه و شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۶۰.</ref> همچنین به انسان قدرت تفکر داده تا به عقل خود، حسن و قبح افعال را تشخیص دهد. رسولانی را برای تذکر دادن فرستاده تا مردم را هدایت کنند و معجزاتی را همراه آنها فرستاده است تا مردم یقین به حقانیت آنها کنند.
 
 
خداوند علم به این دارد که انسان با اختیار خود به کدام سو حرکت می‌کند، ولی اقتضای خلقت حکیمانه آن است که هر شخصی که لیاقت وجود پیدا کردن را دارد، خلق کند و او را به کمال لایق خودش برساند، یکی کمالات را دنیوی می‌بیند و به همان‌ها راضی می‌شود و دیگری به کمالات دنیوی و اخروی هر دو توجه می‌کند و خود را تحت ولایت عقل و رسولان قرار می‌دهد تا از نعمت‌های هر دو جهان استفاده بکند.


== قضا و قدر و اختیار انسان ==
== قضا و قدر و اختیار انسان ==
قضا و قدر تکوینی به دو قسم علمی و عینی تقسیم می‌شود:
[[قضا و قدر|قضا و قدر الهی]] با [[اختیار انسان]] سازگاری دارد. براساس قضا و قدر الهی، کافر به صورت کافر خلق نشده؛ بلکه انسانی مختار آفریده شده که کفر را اختیار کرده است.
 
الف: قضا و قدر تکوینی علمی عبارت است: علم خداوند به حدود اشیاء و خصوصیات آنها قبل از ایجاد کردن آنها و قضاء علمی یعنی علم خداوند به این که وجود اشیاء و از بین رفتن آنها زمانی که تمامی علت‌های این دو امر وجود داشته باشد ضروری است.


ب) قضا و قدر تکوینی عینی: این دو نوع از قضاء و قدر در متن واقع و تحقق بیرونی اشیاء می‌باشد. تقدیر عینی عبارت است از خصوصیاتی که شیء در زمان محقق شدنش از علت‌های خود در وجود خارجی می‌گیرد و قضاء عینی عبارت است از ضرورت وجود شیء در زمانی که عله تامه آن موجود باشد.<ref>محاضرات فی الالهیات، ص۲۲۵ ـ ۲۳۴ ـ ۲۲۳.</ref>
قضا و قدر الهی به تشریعی و تکوینی تقسیم شده است:
* '''قضا و قدر تشریعی''' یعنی دستوراتی که خداوند به واسطه کتاب آسمانی و به واسطه [[پیامبران]] و [[امامان(ع)]] فرستاده است. بر اساس قضا و قدر تشریعی اگر فرد با قدرتی که خداوند به او داده دستورات او را پیروی کند [[رستگار]] شده و هر کس نافرمانی کند دچار [[عذاب]] خواهد شد؛ بنابراین قضا و قدر تشریعی با اختیار انسان سازگار است.
* '''قضا و قدر تکوینی''' همان حقایقی است که در [[هستی]]، وجود دارد و به دو قسم عِلْمی و عِیْنی تقسیم شده است:
::* قضا و قدر تکوینیِ علمی: تقدیر علمی یعنی خدا به حدود و ویژگی‌های اشیاء قبل از ایجاد آنها آگاه است. قضاء علمی یعنی [[علم خدا|علم خداوند]] به اینکه وجود شیء وقتی همه علت‌های آن موجود باشد، ضروری است، و از بین رفتن شیء زمانی که همه علت‌های آن موجود باشد، ضروری است.
::* قضا و قدر تکوینیِ عینی: تقدیر عینی عبارت است از اینکه شیء هنگام محقق شدنش در عالم بیرون، از علت‌های خود در وجود خارجی ویژگی‌هایی می‌گیرد. قضاء عینی عبارت است از ضروری بودن وجود شیء در زمانی که علت تامه آن، موجود باشد.<ref>محاضرات فی الالهیات، ص۲۲۵ ـ ۲۳۴ ـ ۲۲۳.</ref>


طبق سنت الهی، با تحقق علت، معلول نیز باید به مقتضای قضای عینی الهی محقق شود و این تخلف پذیر نیست. حال اگر این موجود انسان شد به مقتضای حکمت الهی، مختار است، می‌تواند به اختیار خود، کفر یا ایمان را انتخاب کند. در اینجا نمی‌توان گفت خداوند، شخص را کافر آفریده است؛ زیرا کفر صفتی عارضی است که قابل تغییر است.<ref>نحل / ۷۸.</ref>
به مقتضای قضا و قدر عینیِ الهی، با تحقق علت، معلول نیز باید محقق شود؛ اگر این موجود انسان باشد، به مقتضای [[حکمت الهی]] مختار است، می‌تواند به اختیار خود، کفر یا ایمان را انتخاب کند؛ بنابراین خداوند، شخص را کافر نیافریده است. کفر صفتی عارضی است که قابل تغییر است.


همچنین باید توجه داشت که عالم تشریع و تکوین، دو عالم مجزا از هم هستند. خداوند این گونه نظام را پدیدآورده است که انسان در عالم تشریع مختار است و می‌تواند هر عملی خواست انجام دهد و از اعمال خود نتایجی را توقع داشته باشد.
همچنین باید توجه داشت که عالم تشریع و تکوین، دو عالم مجزا از هم هستند. خداوند این گونه نظام را پدیدآورده است که انسان در عالم تشریع مختار است و می‌تواند هر عملی خواست انجام دهد و از اعمال خود نتایجی را توقع داشته باشد.
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۴: خط ۳۱:
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = عدل الهی
| شاخه فرعی۱ = عدل الهی
|شاخه فرعی۲ = عدل
| شاخه فرعی۲ = عدل
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده =  
| بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۰

سؤال

چرا خداوندی که علت تامه موجودات است انسان کافر را، کافر خلق کرد؟

ایمان و کفر را از صفاتی دانسته‌اند که انسان‌ها در به دست آوردن آن‌ها اختیار دارند. خداوند همه انسان‌ها را با اختیار آفریده و چنین نیست که کافر از ابتدا کافر خلق شده باشد.

بر اساس قضا و قدر الهی نیز، کافر به صورت کافر خلق نشده است؛ بلکه انسانی مختار آفریده شده و زمانی که عوامل کفر یا ایمان را به‌وجود آورد، به نتیجه آن خواهد رسید. این فرایند انتخاب ایمان یا کفر، با این‌که در علم خداوند وجود دارد اما منافاتی با اختیار انسان نداشته و انسان با اختیار خود دست به انتخاب زده است.

اختیار انسان از ابتدای تولد

خداوند همه انسان‌ها را براساس حکمت و عدل خود، با اختیار می‌آفریند و کافر را به صورت کافر خلق نمی‌کند. هر فردی بر اساس قواعد حاکم بر طبیعت، به صورت انسان متولد شده و با افعالی که به اختیار خود انجام می‌دهد، کافر یا مؤمن می‌شود. بنابراین، ایمان و کفر دو صفت است که انسان‌ها در متصف شدن به آن اختیار دارند.[۱]

خداوند پس از آفرینش انسان و اختیار دادن به او، به رستگاری آنها نیز کمک کرده است؛ فرستادن پیامبران، نزول کتاب‌های آسمانی، اعطای قدرت تفکر برای تشخیص راه درست و تشویق به پاداش و ترساندن از عذاب، برخی از راه‌هایی است که خداوند برای مؤمن شدن، در اختیار همه انسان‌ها قرار داده است.[۲]

قضا و قدر و اختیار انسان

قضا و قدر الهی با اختیار انسان سازگاری دارد. براساس قضا و قدر الهی، کافر به صورت کافر خلق نشده؛ بلکه انسانی مختار آفریده شده که کفر را اختیار کرده است.

قضا و قدر الهی به تشریعی و تکوینی تقسیم شده است:

  • قضا و قدر تشریعی یعنی دستوراتی که خداوند به واسطه کتاب آسمانی و به واسطه پیامبران و امامان(ع) فرستاده است. بر اساس قضا و قدر تشریعی اگر فرد با قدرتی که خداوند به او داده دستورات او را پیروی کند رستگار شده و هر کس نافرمانی کند دچار عذاب خواهد شد؛ بنابراین قضا و قدر تشریعی با اختیار انسان سازگار است.
  • قضا و قدر تکوینی همان حقایقی است که در هستی، وجود دارد و به دو قسم عِلْمی و عِیْنی تقسیم شده است:
  • قضا و قدر تکوینیِ علمی: تقدیر علمی یعنی خدا به حدود و ویژگی‌های اشیاء قبل از ایجاد آنها آگاه است. قضاء علمی یعنی علم خداوند به اینکه وجود شیء وقتی همه علت‌های آن موجود باشد، ضروری است، و از بین رفتن شیء زمانی که همه علت‌های آن موجود باشد، ضروری است.
  • قضا و قدر تکوینیِ عینی: تقدیر عینی عبارت است از اینکه شیء هنگام محقق شدنش در عالم بیرون، از علت‌های خود در وجود خارجی ویژگی‌هایی می‌گیرد. قضاء عینی عبارت است از ضروری بودن وجود شیء در زمانی که علت تامه آن، موجود باشد.[۳]

به مقتضای قضا و قدر عینیِ الهی، با تحقق علت، معلول نیز باید محقق شود؛ اگر این موجود انسان باشد، به مقتضای حکمت الهی مختار است، می‌تواند به اختیار خود، کفر یا ایمان را انتخاب کند؛ بنابراین خداوند، شخص را کافر نیافریده است. کفر صفتی عارضی است که قابل تغییر است.

همچنین باید توجه داشت که عالم تشریع و تکوین، دو عالم مجزا از هم هستند. خداوند این گونه نظام را پدیدآورده است که انسان در عالم تشریع مختار است و می‌تواند هر عملی خواست انجام دهد و از اعمال خود نتایجی را توقع داشته باشد.


منابع

  1. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵، باب قضاء و قدر، ح۲.
  2. ترجمه و شرح فارسی کشف المراد ترجمه و شرح تجرید الاعتقاد، ابوالحسن شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۷۶، نوبت چاپ هشتم، ص۴۶۰.
  3. محاضرات فی الالهیات، ص۲۲۵ ـ ۲۳۴ ـ ۲۲۳.