احترام صحابه از نگاه شیعه

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۸ توسط Rafiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} صحابه از دیدگاه شیعه آیا از نظر شیعه همه صحابه قابل احترام هستند؟...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

صحابه از دیدگاه شیعه

آیا از نظر شیعه همه صحابه قابل احترام هستند؟

داوری شیعیان درباره صحابه و یاران پیامبر نه بر اساس تقلید و تبعیت از اهل سنت است و نه بر اساس دشمنی و عناد از آنان، بلکه مبتنی بر دلائل دینی و واقعیات تاریخی می‌باشد. شیعه بر اساس این دلایل صحابه را مورد ارزیابی قرار داده آنانی را که واقعا دارای ایمان محکم بوده و از پیامبر اسلام(ص) صادقانه پیروی کرده اند واجب الاحترام می دانند اما آنانی را که به دستورات پیامبر(ص) و اسلام پای بند نبوده اند مورد نکوهش قرار می دهد. این قضاوت مطابق با مقتضای عقل، تاریخ، آیات قرآن و احادیث نبوی است.

تقوای الهی معیار ارزش انسان

شیعه با معیاری که درآیه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم»[۱] مطرح شده به سراغ شناخت و تحلیل شخصیت و عملکرد صحابه می¬روند و آنها را به دو گروه که یکی مثبت و شایسته احترام و دیگری منفی و نه تنها شایسته احترام بلکه مستحق سر زنش هستند، ارز یابی می¬کنند. آنهایی را که به آرمانهای مقدس رسول اکرم و آموزه¬های دین وفادار بوده و عملاً التزام خود را به این امور ثابت کرده اند، مثبت و خوب ارزیابی کرده و مستحق احترام می¬دانند اما آنانی را که علارغم همراهی ظاهری شان با رسول اکرم(ص)، در عمل به دستورات و آرمانهای آن حضرت پای بند نبوده اند، منفی و بد ارزیابی کرده و شایسته احترام نمی¬دانند.

قضاوت تاریخی درباره اصحاب

طبق مستندات تاریخی، در میان اصحاب پیامبر(ص) وجود افراد ناباب، در میان یاران و اصحاب پیامبر غیر قابل انکار است. یعنی از نظر تاریخی همانگونه که انسانهای پاک، مؤمن و شایسته احترام در میان یاران پیامبر بوده¬اند به همان ترتیب انسان¬های مغرض، دو رو و ناپاک هم وجود داشته¬اند. البته این واقعیت علاوه بر اینکه مبتنی بر دلائل دینی و تاریخی محکم و خدشه ناپذیر است، منطبق بر واقعیت¬های عقلانی و جامعه شناختی نیز می¬باشد؛ زیرا این یک مسئله طبیعی است که در هر جمعی همانگونه که انسان¬های خوب و شایسته ممکن است وجود داشته باشد انسانهای منفی و ناباب، نیز ممکن است موجود باشند.

خبر دادن قرآن از وجود منافقان در میان اصحاب

قرآن کریم خطاب به پیامبر اسلام(ص) در آیه «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَه مَرَدُوا عَلَى النِّفاق»[۲] از وجود منافقان در میان اصحاب خبر می دهد و می گوید در میان كسانى كه در اطراف شما هستند گروهى از منافقان وجود دارند و در خود مدینه و از اهل این شهر نیز گروهى هستند كه نفاق را تا سرحد سركشى و طغیان رسانده و سخت به آن پایبندند، سپس خطاب به شخص پیامبر با جمله «لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُم» می فرماید که تو ای پیامبر آنها را نمى‏شناسى ولى ما مى‏شناسیم. از این آیه شریفه استفاده می¬شود که برخی از افراد با اینکه در داخل شهر مدینه بودند و با رسول اکرم حشر و نشر داشته¬اند اما در عین حال منافق بوده¬اند.

دلایل حدیثی بر وجود منافقان در میان اصحاب

۱. در صحیح مسلم حدیثی از رسول اکرم(ص) به این مضمون نقل شده که: «فی أصحابی اثنا عشر منافقا فیهم ثمانیه لا یدخلون الجنه حتى یلج الجمل فی سم الخیاط؛[۳] در میان اصحاب من دوازده نفر منافق هستند که هشت نفر آنان به بهشت نمی¬روند تا این که شتری از سوراخ سوزن رد شود» این حدیث به صراحت از وجود منافقان در میان اصحاب خبر می دهد.

۲. بنابر نقل عبدالله بن مسعود پیامبر اکرم(ص) با این کلام خود که فرموده است: «إِنَّ فِیكُمْ مُنَافِقِینَ فَمَنْ سَمَّیتُ فَلْیقُمْ ثُمَّ قَالَ: قُمْ یا فُلاَنُ، ثُمَّ یا فُلاَنُ، ثُمَّ یا فُلاَنُ، حَتَّى سَمَّى سِتَّه وَثَلاَثِینَ رَجُلاً؛[۴] به درستی که در میان شما عده¬ای منافق هستند؛ هر کس را که نام بردم باید بایستد؛ سپس فرمودند فلانی بایست؛ فلانی بایست؛ فلانی بایست تا اینکه سی و شش نفر را نام بردند»‌. براساس این روایت رسول اکرم از میان کسانی که با آن حضرت همراه بوده¬اند تعداد سی و شش نفر را به عنوان منافق معرفی کرده¬اند؛ اما اینکه راوی اسم آنها را ذکر نکرده شاید به خاطر ملاحظاتی بوده و یا شاید او به نام ذکر کرده باشد و افرادی بعد از او اسم آنها را حذف کرده باشد.

سخن سید شرف الدین درباره صحابه

کسی که اطلاع از نظر ما در مورد صحابه داشته باشد می‌داند که میانه‌روترین نظرها است؛ زیرا نه مانند غلاتی که همه ایشان را تکفیر کرده‌اند، زیاده روی کرده و نه مانند جمهور (اهل سنت) که همه ایشان را مورد اعتماد شمرده‌اند، سهل‌انگاری نموده¬ایم. ما اگر چه صحابه بودن را به تنهایی فضیلتی والا می¬دانیم اما آن را سبب عصمت (از گناه و عدالت) نمی‌دانیم¬؛ صحابه از این جهت مانند دیگران هستند که در بین ایشان عادل دیده می¬شود که ایشان بزرگان و علما و اولیاء در بین صحابه هستند؛ و در بین صحابه سرکشان نیز یافت می‌شوند؛ و ایشان اهل گناه و از منافقان هستند؛ و در بین ایشان مجهول الحال نیز وجود دارد. ما به عادلان ایشان تمسک جسته و در دنیا و آخرت ایشان را دوست خواهیم داشت و از منافقان آنها تبری جسته و در مورد مجهول الحال آنان توقف می کنیم.[۵]


منابع

  1. حجرات ۱۳.
  2. توبه، ۱۰۱.
  3. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت، بی تا، ج۸، ص۱۲۲.
  4. بوصیری، احمد بن ابی بکر بن اسماعیل ، اتحاف الخیره المهره بزوائد المسانید العشره، ریاض، دار الوطن، چ۱، ۱۴۲۰، ج۸، ص۸۷.
  5. سید شرف الدین عاملی، اجوبه مسائل جارالله، مطبعه العرفان، صیدا، چ۳، ۱۳۷۳، ص۱۴.