آیه اکمال دین در منابع اهل‌سنت

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۲ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}}سؤال: آيا مورخين و محدثين اهل سنت نيز تفسير ما از آيه اكمال دين (آيه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سؤال: آيا مورخين و محدثين اهل سنت نيز تفسير ما از آيه اكمال دين (آيه سوم سوره مائده) را قبول دارند؟

جلال الدين سيوطي در تفسير خود چنين نقل مي كند: «در ذيل تفسير آيه سوم مائده. ابن مردويه و خطيب و ابن عساكر از أبي هريره نقل كرده اند: روز عيد غدير خم و آن ۱۸ ذي الحجّه زماني بود كه: پيامبر اکرم(ص) فرمود : «من كنت مولاه فعلي مولاه ، فانزل الآيه اليوم اكملت لكم دينكم».

حضرت رسول(ص) فرمود: هر كس من مولاي اويم علي(ع) مولاي اوست پس آيه (فوق) نازل شد.[۱]

عبيدالله بن احمد حسكاني در شواهد التنزيل لقواعد التفضيل در ذيل آيه فوق چنين نقل مي كند: به نقل از ابي سعيد الخدري: «أن رسول الله لمّا نزلت (عليه) هذه آلآيه قال: الله اكبر علي اكمال الدين و اتمام النعمه و رضا الربّ برسالتي و ولايه علي بن ابي طالب من بعدي ثم قال: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و النصر من نصر و اخذل من خذله؛ ترجمه: همانا رسول خدا(ص) زماني اين آيه بر ايشان نازل شد فرمود: الله اكبر بر اكمال و اتمام دين و نعمتش و همانا خداوند بر رسالت من و ولايت علي(ع) بعد از من راضي گشت و بعد از آن چنين فرمود: هر كس من مولاي اويم پس علي(ع) مولاي اوست خدايا دوستدارش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن شمار و يارانش را ياري و مخالفانش را ذليل و خارگردان».[۲]

أخبرنا الحاکم الوالد عن أبي حفص بن شاهين عن أبي هريره: هر كس روز عيد غدير خم روزه بگيرد مثل ۶۰ ماه است به خاطر آن كه حضرت رسول دست حضرت علي(ع) را گرفته و فرمود من كنت مولاه فعلي مولاه فقال له عمر بن خطاب بخ بخ لك يا ابن ابي طالب».[۳]

ابن عساكر در تاريخ دمشق چنين آورده است: به نقل از ابو سعيد خدري: چون پيامبر(ص) علي(ع) را در غدير خم نصب كرد و به ولايت او ندا داد جبرئيل(ع) با اين ايه بر او فرود آمد: امروز دين شما را برايتان كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را برايتان پسنديدم».[۴]

كتاب تاريخ بغداد: به نقل از ابو هريره: «هر كس روز هجدهم ذي الحجه را روزه بگيرد روزه ۶۰ ماه برايش نوشته مي شود و آن همان روز غدير خم است هنگامي كه پيامبر(ص) دست علي(ع) را گرفت و گفت آيا من ولي مومنان نيستم؟ گفتند چرا و ادامه خطبه غدير و... كه در آخر فرمود من كنت مولاه فعلي مولاه و إلي آخر و خداوند اين آيه را بر پيامبر(ص) نازل كرد: امروز دينتان را برايتان كامل كردم و ادمه آن (آيه سوم سوره مائده)».[۵]

احمد بن حنبل: به نقل از علي بن حكيم اودي: «ما شهادت مي دهيم كه از رسول خدا(ص) شنيديم كه براي علي رضي الله عنه در روز غدير خم چنين فرمود: آيا خداوند اولي بر مومنين نيست؟ همگي گفتند بلي سپس پيامبر(ص) فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه وال من والاه و عاد من عاداه».[۶]

همين مطلب را شيخ محمد عبده در تفسير المنار خود جلد ۶ صفحه ۴۶۴ و ۴۶۵ به همين صورت آورده است.

محمّد بن شافعي در كتاب مطالب السئول در صفحه ۱۶ خود از ترمذي از كتاب صحيح ترمذي كه او با اسناد خود از زيد بن ارقم روايت كرده است و در آن اشاره به غدير خم و انتساب حضرت علي(ع) به عنوان ولايت بعد از رسول معرفي كرده است.

«شمس الدين ذهبي شافعي دانشمند و مورّخ معروف اهل سنّت نيز از كثرت اسناد و روايت وارده در مورد ولايت حضرت علي(ع) و آيه سوم مائده و غدير خم اظهار تعجّب و شگفتي مي كند».[۷]

چنان چه ملاحظه مي شود اين منابع و سخنان فقط قسمت ناچيز و خيلي اندک كه از منابع و سخنان اهل سنت در مورد آيه فوق الذكر مي باشد كه مي توان صورت تفصيلي آنها را در كتاب هاي زير مشاهده كرد:

۱. كتاب ولايت، نوشته دانشمند معروف سنّي ابن جرير طبري.

۲، تفسير ابن كثير، ج۲، ص۱۴.

۳. مناقب خوارزمي، طبع نجف، ص۱۳۰ قسمت روايات عامّه و خاصّه در حديث غدير.

۴. كتاب اثبات الهداه، ج۳، ص۵۴۳.

۵. معجم الادباء، ج۱۸، ص۸۰.

۶. دهها كتاب ديگر از اهل سنت كه به برخي از نويسندگان آن ها در زير اشاره مي كنيم:

الف) كتب تاريخي: ابن قتيبه، ابن زولاق، شهرستاني، ابن اثير، ابن ابي الحديد، و غيره.

ب) محدثين اهل سنت مورخين اهل سنت: احمد بن حنبل، حاكم نيشابوري، ترمذي، محمد بن ادريس و غيره.

ج) علماء كلامي اهل سنت: سيد شريف جرجاني، تفتازاني، قوشجي، قاضي عبدالرحمن ايجي و غيره.

د) علماء لغوي اهل سنت: حمودي، ابن دريد و غيره.

منابع

  1. جلال الدين، سيوطي، الدرّ المنثور في تفسير المأثور، قم، انتشارات‌ كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۵۲.
  2. حسكاني، عبيدالله بن احمد، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۱.
  3. شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، همان، ج۱، ص۲۰۰.
  4. ابن عساكر، تاريخ دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷.
  5. خطيب بغدادي، كتاب تاريخ بغداد، انتشارات الموقع الوراق، ج۸، ص۲۹۰ و ۴۹۲.
  6. احمد بن حنبل، مسند احمد، انتشارات موقع الاسلام، ج۱، ص۱۱۸.
  7. شمس الدين ذهبي شافعي، طبقات الشافعيه، ج۲، ص۲۵۴.