آیات قرآن مربوط به سیاست و اداره جامعه دینی

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۶ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} سؤال: کدام یک از آیات و سوره های قرآن مربوط به سیاست و علم اداره...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)



سؤال: کدام یک از آیات و سوره های قرآن مربوط به سیاست و علم اداره جامعه می شود . هم چنین آیا در این مورد سخنی از پیامبراکرم(ص) یا امامان معصوم(ع) داریم و اگر داریم منابع آنها چیست؟

پاسخ: جامعیت و خاتمیت دین اسلام ایجاب می کند که به تمام ابعاد مادی، معنوی، فردی و اجتماعی انسان توجه داشته باشد و برای آن برنامه روشنی ارائه دهد بر این اساس، قرآن به عنوان برنامه زندگی انسان ها و کتابی که برای هدایت همه انسان ها نازل شده است [۱] همه ابعاد زندگی انسان ها را مورد توجه قرار داده و برای آن برنامه و راه مشخصی ارایه نموده است و همانگونه که خداوند متعال می فر ماید: « و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی »[۲] « و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است» و « ما فرطنا فی الکتاب من شی»[۳] « ما هیچ چیز را در این کتاب فرو گذار نکردیم» هر چیزی که انسان ها برای هدایت و دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی بدان نیاز دارند در قرآن کر یم بیان شده است و از هیچ چیز در این زمینه فرو گذار نگردیده است و از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و مسایل سیاسی و امور مربوط به اداره جامعه یکی از ابعاد مهم زندگی او را تشکیل می دهد، قرآن کریم نمی تواند نسبت به این بعد از زندگی انسان بی توجه باشد و برای آن برنامه ای ارائه نداده باشد .

نگاهی گذرا به آیات قرآن کریم به خوبی گویای این نکته است که « قرآن کریم همان گونه که دستورهای عبادی مانند « اقیموا الصلوه»[۴] و « کتب علیکم الصیام »[۵] و دستورهای اخلاقی مانند « لایسخر قوم من قوم»[۶] و « لایغتب بعضکم بعضا»[۷] دارد ، فرامین اجتماعی همچون « انما المؤمنون اخوه »[۸] و « اعتصموا بحبل الله »[۹] و دستور حقوقی و اقتصادی نظیر « اتوا الزکوه»[۱۰] و فرمان جزایی و کیفری چون « السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما»[۱۱] و « الزانیه و الزانی فاجلدوا کل واحد منها مأه جلده »[۱۲] و دستورهای سیاسی و نظامی چون « واعدوا لهم ما استطعتم من قوه»[۱۳] و « ولیجدوا فیکم غلظه» [۱۴]و « جاهد الکفار و المنافقین»[۱۵] نیز دارد . بررسی قرآن کریم نشان می دهد که دین اسلام ، از سویی مبدأ و معاد و وحی و رسالت را به عنوان مسایل اعتقادی طرح نموده و از سوی دیگر ، به بحث از فضایل و رذایل اخلاقی و تحصیل و ترک هر یک پرداخته است و از سوی سوم ، مسایل فردی و عبادی را ارایه نموده و در بعد دیگر ، احکام اجتماعی و اقتصادی و نظامی و سیاسی ، حدود و قصاص و دیات و جنگ و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر را برای حفظ و حراست از احکام دینی و حکومت اسلامی به مسلمانان اعطا فرموده است .»[۱۶]

بدیهی است پرداختن به تمامی آیاتی که مربوط به سیاست و اداره جامعه است در این مقال نمی گنجد از این رو تنها به نمونه هایی از آیات که ناظر به سیاست و اداره جامعه بوده و بیانگر توجه قرآن کریم به این مسأله است را به اختصار اشاره می کنیم .

آیات مربوط به حکومت و حاکمیت

خداوند متعال یکی از اهداف بعثت پیامبران را چنین بیان می فرماید : « و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت »[۱۷] « ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت دوری نماید .» روشن است که دوری از طاغوت و ستمگران و مبارزه با آنها نیازمند وجود حکومت و حاکم است .

همچنین می فرماید « کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین ومبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه » [۱۸] « مردم در آغاز یک دسته بودند ، خداوند پیامران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می کرد ، با آنها نازل نمود تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند ، داوری کنند » در این آیه مسأله رفع اختلاف میان مردم به عنوان یکی از اهداف بعثت انبیاء مطرح شده است . اگر اختلاف میان انسان ها امری طبیعی و قطعی است و اگر رفع اختلاف ها ، امری ضروری برای ایجاد نظم در جامعه بشری و دوری از هرج و مر جاست، موعظه و نصیحت صرف نمی تواند مشکل اجتماعی را حل کند و نیازمند ابزار و ضمانت اجرای لازم است ، از این رو هیچ پیامبر صاحب شریعتی نیامده است مگر آنکه علاوه بر تبشیر و انذار، مسأله حاکمیت را نیز مطرح نموده است . خدای سبحان در این آیه نمی فرماید ، پیامبران به وسیله تعلیم یا تبشیر و انذار ، اختلاف جامعه را رفع می کنند ، بلکه می فرماید به وسیله حکم اختلافات آن را بر می دارند ، زیرا حل اختلاف، بدون حکم و حکومت امکان پذیر نیست .»[۱۹]

در آیه دیگر چنین آمده است « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط » [۲۰]« ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند .» قیام به عدالت در همه جنبه های اجتماع ، اقتصادی ، سیاسی بدون تشکیل حکومت امکان پذیر نیست و نکته جالب در این آیه شریفه اینکه در جمله « لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» از خود جوشى مردم سخن مى‏گويد، نمى‏فرمايد: هدف اين بوده كه انبياء انسانها را وادار به اقامه قسط كنند، بلكه مى‏گويد: هدف اين بوده كه مردم مجرى قسط و عدل باشند آرى مهم اين است كه مردم چنان ساخته شوند كه خود مجرى عدالت گردند، و اين راه را با پاى خويش بپويند.[۲۱]

در قرآن کریم تنها به اصل حکومت بسنده نشده و شرایط و ویژگیهای حاکم مطلوب نیز در برخی آیات اشاره شده است از جمله ؛

« قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم » [۲۲] « یوسف گفت مرا سرپرست خزائن سرزمین مصر قرار ده که نگهدارنده و آگاهم »

« ان الله اصطفاه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم »[۲۳] « خداوند او (طالوت) را بر شما برگزیده و او را در علم و قدرت وسعت بخشیده است »

در این دو آیه شریفه سه ویژگی مهم حاکم یعنی علم وآگاهی ، قدرت و توانمندی لازم و تعهد و امانتداری برشمرده شده است .

علاوه بر اصل حکومت و شرایط و ویژگیهای حاکم مطلوب ، اهداف و عملکرد حکومت نیز در قرآن اشاره شده است آنجا که می فرماید « الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و اتوا الزکاه و امرو ا بالمعروف و نهوا عن المنکر» [۲۴]« آن کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم ، نماز را بر پا می کنند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند .» بر این اساس ، حاکم اسلامی باید در مسیر تحقق احکام اسلامی و برطرف نمودن مشکلات اقتصادی و نیازمندیهای افراد جامعه و ترویج ارزش ها و مقابله با ضد ارزش ها در همه ابعاد اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی گام بردارد .

آیات مربوط به شاخصه ها جامعه سیاسی اسلامی

قرآن کریم در برخی آیات به شاخصه ها و ویژگی های جامعه سیاسی اسلامی که از مباحث مهم سیاست و جامعه شناسی سیاسی است ، اشاره نموده است که به چند مورد در این خصوص اشاره می کنیم.

۱.پیروی و اطاعت از رهبری

در قرآن کریم پیروی و اطاعت از رهبری به عنوان یکی از شاخصه های محوری جامعه سیاسی اسلامی بر شمرده شده است و به مسلمانان دستور داده می شود « یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم »[۲۵] « ای مؤمنان از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امر اطاعت کنید »

این اطاعت و پیروی تنها اختصاص به امور عبادی نداشته و همه فرامین و دستورات فردی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی را شامل می شود و اطلاق و حذف متعلق « اطیعوا» و تکرار آن در مورد پیامبر و اولی الامر بیانگر آن است . هر چند این آیه به دلیل اطلاق اطاعت و بدون قید و شرط بودن آن ، اختصاص به معصوم(ع) دارد ، امّا با توجه به اینکه ولایت فقیه ، تداوم امامت در عصر غیبت می باشد و بر اساس روایات معصومین(ع) – که به نمونه های از آن ها در بخش سیاست در روایات اشاره می کنیم - ایشان از سوی معصوم(ع) برای رهبری و اداره امور جامعه منصوب شده اند و اطاعت و پیروی از ایشان بر اساس فرمان امام لازم شمرده شده است .

۲.حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه و اختلاف

از شاخصه های جامعه سیاسی اسلامی ، حفظ وحدت و پرهیز از هر گونه اختلاف در میان مسلمانان است . دستور خداوند به مسلمانان این است « واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا »[۲۶] « و همگى به ريسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسيله ارتباط ديگر) چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود بياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او در ميان دلهاى شما اُلفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او برادر شديد.»

همچنین قرآن کریم در کنار دستور به وحدت ، به لزوم اصلاح میان مسلمانان و برطرف نمودن اختلافات درونی توجه نموده و می فرماید : «و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی الی امر الله فان فائت فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان الله یحب المقسطین انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم »[۲۷] « هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند در ميان آنها صلح بر قرار سازيد و اگر يكى از آنها بر ديگرى تجاوز كند با طايفه ظالم پيكار كنيد تا به فرمان خدا باز گردد، هر گاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد) در ميان آن دو بر طبق عدالت صلح بر قرار سازيد، و عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت‏پيشه‏گان را دوست دارد. مؤمنان برادر يكديگرند، بنا بر اين ميان دو برادر خود صلح بر قرار سازيد.»

۳. مشارکت سیاسی

یکی از مباحث مهم سیاست ، موضوع مشارکت سیاسی مردم است که قرآن کریم در قالب های مختلف بدان اشاره نموده است از جمله مسأله مشورت و شرکت مردم در تصمیمات حکومتی که قرآن کریم جامعه سیاسی اسلامی را این چنین توصیف می نماید « وامرهم شوری بینهم »[۲۸]« و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست » همچنین به پیامبر اکرم(ص) دستور می دهد که «و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله »[۲۹] « و در کارها با آنان ، مشورت کن و هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن»

در کنار مسأله مشورت، قرآن کریم به موضوع امر به معروف و نهی از منکر نیز به عنوان یکی از مکانیزم های مشارکت سیاسی اشاره نموده است ، زیرا از آنجا که یکی از اهداف حکومت اسلامی که در قرآن کریم بدان اشاره شده است [۳۰] حاکمیت ارزش های دینی و مقابله با ظهور ضد ارزش ها در جامعه است ، اعضای جامعه اسلامی نیز باید نسبت به این مسأله واکنش نشان داده و بی تفاوت نباشند . « کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر » [۳۱]« شما بهترین امتی بودید که برای انسانها آفریده شده اید ، چه اینکه امر به معروف و نهی از منکر می کنید .»

« ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون» [۳۲]« باید از میان شما ، گروهی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.»

این ارزش ها و ضد ارزش ها ابعاد مختلف اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی جامعه را شامل می شود و بیانگر نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی دارد که مربوط به مباحث سیاست و جامعه شناسی سیاسی است .

آیات جهاد و دفاع

بخشی از آیات قرآن کریم مربوط به جهاد و دفاع در برابر دشمنان است که مربوط به سیاست و حکومت است .

« اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر » [۳۳] « به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل گردیده ، اجازه جهاد داده شده است ، چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خداوند بر یاری آنها تواناست »

« وقاتلوا فی سبيل الله الذين يقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين»[۳۴] « و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند ، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوز کاران را دوست ندارد .»

« وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین »[۳۵]« با آنها ( دشمنان ) پیکار کنید تا آتش فتنه خاموش شود ودین مخصوص خدا گردد پس اگر آنها ( از روش نادرست خود) دست برداشتند کردند ، (متعرض آنها نشوید زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست »

« و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیاً واجعل لنا من لدنک نصیراً» [۳۶]« چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که به دست ستمگران تضعیف شده اند ، پیکار نمی کنید ؟ همان افرادی که می گویند پروردگارا ما را از این شهر که اهلش ستمگرند ، بیرون برو از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود ، یار و یاوری برای ما تعیین فرما»

« و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم ...»[۳۷] « در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانايى داريد از« نيرو» آماده سازيد (و همچنين) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد) تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را كه شما نمى‏شناسيد و خدا مى‏شناسد ...»« كلمه" قوه" چه كلمه كوچك و پر معنايى است، نه تنها وسائل جنگى و سلاح‏هاى مدرن هر عصرى را در بر مى‏گيرد، بلكه تمام نيروها و قدرت‏هايى را كه به نوعى از انواع در پيروزى بر دشمن اثر دارد شامل مى‏شود، اعم از نيروهاى مادى و معنوى.»[۳۸]

روشن است که جهاد و دفاع از مسلمانان در برابر دشمنان ، نیازمند حکومت و تشکیلات نظامی و برخورداری از توانمندی لازم برای مقابله با دشمنان است .

آیات مربوط به روابط خارجی

یکی از ابعاد سیاست که قرآن کریم بدان توجه دارد ، مسأله روابط مسلمانان با کفار است . در قرآن کریم از هر گونه ارتباط دوستانه مسلمانان با کافران نهی شده و هر ارتباطی که زمینه تسلط کفار بر مسلمانان را به همراه داشته باشد ، مردود شمرده شده است . خداوند متعال به مؤمنان در این رابطه ، این گونه سفارش می کند

« یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالموده وقد کفروا بما جائکم من الحق » [۳۹]« اى مؤمنان دشمن من و دشمن خويش را دوست خود قرار ندهيد، شما نسبت به آنها اظهار محبت مى‏كنيد، در حالى كه به آنچه از حق براى شما آمده كافر شده‏اند.»

« یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا و لعباً من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و الکفار اولیاء و اتقوا الله ان کنتم مؤمنین » [۴۰]« اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، افرادى كه آئين شما را بباد استهزاء و بازى مى‏گيرند از اهل كتاب و مشركان، دوست و تكيه‏گاه خود انتخاب نكنيد، و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد.»

« لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً »[۴۱] « و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است» از آنجا كه كلمه « سبيل» به اصطلاح از قبيل « نكره در سياق نفى» است و معنى عموم را مي رساند از آيه استفاده مي شود كه كافران نه تنها از نظر منطق بلكه از نظر نظامى و سياسى و فرهنگى و اقتصادى و خلاصه از هيچ نظر بر افراد با ايمان، چيره نخواهند شد و اگر پيروزى آنها را بر مسلمانان در ميدانهاى مختلف با چشم خود مى‏بينيم به خاطر آن است كه بسيارى از مسلمانان مومنان واقعى نيستند و راه و رسم ايمان و وظائف و مسئوليتها و رسالتهاى خويش را به كلى فراموش كرده‏اند، نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در ميان آنان است و نه جهاد به معنى واقعى كلمه انجام مي دهند، و نه علم و آگاهى لازم را كه اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعا چنينند!»[۴۲]

روابط خارجی حکومت اسلامی به زیبایی در دو آیه شریفه از قرآن کریم ترسیم شده است . آنجا که خداوند متعال می فر ماید : « لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم وتقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین . انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم و من یتولهم فاولئک هم الظالمون» [۴۳]« خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمى‏كند، چرا كه خداوند عدالت‏پيشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستى كسانى نهى مى‏كند كه در امر دين با شما پيكار كردند، و شما را از خانه‏هايتان بيرون راندند، يا به بيرون راندن شما كمك كردند از اينكه با آنها دوستى كنيد، و هر كس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است.»

البته آیات منحصر به آیاتی که اشاره شد نیست و اینها تنها نمونه هایی از آیات در هر بخش است که به خوبی بیانگر توجه قرآن کریم به سیاست و اداره جامعه است .

« سیاست در روایات »

در روایات اسلامی نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و معصومین(ع) که به عنوان «ساسه العباد» در زیارت جامعه کبیره معرفی شده اند به سیاست و مسائل سیاسی توجه نموده اند که همچون آیات امکان پرداختن به همه ابعاد آن، در این مجال نیست و ما تنها به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم .

۱.پیامبر اکرم(ص) هنگامی که معاذ بن جبل را به سرپرستی و امور مردم یمن فرستادند سفارشاتی به وی فرمودند که ناظر به اهداف حکومت و شرح وظایف کارگزاران حکومتی است.

« یا معاذ علمهم کتاب الله و احسن ادبّهم علی الاخلاق الصالحه و انزل الناس منازلهم خیرهم و شرهم و انفذ فیهم امر الله و لا تحاش فی امره و لا ماله احداً فانها لیست بولایتک و ادّ الیهم الامانه فی کل قلیل و کثیر و علیک بالرفق و العفو فی غیر ترک للحق... و اعتذر الی اهل عمل من کل امر خشیت ان یقع الیک منه عیب یعذروک و امت الجاهلیه الا ما سنه الاسلام و اظهر الاسلام کله صغیره و کبره و لیکن اکثر همک الصلاه ... و ذکر الناس بالله و الیوم الاخر و اتبع الموعظه ... ثم بث فیهم المعلمین ... و اوصیک بتقوی الله وصدق الحدیث و الوفاء بالعهد و اداء الامانه و ترک الخیانه ... » [۴۴]«اى معاذ! قرآن را به ايشان بياموز و تربيت آنان را بر اساس اخلاق شايسته قرار ده و مردم را در مقام خودشان بنشان- چه نيك باشند و چه بد- فرمان خدا را در ميان آنان اجرا كن و در اجراى فرمان الهى و پاسدارى از بيت المال از هيچ كس در هراس مباش و هيچ كس را ملاحظه مكن‏، زيرا در اين خصوص نه اختيارى دارى و نه آن مال از آن توست. امانت را به آنان پس ده چه كم باشد و چه زياد. بر تو باد نرمش و بخشايش جز در مورد حقّ ... از كارگزاران خود در هر چه مى‏ترسى دچار عيبى شوى پوزش خواه تا تو را معذور دارند. كارهاى عصر جاهليّت را، جز آنچه اسلام تأييدش نموده، ريشه كن ساز. امر اسلام را، چه كوچك و چه بزرگ، علنى ساز و بيشتر همّت خود را معطوف نماز نما ... مردم را به ياد خدا و روز جزا بيفكن و به اندرز و پندگويى خود ادامه بده ... سپس معلم‏هايى را در ميانشان پراكنده كن تا به تعليم و تربيت آنان پردازند ... من به تو سفارش كنم كه تقوى را پيشه خود سازى، راستگو باشى، وفاى به عهد نمايى، در اداى امانت كوتاهى نكنى، از خيانت كردن دورى نمايى...»

حضرت در این نامه ، توجه به آموزش و پرورش مردم ، اجرای دقیق و بدون مسامحه احکام اسلام ، از بین بردن آثار و نشانه های جاهلی و مدارا با مردم ، اهتمام به نماز ، موعظه افراد جامعه و تشویق مردم به فراگیری علم سودمند و بالا بردن فرهنگ جامعه و قاطعیت و صلابت در احقاق حقوق و رعایت ارزش ها اسلامی و اخلاقی را به عنوان سرفصل های وظایف حاکم اسلامی برشمردند .

۲. نگاهی گذرا به نهج البلاغه و خطبه ها و نامه های حضرت به خوبی بیانگر توجه حضرت به ابعاد مختلف سیاست می باشد. تنها نامه ۵۳ نهج البلاغه ( عهد نامه مالک اشتر) در این زمینه کافی است که در آن خطوط كلي سياست و حكومت توسط حضرت به زيبايي ترسيم شده است . اين نامه که در حقیقت منشور حكومت اسلامي محسوب می گردد ، بيانگر وظايف و مسئولیت های حکومت و حاكم اسلامي در ابعاد و زمينه هاي مختلف سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي و فرهنگي در اداره جامعه اسلامي مي باشد .

علاوه بر این نامه ، حضرت در نهج البلاغه در خطبه ها و نامه هاي متعدد به مباحث مربوط به سیاست و اداره جامعه اشاره فرموده اند که به نمونه هایی اشاره می کنیم .

حضرت در مورد ضرورت وجود حکومت می فرمایند : « لابد للناس من امیر برّ او فاجر»[۴۵] « مردم به زمامداری نیک یا بد ، نیازمندند »

همچنین در مورد فلسفه و اهداف حکومت اسلامی می فرمایند: « اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان ولا التماس شی من فضول الحطام ولکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک»[۴۶] « خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود ، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو اجرا گردد»

حضرت اجرای احکام دین ، اصلاح امور جامعه و برقراری امنیت را فلسفه پذیرش حکومت و از اهداف تشکیل آن معرفی نمودند .

حضرت در مورد ویژگی و شرایط حاکم اسلامی می فرمایند : «ايها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه و اعلمهم بامرالله فيه.»[۴۷] « اي مردم! سزاوارترين مردم به حكومت كسي است كه بدان تواناتر و در آن به فرمان خدا داناتر باشد.»

حضرت در مورد حقوق متقابل مردم و حاکم اسلامی می فرمایند: « ایها الناس ان لی علیکم حقاً ولکم علی حق فاما حقکم علی فالنصیحه لکم و توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعه و النصیحه فی المشهد و المغیب و الاجابه حین ادعوکم و الطاعه حین امرکم »[۴۸] « ای مردم ، مرا بر شما و شما را بر من حقی است . حق شما بر من آن که از خیر خواهی شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیر خواهی کنید ، هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نمایید و فرمان دادم اطاعت کنید .»

حضرت سیاست نیکو را موجب قوام مردم و دوام حکومت معرفی نمودند: «حسن السیاسه قوام الرعیه»[۴۹] » نیکویی سیاست موجب قوام مردم است» « حسن السیاسه یستدیم الریاسه »[۵۰] « نیکوی سیاست موجب دوام حکومت است.»

حضرت در مورد آسیب شناسی سقوط حکومت ها می فرمایند: « یستدل علی ادبار الدول باربع ؛ تضییع الاصول و التمسک بالغرور و تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل » [۵۱]« برای سقوط و انحطاط یک حکومت به چهار چیز می توان استدلال کرد: ضایع کردن اصول اساسی ، مغرور شدن به دنیا و مقدم داشتن فرومایگان و مؤخر قرار دادن شایستگان »

۳. امام سجاد(ع) در رساله حقوق به حقوق حاکم اسلامی اشاره نموده و می فرمایند : « فاما حق سائسک بالسلطان فان تعلم انک جعلت له فتنه و انه مبتلی فیک بما جعله الله له علیک من السلطان و ان تخلص له فی النصیحه و ان لا تماحکه و قد بسطت یده علیک فتکون سبب هلاک نفسک و هلاکه و تذل و تلطف لاعطائه من الرضا ما یکفه عنک و لایضر بدینک و تستعین علیه فی ذلک بالله و لا تعازه و لا تعانده فانک ان فعلت ذلک عققته و عققت نفسک فعرضتها لمکروهه و عرضته للهلکه فیک و کنت خلیقاً ان تکون معیناً له علی نفسک و شریکاً له فیما اتی الیک »[۵۲] « و امّا حقّ آن كه بر تو تسلّط دارد و حكومت مى‏كند اين است كه بدانى تو براى پيشوا، آزمون و آزمايش‏ هستى و با تسلطى كه خداوند از جانب او، بر تو، قرار داده آزموده مى‏شود و اينكه خيرخواه او باشى و با او ستيزه نكنى كه به درستى دست قدرت او بر تو گشوده است كه سبب هلاكت خويشتن و او مى‏گردى. و در مقابل سلطان، خويشتن را خاردار و نرم خوئى كن تا خشنودى او را تا بدان جا كه زيانش به تو نرسد و به دينت ضررى نزند، به دست آورى و در اين كار از خداوند مدد خواه و در قدرت با او به رقابت و ضدّيت برنخيز و دشمنى نكن، زيرا كه اگر اين گونه كردى او را سپاس نداشته‏اى و بر خودت هم‏ ناسپاسى كرده‏اى و خويش را دستخوش رفتار ناپسند او ساخته‏اى و او را هم به هلاكت كشانده‏اى و سزاوار است كه تو به زيان خود، يارى رساننده او باشى و در هر چه با تو كند، شريك با او باشى‏»

۴.امام صادق(ع) در مورد ضرورت وجود رهبری مطلوب برای جامعه می فرمایند: « لا یستغنی اهل کل بلد عن ثلاثه یفزع الیه فی امر دنیاهم و آخرتهم فان عدموا ذلک کانوا همجا ؛ فقیه عالم ورع و امیر خیر مطاع و طبیب بصیر ثقه »[۵۳]« اهل هر شهری از سه چیز بی نیاز نیستند تا در امور دنیا و آخرت به آن پناه برند که اگر آن ها را از دست دهند سقوط می کنند ؛ فقیه آگاه و با تقوا ، امیر خوب مورد اطاعت و طبیب بینا و ومورد اعتماد »

۵. روایات متعددی که در مورد رهبری حکومت اسلامی در عصر غیبت و ولایت فقیه وارد شده است نیز شاهدی بر توجه ائمه اطهار(ع) به سیاست و تعیین رهبری حکومت دینی است به عنوان نمونه امام صادق(ع) در مورد رهبری حکومت اسلامی در عصر غیبت می فرمایند: «... ينظران إلي من كان منكم ممّن قد روي حديثنا، ونظر فى حلالنا وحرامنا، وعرف أحكامنا، فليرضوا به حَكَماً، فإنّى قد جعلته عليكم حاكماً... »[۵۴]« نظر کنید به شخصی از خودتان که حدیث ما را روایت کرده ، در حلال و حرام ما اهل نظر بوده و آشنای به احکام ماست ، او را به عنوان حکم بپذیرید من او را برای شما حاکم قرار دادم ...»

امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز در توقیع شریفشان به محمد بن عثمان عمری می فرمایند : « و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم »[۵۵] « در رویدادهای به راویان احادیث ما مراجعه نمایید ، پس آنها حجت من بر شما هستم و من حجت خدا بر آنها هستم.»

اینها تنها نمونه هایی از روایات است که ناظر به سیاست و اداره امور جامعه می باشد که به خوبی بیانگر توجه معصومین(ع) به ابعاد سیاسی دین می باشد .

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

مصباح یزدی ، محمد تقی ، حقوق وسیاست در قرآن ، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ، ۱۳۷۷ مکارم شیرازی ، ناصر ، پیام قرآن ( تفسیر نمونه موضوعی ) ، حکومت اسلامی در قرآن مجید ، تهران : دار الکتب الاسلامیه ، ۱۳۷۷، ج۱۰، ص۳۵۱- ۳۷۰

حسنی ، ابوالحسن ، آموزه های سیاسی در قرآن ، مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما ، دفتر عقل ، ۱۳۸۷

جعفري ، محمد تقي ، حكمت اصول سياسي اسلام، (ترجمه و تفسير عهدنامه مالك اشتر) ، تهران: بنياد، نهج البلاغه

منابع

  1. « هدی للناس » سوره بقره ، آیه ۱۸۵
  2. سوره نحل ، آیه ۸۹
  3. سوره انعام ، آیه ۳۸
  4. سوره بقره ، آیه ۴۳
  5. سوره بقره ، آیه ۱۸۳
  6. سوره حجرات ، آیه ۱۱
  7. سوره حجرات ، آیه ۱۲
  8. سوره حجرات ، آیه ۱۰
  9. سوره آل عمران ،آیه ۱۰۳
  10. ۰- سوره توبه ، آیه ۵
  11. ۱- سوره مائده ، آیه ۳۸
  12. ۲- سوره نور ، آیه ۲
  13. ۳- سوره انفال ، آیه ۶۰
  14. ۴- سوره توبه ، آیه ۱۲۳
  15. ۵- سوره نساء ، آیه ۷۳
  16. ۶ – جوادی آملی ، عبد الله , ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، قم: مرکز نشر اسرا ، ۱۳۸۵ ، ص۶۷-۶۸
  17. ۷- سوره نحل ، آیه ۳۶
  18. ۸- سوره بقره ، آیه ۲۱۳
  19. ۹- جوادی آملی ، عبد الله , ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، پیشین ، ص۷۳-۷۴
  20. ۰- سوره حدید ، آیه ۲۵
  21. ۱- مکارم شیرازی , ناصر ، تفسیر نمونه ، تهران: دار الکتب الاسلامیه ، ۱۳۷۴، ج۲۳، ص۳۷۲
  22. ۲- سوره یوسف, آیه ۵۵
  23. ۳- سوره بقره، آیه ۲۴۷
  24. ۴- سوره حج ، آیه ۴۱
  25. ۵- سوره نساء ، آیه ۵۹
  26. ۶- سوره آل عمران ، آیه ۱۰۳
  27. ۷- سوره حجرات ، آیه ۹-۱۰
  28. ۸- سوره شوری ، آیه ۳۸
  29. ۹- سوره آل عمران ، آیه ۱۵۹
  30. ۰- سوره حج ، آیه ۴۱
  31. ۱- سوره آل عمران ، آیه ۱۱۰
  32. ۲- سوره آل عمران ، آیه ۱۰۴
  33. ۳- سوره حج، آیه ۳۹
  34. ۴- سوره بقره ، آیه ۱۹۰
  35. ۵- سوره بقره ، آیه ۱۹۳
  36. ۶- سوره نساء ،آیه ۷۵
  37. ۷- سوره انفال ، آیه ۶۰
  38. ۸ - مکارم شیرازی , ناصر ، تفسیر نمونه ، پیشین، ج۷، ص۲۲۲
  39. ۹- سوره ممتحنه ، آیه ۱
  40. ۰- سوره مائده ، آیه ۵۷
  41. ۱- سوره نساء ، آیه ۱۴۱
  42. ۲- مکارم شیرازی , ناصر ، تفسیر نمونه ، پیشین، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۶
  43. ۳- سوره ممتحنه ، آیه ۸-۹
  44. ۴- ابن شعبه حرانی ، حسن بن علی ، تحف العقول ، قم: جامعه مدرسین ، ۱۴۰۴،ص ۲۵-۲۶
  45. ۵- نهج البلاغه , خطبه ۴۰
  46. ۶- نهج البلاغه ، خطبه ۱۳۱ – شبیه این روایت از امام حسین(ع) نیز نقل شده است . تحف العقول ، ص۲۳۹
  47. ۷- نهج البلاغه ، خطبه ۱۷۳
  48. ۸- نهج البلاغه ، خطبه ۳۴
  49. ۹- آمدی ، عبد الواحد ، شرح غرر الحکم و در الکلم ، شارح جمال الدین محمد خوانساری ، تهران : دانشگاه تهران ، ۱۳۷۳، ج۳، ص۳۸۵
  50. ۰- همان
  51. ۱- همان ، ج۶، ص۴۵۰
  52. ۲- ابن شعبه حرانی ، حسن بن علی ، تحف العقول ، پیشین، ص۲۶۱
  53. ۳- مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، بیروت: دار احیاء التراث ، ۱۴۰۳، ج۷۵، ص۲۳۵
  54. ۴ـ الحر العاملی ، محمد بن الحسن ، وسائل الشیعه ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی ، بی تا ، ج۱۸،ص ۹۹
  55. ۵- همان ، ج۱۸، ص۱۰۱