پرش به محتوا

پیش نویس:ایمان ابوطالب

از ویکی پاسخ


سؤال

آیا ایمان حضرت ابوطالب با توجه به منابع اسلامی قابل اثبات است؟

123

درگاه‌ها



رفتار و بیانات

ناصر پیامبر

  • ابن اسحاق می گويد (بعد از نزول آيه تبت يدا ابى لهب) پس زمانى كه قريش بر عليه پيامبر هم پيمان شدند و آن اقدامات قبيح را بر ضد پيامبر انجام دادند ابو طالب گفت:[۱][۲]

ألم تعلموا أنا وجدنا محمدا  **  نبيا كموسى خط في أول الكتب

و لسنا و رب البيت نسلم أحمدا  **  على الحال‌ من عض الزمان و لا كرب‌

آیا نمی‌دانید که ما محمد را به عنوان یک پیامبر یافتیم، همانند موسی، و در اول همه کتاب ها، به پيامبري او تصریح شده است؟ به خداي كعبه قسم، ما به خاطر سختی‌ها و مشکلات این پیامبر را با بت عوض نمی‌کنیم.

  • بعد از اینکه عمرو عاص به حبشه رفت تا جعفر بن ابیطالب و همراهانش را پیش نجاشی پادشاه حبشه رسوا کند و آن ها را از پادشاه حبشه تحویل گرفته و برای مجازات به حجاز نزد مشرکین برگرداند. ابن کثیر می گوید: زیاد از این اسحاق نقل کرده است که ابوطالب زمانی که برخورد قریش را دید نامه ای به نجاشي نوشت و در آن ضمن ابياتي او را به عدل و احسان نسبت به کسانی که از خانواده اش به او پناهنده شده اند. دعوت کرد.[۳]

ونعلم، أبيت اللعن، أنك ماجد  **  كريم فلا يشقى إليك المجانب

ونعلم بأن الله زادك بسطة  **  وأسباب خير كلها بك لازب

و میدانیم که تو چنان خوب و کریم هستی که از طرف تو به کسی که نزد تو است ستم نمي شود. و می دانیم که خدا قدرت تو را زیاد کرده است و همه اسباب نیکی و خیر با تو عجین است.

  • امام صادق(ع) در روایت معتبری[۴] فرمودند: چون ابوطالب در گذشت جبرئيل بر رسول خدا(ص) فرود آمد و به او گفت: اى محمد، از مكه بيرون شو زيرا در آن ياورى ندارى و قريش به پيغمبر شوريدند و آن حضرت گريخت تا به كوهى رسيد كه آن را حجون مى ناميدند و بدان كوه پناهنده شد.[۵]

دفاع از پیامبر

  • حاكم می گوید: از این اسحاق نقل شده که گفت: ابو طالب ابیاتی برای نجاشی سرود که او را به رفتار نیک با پناهندگان و دفاع از آنان دعوت کرده بود:[۶]

ليعلم خيار الناس أن محمدا ** وزير لموسى والمسيح ابن مريم

أتانا بهدي مثل ما أتيا به  **  فكل بأمر الله يهدي ويعصم

باید بداند که بهترین مردم حضرت محمد است و او وزیر موسي و حضرت مسیح است. براي ما هدايتي آورد مثل هدایتی که آن دو آورده اند پس هر کدام از آنها به امر و فرمان خدا هدایت می کند و حفظ می شود.

  • ابن هشام می گوید: زمانی که ابوطالب از بزرگان عرب نسبت به حمله به قوم خود ترسید قصيده اي سرود که در آن به حرم مکه و منزلت آن پناه برده بود و از بزرگان قومش در آن قصیده طلب دوستی کرد و او همگان را باخبر کرده بود از این شعرش که او هرگز رسول خدا را تسلیم آنها نخواهد کرد و او را در مقابل هیچ چیز رها نخواهد کرد مگر اینکه بدون او بمیرد.[۷]
  • در روایت معتبری[۸] امام صادق(ع) فرمودند: پيامبر(ص) در مسجد الحرام بود در حالی که لباس هاى نو بر تن داشت، مشركين شكمبه شترى را بر او افكندند و لباس هايش را آلوده كردند، پيامبر از اين عمل آنچنان ناراحت شد كه فقط خدا میداند، پس این اتفاق پیامبر نزد ابوطالب آمد و گفت: اى عمو! حسب و جایگاه مرا در ميان خود چگونه ميبينى‌؟ ابوطالب گفت: مگر چه شده اى برادر زاده‌؟! پیامبر ماجرا را تعریف کرد، ابوطالب حمزه را طلبيد و خودش هم شمشير برگرفت و به حمزه گفت: شكمبه را بردار، سپس همراه پيامبر به سوى آن قوم رفت تا نزد قريش رسيد، آنها گرد كعبه بودند، چون او را ديدند آثار خشم و غضب را در چهره‌اش خواندند، آنگاه به حمزه گفت: شكمبه را بر سبيل همه بمال، او چنين كرد، تا به نفر آخرشان هم ماليد، سپس ابوطالب متوجه پيغمبر(ص) شد و گفت: ای برادر زادام اينست حسب و جایگاه تو در ميان ما.[۹]

اشعار

روایات فریقین

روایات سنی

روایات شیعه

روایت اول: اسحاق بن جعفر از پدرش امام صادق(ع) نقل كند كه به آن حضرت عرض شد: آنها (اهل سنت) گمان كنند كه ابو طالب كافر بوده است. حضرت فرمود: دروغ گويند، چگونه ابوطالب كافر است در حالی كه ميگويد: مگر نميدانند كه ما محمد را مانند موسى پيغمبرى يافته‌ايم كه در كتابهاى نخست و سلف نامش نوشته است‌؟ و در حديث ديگر فرمود: چگونه مى‌شود كه ابو طالب كافر باشد؟ در صورتى كه خود او ميگويد: مردم دانسته‌اند كه ما فرزند خود را بدروغ نسبت ندهيم و به سخن ياوه‌سرايان اعتنا نمي‌شود. او روسفيد و آبرومندى است كه به احترام آبروى او طلب باران مى‌شود. او فريادرس يتيمان و پناه بيوه زنانست.[۱۰]

تمام راویان حدیث ثقه بوده و روایت صحیحه می باشد.[۱۱]

روایت دوم: امام صادق(ع) حكايت ابوطالب حكايت اصحاب كهف است كه ايمان را مخفی كردند و شرك را اظهار داشتند، پس خدا پاداششان را دو بار به آنها داد.[۱۲]

تمام روات ثقه بوده و روایت صحیح السند می باشد.[۱۳]

دیدگاه صحابه

بیان علماء

منابع

  1. ابن هشام الحميري. السيرة النبوية. ج۱. قاهره: مكتبة محمدعلي صبيح وأولاده. ص۲۳۵.
  2. محمد بن إسحاق بن يسار. سيرة ابن إسحاق. مكتب دراسات التاريخ و المعارف الإسلامية. ص۱۵۶-۱۵۷.
  3. ابن كثير. البدايه والنهايه. ج۳. بیروت: دار إحياء التراث العربي. ص۹۷.
  4. مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۶.
  5. الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۴-۴۶۵.
  6. أبو عبد الله الحاكم النيسابوري. المستدرك على الصحيحين. ج۲. بیروت: دار الكتب العلمية. ص۶۸۰.
  7. ابن هشام الحميري. السيرة النبوية. ج۱. قاهره: مكتبة محمدعلي صبيح وأولاده. ص۲۳۵.
  8. مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۶.
  9. الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۴.
  10. الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۳.
  11. مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۴.
  12. الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۲.
  13. مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۳.