پرش به محتوا

ولایت جامعه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۴۹ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا ولایت نسبت به جامعه نیز محقق می‌شود؟ تحقق آن برای جامعه به چه صورتی است؟

درگاه‌ها


ولایت در دو ناحیه فرد و جامعه وجود دارد. معنای ولایت در جامعه با معنای ولایت در فرد متفاوت است. ولایت در فرد به معنای وابستگی و ارتباط و اتصال فکری و عملی با امام و پیشوا می‌باشد. فرد دارای ولایت در اندیشه‌ها، اعمال و رفتارش تابع و مطیع ولی خودش است. او هر طور که ولی بخواهد فکر می‌کند؛ هر کاری که او می‌خواهد انجام می‌دهد؛ هر حرفی که او می‌خواهد می زند و… .

ولایت در جامعه دارای سه بعد است؛ بعد اول اتصال و به هم پیوستگی مومنین و مسلمین، بعد دوم قطع ارتباط و انقطاع به معنای عدم وابستگی و هم جبهگی با جبهه غیر مسلمان و غیر مؤمن، بعد سوم وجود امام و رهبری که جامعه را هدایت کند و به امت اسلامی جهت دهد. ولایت در فرد تنها بعد سوم از این ابعاد را دارا است.

معنای ولایت

معنای اصلی کلمه ولایت، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است، به گونه‌ای که فاصله‌ای میان آن‌ها نباشد. دو شی ء آن چنان به هم متصل و پیوسته باشند که چیز دیگری میان آن‌ها نباشد و یا دو نفر کنار هم نشسته باشند و وضع و ترتیب نشستن آن‌ها به نحوی باشد که یکی متصل به دیگری باشد، مثلاً زید در کنارش حسن نشسته باشد، می‌گویند: «جلس زید ویلیه حسن» یعنی زید نشسته، بلافاصله حسن در کنار او نشسته است. به همین مناسبت، این کلمه برای نزدیکی و قرب مکانی یا معنوی و نیز در مورد دوستی و یاری و تصدی امر و دیگر معانی به کار گرفته شده است.[۱][۲]

ولایت در قرآن و روایات به معنای اتصال، پیوند و به هم پیوستگی مسلمانان و مؤمنان با یک‌دیگر است؛ یعنی در اهداف، آرمان و عقاید مشترک و هم جهت باشند.[۳][۴]

طریق نبی اکرم(ص) برای هدایت مردم

ولایت مبحثی در ادامه نبوت است.[۵] شروع بحث از آن با نبوت و وظیفه انبیاء به خصوص نبی اکرم(ص) همراه است. بعثت انبیاء برای به تکامل رساندن انسان و متخلّق شدن او به اخلاق الهی است، همان گونه که نبی اکرم(ص) فرمودند: «إنّی بُعِثتُ لأتمِّمَ مکارم الأخلاق».[۶] رسول خدا(ص) برای پی‌گیری و به انجام رسانیدن رسالت‌شان از راه‌های مختلفی می‌تواند استفاده کند؛ مثلاً می‌تواند تک تک با افراد صحبت کرده و آن‌ها را به اسلام دعوت نماید؛ می‌تواند مکتبی تأسیس کرده و شاگردان زیادی تربیت کند و این شاگردان را به نقاط مختلف فرستاده و بدین وسیله افراد را به دین اسلام دعوت کنند و ... . طریقی که نبی اکرم(ص) به دنبال آن بودند تشکیل جامعه اسلامی بوده است. ایشان با تشکیل جامعه اسلامی درصدد به وجود آوردن یک کارخانه انسان‌سازی بودند که با تلاش‌هایی توانست آن را در مدینه تأسیس نماید.[۷]

جامعه اسلامی جامعه‌ای است که در تمام نهادها، ساختار آن و در متن جامعه مقررات و احکام خداوند جاری می‌گردد؛ مثلاً بانوان موظف هستند وقتی در جامعه رفت و آمد می‌کنند حجاب را مراعات نمایند؛ بانک‌ها حق ندارند معامله ربوی داشته باشند و مواردی از این قبیل.[۸] افرادی که در این جامعه قرار می‌گیرند خود به خود متخلّق به اخلاق اسلامی می‌گردند زیرا زمینه برای انجام اعمال غیر اسلامی به راحتی فراهم نمی‌گردد به همین جهت گفته می‌شود جامعه اسلامی را می‌توان کارخانه انسان‌سازی دانست. از این رو افراد و جمعیت انبوهی را به سمت اسلامی شدن و به سمت کمال انسانی می‌کشاند.[۹]

کادر سازی نبی اکرم(ص)

انبیاء و از جمله نبی اکرم(ص) و در ادامه ائمه معصومین(ع) برای تشکیل جامعه اسلامی ابتدا نیاز دارند کادری را فراهم نمایند تا با آن بتوانند امور جامعه و حکومت را پیش ببرند. جامعه اسلامی نهادها و تشکیلات مختلفی نیاز دارد و برای اداره آن‌ها نیاز به افرادی است تا به وسیله آن‌ها این کار انجام شود. نبی اکرم(ص) برای این که بتواند این مجموعه را فراهم کند به موعظه و دعوت افراد می‌پردازد و عده‌ای را به اسلام می‌خواند. ایشان بعد از دعوت آن‌ها به اسلام در ابتدا سعی نمود رابطه، اتصال و هم بستگی این عده را هرچه بیشتر تقویت کند و آن‌ها را تا حد امکان از جبهه‌های غیر اسلامی جدا نماید. دلیل این امر این بوده است که این عده اداره کننده جامعه می‌باشند و اگر این دو مسئله در بین آن‌ها وجود نداشته باشد، نمی‌توانند به خوبی جامعه را اداره کنند. این عده اگر با یک دیگر اتصال قوی و با جبهه غیرمسلمان قطع اتصال نداشته باشند، دچار تعدد هدف و آرمان خواهند شد؛ لذا در امور حکومتی نمی‌توانند با یک دیگر همکاری نمایند.[۱۰]

تشبیه هم بستگی مسلمانان اولیه به ارتباط میان کوهنوردان

اتصال، پیوستگی و هم‌بستگی که پیغمبر اکرم(ص) در بین مسلمانان اولیه به وجود آورد را می‌توان تشبیه به یک گروه کوهنوردی نمود که قصد فتح یک قلّه بلند و خطرناک را دارند. ایشان در میان راه با دره‌ها و بیراهه‌های فراوانی مواجهه خواهند شد؛ لذا یک دیگر را مثلاً با یک طناب به هم متصل می‌کنند تا اگر یکی از آن‌ها در معرض خطر قرار گرفت، بقیه گروه بتوانند او را به مسیر اصلی برگردانند. این گروه نباید از مسیر اصلی و تعیین شده برای حرکت به سمت قله غافل شوند زیرا در این صورت ممکن است دچار لغزش شده و به دره سقوط کنند و یا بی‌راهه بروند. هم بستگی میان مسلمانان نیز از لغزش و سقوط آن‌ها جلوگیری می‌کند و باعث می‌شود با امنیت بیشتری به مقصد برسند.[۱۱]

لزوم هم بستگی میان مردم و بدنه جامعه

اتصال و هم بستگی در امت اسلامی و بدنه جامعه اسلامی نیز لازم است؛ یعنی مردم نیز در صورتی دارای ولایت هستند که دو مؤلفه مذکور را دارا باشند تا جامعه ولایی بر آن‌ها صدق بکند. امت اسلامی باید در زمینه ارتباطات داخلی خودشان به گونه‌ای باشند که اختلاف در میان آن‌ها وجود نداشته باشد و با یک دیگر اتصال و هم‌دلی داشته باشند. در صورت عدم اتحاد نمی‌توانند در اموری که نیاز به اتحاد امت است موفق شوند و شکست خواهند خورد؛ نخواهند توانست در مقابل جوامع غیر اسلامی و امت‌هایی که درصدد تهاجم به جامعه اسلامی هستند، مقابله نمایند.[۱۲]

ولایت امام و رهبر جامعه اسلامی

برای این که نیروها و استعدادهای امت اسلامی در جهتی مشترک صرف شود و ثمره مورد انتظار را داشته باشند، لازم است تا نیرویی این استعدادها و نیروهای امت اسلامی را مدیریت، راهنمایی و جهت دهی نماید. وجود این نیرو اولاً اختلاف بین حرکات امت را به حداقل می‌رساند. ثانیاً حرکت آن‌ها در جهتی درست و صحیح خواهد بود. علاوه بر این، امت نیز باید با ولی خود اتصال و ارتباط بسیار قوی داشته باشند به گونه ای که از جهت فکری و عملی وابسته به ایشان باشند؛ لذا بعد سوم ولایت که مفهوم ولایت در شیعه را کامل می‌کند ولایت حاکم و رهبری است که بر امت اسلامی ولایت و حکومت دارد.[۱۳]

منابع

  1. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۷). ولایت در قرآن. قم: مرکز نشر اسراء. ص۱۵ و ۱۶.
  2. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). مفردات الفاظ قرآن. بیروت: دار الشامیة. ص۵۳۳.
  3. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۴۱۳.
  4. خامنه ای، سید علی (۱۳۹۷). ولایت و حکومت. قم: صهبا. ص۳۸.
  5. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی (صهبا). ص۶۵۸.
  6. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۱۶. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص۲۱۰.
  7. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۶۵۹.
  8. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۶۶۰.
  9. خامنه ای، سید علی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۶۶۲ و ۶۶۳.
  10. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۶۶۳ تا ۶۶۵.
  11. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۶۶۶ و ۶۶۷.
  12. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۶۹۰.
  13. خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۲). طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن. قم: موسسه ایمان جهادی (صهبا). ص۶۶۸.