پیش نویس:حق در قرآن
سوال یا شبهه آیا كلمه حق در هر جای قران كه میباشد میتوانیم یكی از مصادیق آن را حضرت علی علیه السلام بدانیم؟ پاسخ سوال یا شبهه با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامیكه به دنبال رفع دغدغه های علمیبه تلاش و كاوش فكری پرداخته و از رهگذر سؤال به شكوفایی اندیشه خود یاری میرسانید. از اینكه با مركز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه مكاتبه نموده اید صمیمانه تشكر میكنیم، امید آن كه تحقیق و پاسخ ارایه شده رهگشای اندیشه پویشگرتان باشد. حق: یعنی راستی، درست كردن وعده، درست دانستن، ثابت كه انكار آن روا نباشد.1 كلمه "حق" نزدیك 283 بار در قرآن كریم آمده است كه 227 مرتبه با لفظ "الحق، بالحق" و 17 مرتبه با لفظ "حقا" و 3 بار با لفظ "حقه" و 36 بار با لفظ "حق" و به عناوین مختلفی به كار رفته است. 1. صفت برای خداوند: در سوره حج آمده: این بخاطر آن است كه خداوند حق است و آنچه را غیر از او میخوانند باطل است و خداوند بلند مقام و بزرگ است.2 2. مراد از حق یعنی كارهای خدا درست و ثابت (منطقی) است و بیهوده نیست: خداوند میفرماید: آیا آنان با خود نیندیشیدند كه خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را در میان آن دو است جز به حق و برای زمان معینی نیافریده است...3 3. در موارد مختلفی به انبیاء دستور داده میشود كه از روی واقعیت و آنچه درست است قضاوت كنید.4 4. به معنی لغوی خود یعنی درستی و راستی: وقتی خداوند میفرماید این آیات حق است یعنی همه اینها درست و راست است.5 5. دین خدا، قرآن، توحید، عدالت، آزادی انسانها از گمراهی و.... هم آمده است: خدای متعال میفرماید: همانا ببعد از آمدن حق (دین خدا و معارف الهی توسط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ـ) آنها تكذیب كرده و آیات و اخبار الهی را مسخره نمودند. 6 با توجه به مطالب یاد شده، باید گفت: كلمه "حق" مصداق های مختلفی دارد و یكی از آن مصادیق در برخی آیات امیرالمؤمنین علیه السلام است كه به چند نمونه اشاره میكنیم: 1. در سوره هود برای حق بودن آنچه از طرف خداوند آمده است سه نشانه ذكر شده است: یك: بینه ای از رسول خدا: افمن كان علی بینة من ربه: مراد از بینه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و قرآن است. دو: شاهدی بر صدق نبوت: و یتلوهُ شاهد منه: طبق نظر مفسران و روایات، مراد از شاهد، حضرت علی علیه السلام میباشد. سه: نشانه ها و صفات پیامبر در تورات: و من قبله كتاب موسی اماماً و رحمة... . سپس میفرماید: و هر كس از احزاب، این را قبول نكند، آتش جایگاه اوست، پس شك نكنید كه او حق است از سوی پروردگار خویش ولی اكثر مردم نمیدانند.7 بنابراین حضرت علی علیه السلام یكی از مصادیق حق است كه جایگاه دین را در بین مردم ثابت میكند. 2. خداوند متعال میفرماید: و لا تلبسو الحق بالباطل و تكتمو الحق و انتم تعلمون: و حق را با باطل نیامیزید و حقیقت را با اینكه میدانید كتمان نكنید. امام حسن عسگری علیه السلام میفرماید: این آیه خطاب به یهود است كه حق را یعنی نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و وصایت حضرت علی علیه السلام را انكار میكردند.8 بنابراین یكی از مصداق های حق در این آیه، حضرت علی علیه السلام است. 3. امام حسن عسگری علیه السلام یكی از مصادیق كلمه حق را در "من بعد ما تبین لم الحقّ" حضرت علی علیه السلام دانسته و میفرماید: اهل كتاب بعد از معجزات و دلایلی كه بر حق یعنی نبوت پیامبر اسلام و فضیلت حضرت علی دلالت میكرد، باز دوست دارند مؤمنین به سوی كفر بروند.9 4. امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: "الَّذِینَ آتَیناهُمُ الْكِتابَ یعْرِفُونَهُ كَما یعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعْلَمُونَ" مراد از این آیه این است كه یهود و نصاری، پیامبر اسلام و ولی او را كه در تورات و انجیل آمد، همانند فرزندان خود میشناسند ولی با وجود این شناخت حق را (نبوت پیامبر و امامت حضرت علی) پنهان میكنند.10 در این آیه هم حضرت علی علیه السلام یكی از مصداق های كلمه حق است و مصداق دیگرش پیامبر گرامیاسلام میباشد. 5. امام باقر علیه السلام در تفسیر "یا ایها الناس قد جاءكم الرسول بالحقّ من ربّكم" میفرماید: یعنی ای مردم پیامبر صلی الله علیه و آله برای شما حق را، كه ولایت ائمه اطهار است و شما موظف به دوستی با آنان هستید از طرف پروردگارتان آورده است.11 در این روایت نیز حضرت علی علیه السلام یكی از مصداق های كلمه "حق" است زیرا اولین امام از ائمه اطهار، آن حضرت میباشد. 6. امام صادق علیه السلام از پدرش در تفسیر و یستنبئونك احق هو قل ای و ربی" فرمودند: اهل مكه از پیامبر میپرسیدند آیا امامت علی بن ابی طالب حق است؟ خداوند این آیه را نازل كرد و فرمود: بگو پیامبر: بلی و قسم به پروردگارم كه علی حق است.12 7. امام باقر علیه السلام در تفسیر "قل الحق من ربكم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیكفر" میفرماید مراد از حق امیرالمؤمنین علیه السلام است پس هر كس آن حضرت را قبول كرد ایمان آورده است و هر كس قبول نكند آتش را برای خود مهیا كرده است.13 از طرفی خداوند متعال همه آنچه را كه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل كرده است حق میداند و قسمتی از آیات قرآن درباره امیرالمؤمنین علیه السلام است. پس در برخی از آیات قرآن كه كلمه "حق" آمده است نه در همه آیات، امیرالمؤمنین یكی از مصداق های بارز آن آیه میباشد. منابع بیشتر برای مطالعه: 1. بلاغی، عبدالحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الاكسیر، قم، حكمت، اول، 1345 ش. 2. مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر الكاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، سوم، 1981 م. 3. حسینی چالوسی؛ احمد؛ جذبه ولایت، تهران، مؤسسه مطبوعاتی معراجی، دوم، بی تا. 4. شیخ طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، مكتب الاعلام الاسلامی، اول، 1409 ق.
احمد بن حنبل، امام حنبلی های اهل سنت از ابن عباس روایت كرده است كه: در هیچ جای قرآن عبارت "یا ایها الذین امنوا" نیامده مگر آنكه علی بر رأس آن و امیر آن و شریف آن و آقای آن میباشد.14
پی نوشت ها: 1 . علی اكبر، دهخدا؛ لغت نامه دهخدا، كلمه حق، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. 2 . حج، 62، لقمان، 30. 3 . روم، 8. 4 . ص / 20، 22، 26 و انبیاء/112 و غافر/20. 5 . بقره، 252، و آل عمران، 3، 62، 178، اعراف، 44، و ر.ك: طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن؛ مجمع البیان،ؤ ج 3، ص 226، گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، اول، 1360ـ1350 هـ ش. 6 . انعام، 5، انفال، 8، و ر.ك: مكارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج 7، ص 100، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1353-1366 ش. 7 . هود، 12 و جرجانی، حسین؛ گازر،ج 4، ص 228، تهران، دانشگاه تهران، اول، 1337 ش. 8 . بقره، 42، و حسینی بحرانی، هاشم؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 202، تهران، بنیاد بعثت، اول، 1415 ق. 9 . بقره، 109، و حسینی بحرانی، هاشم، البرهان، فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 304، تهران، بناید بعثت، اول، 1415. 10 . بقره، 146، و عروسی حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، ج 1، ص 138، قم، مطبعه علمیه، دوم، بی تا. 11 . و طبرسی، فضل، مجمع البیان، ج 6، ص 158، گروه مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی، اول، 1350ـ1360 ش. 12 . یونس، 53 و حسینی بحرانی، هاشم؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 187، تهران، بنیاد بعثت، اول، 1415 ق. 13 . كهف، 29، و حسینی بحرانی، هاشم؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 465، تهران، بنیاد بعثت، اول، 1415 ق. 14 . حسینی چالوسی، احمد؛ جذبه ولایت، ص 154، تهران، مؤسسه مطبوعاتی معراجی، دوم، بی تا.