رابطه حجاب و عفاف

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۲۴ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

آیا بین حجاب و عفاف رابطه‌ای وجود دارد یا اینکه اصل بر عفاف است و حجاب لازم نیست؟


بعضی با تمسک به شعر:

چشم و دل را پرده می‌بایست امّا از عفاف

چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود[۱]

ادعا نموده‌اند که بین حجاب و عفاف رابطه‌ای نیست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نیست. گاه همین مطلب با تمسک به حجاب و پوشش زنان روستایی و زنان شالیزار شمال کشور توجیه می‌شود که آنها حجاب کامل ندارند، ولی عفیف هستند.[۲] آیا ادعای مذکور صحیح است؟

حجاب و پوشش زن به منزله یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوی عفت نیز وجود دارد[۳]؛ بنابراین، دو واژه «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‌اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است.

عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است[۴] بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش روحیهٔ باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌گردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‌دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‌های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‌گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‌هایی مثل چادر را نیز برندارند، بهتر است.

﴿وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَه وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(نور:۶۰) این که ثیاب در آیهٔ شریفه را به چادر معنا کردیم، به علت روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کرده است؛ و در مباحث آینده آشکار خواهد شد که جلباب به معنای چادر است. برای آشنایی با روایاتی که ثیاب در آیهٔ شریفه را به جلباب تفسیر کرده‌اند، ر.ک. وسائل الشیعه، ج۱۴، ابواب مقدمات نکاح، باب ۱۱۰، باب القواعد من النساء.</ref>

همچنین بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهٔ علامت و صاحب علامت است؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‌ای از مرحله خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهٔ مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است. حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهٔ مراتب عفاف نیست. عفاف نیز بدون رعایت پوشش ظاهری قابل تصور نیست.[۵]


بعضی نیز رابطهٔ عفاف و حجاب را از نوع رابطهٔ ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهٔ عفاف، و عفاف، ریشهٔ حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.[۶]﴿قرآن|وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً؛ زمین پاک گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.(اعراف:4)

منابع

  1. پروین اعتصامی، دیوان شعر، ص۱۵۴.
  2. کیهان لندن، ۱۱/۳/۱۳۷۴.
  3. الف) العفه: الکفِّ عما لا یحلّ و لا یجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژه عفّت. ب) العفه: حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه، راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژه عفّت. ج) عفّ عن الشیء: امتنع عنه؛ فیومی، المصباح المنیر، واژهٔ عفّت.
  4. ر. ک. خسرو باقری، «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی»، بحث ویژگی‌های عمومی انسان، ص۶۶–۷۳.
  5. ر. ک. مهریزی، حجاب؛ سیدعلی سادات فخر «حجاب ارزش یا روش»، کتاب نقد، ش ۱۷ (فمینیزم) و ناهید طیبی، «حجاب و عفاف، مروری دوباره» مجلهٔ پیام زن، ش ۹۵ و ۹۶. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجلهٔ حدیث زندگی، ویژهٔ عفاف. شمارهٔ ۶، مرداد و شهریور ۱۳۸۱.
  6. ناهید طیبی، «حجاب و عفاف مروری دوباره»، مجلهٔ پیام زن، شمارهٔ ۹۵، ص۷۵ (با کمی دخل و تصرف)