نقش عالمان شیعه در جنگ‌ اول ایران و روسیه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۸ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

نقش علما و روحانیت در جنگهای روس و ایران در دوره قاجار چه بود؟

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


روحانیت به لحاظ پیوند عمیق جامعه ایران با دین، از دیرباز در این کشور از اقتدار و نفوذ زیادی برخوردار بوده است. در دوره صفویه با گسترش مذهب شیعه در ایران روحانیت به عنوان عالی‌ترین نهاد مردمی و تنها نهاد قدرتمند غیردولتی مطرح بوده، تحولات فکری در حوزه‌های علمی که چندی قبل از ظهور قاجار صورت گرفت و به پیروزی جریان طرفدار اجتهاد (اصولیون) منجر شد. اقتدار مجتهدان و مراجع را افزایش داد. نهاد مرجعیت در شیعه، هر فرد معتقدی را به روحانیت پیوند می‌داد. حتی شاه که مشروعیت خود را از مسلمان بودن خود می‌گرفت به لحاظ مذهبی، فقط یکی از مقلدان پرشمار مراجع بزرگ محسوب می‌شد و شرعاً حق تخطی از فتوای مراجع را نداشت. این ساختار اجتماعی و سیاسی ایران بوده که قرنها پیوند مردم با علما عمیق باشد. ظهور سیاسی علما در تاریخ معاصر ایران به اوایل قرن ۱۹ م. بازمی‌گردد. ضعف دولت قاجاری در جنگهای ایران و روس، دربار را مجبور کرد از علما استمداد جوید. بدین ترتیب علما فتوای جهاد علیه دولت روس را صادر کردند، ولی به دلیل بی کفایتی مدیران قاجاری علی‌رغم پیروزیهای اولیه، این فتواها و شور و هیجان عمومی مردم در جنگ نتوانست ضعف دولت را جبران کند.[۱]

از آنجائیکه در فقه اسلامی دفاع از سرزمین و دین و ناموس یکی از واجبات شرعی است و جهاد یکی از ابواب مهم فقه اسلام است بر این اساس علما و مراجع در طول تاریخ در حد امکان در مقابل بیگانه اتخاذ موضع نموده و مردم را در برابر آنها بسیج می‌کردند. اگر در این رابطه فرد قدرتمندی هم در رأس قدرت و فرماندهی لشکر قرار می‌گرفت، چه بسا پیروزی نهائی هم نصیب مردم ایران می‌شد. در جریان جنگ ایران و روس نیز علما و مراجع فقط به تکلیف خود عمل کردند نه اینکه از کسی یا شاهی دستور بگیرند یا از حکومت و فرد خاص حمایت کنند. آنها بر اساس ضرورت شرعی و به حکم قرآن برای پاسداری از نوامیس مسلمانان حکم جهاد داده‌اند.[۲] البته اینکه گفته شود روسیه فقط بخاطر فتوای جهاد علما و شرکت مردم در جنگ نتوانست آنگونه که خود تصور می‌کرد فی الفور ایران را تصرف کند شاید چندان عقلایی نباشد، چرا که ایران قبل از جنگ با روسیه با فرانسه قرداد بسته بود از آنجائیکه روسیه و فرانسه در جهت استعمار مناطق مختلف با هم رقابت داشتند و روسیه هم از طرف اروپا از فرانسه بیم داشت و با تمام قوا حمله نمی‌کرد و لذا وقتی که معاهده دوستی بین روس و فرانسه بسته می‌شود روسیه از جانب غرب مقداری آسوده شده و با تمام قوا متوجه ایران می‌شود که در نهایت موجب چندین قرارداد ننگین و جدایی قسمتهایی از جامعه ایران در دوره مذکور می‌شود.[۳] علما در این جهاد علاوه بر صدور فتوای جهاد نقش عملی نیز با حضور خود داشتند چنان‌که رهبری جنگ را سید محمد مجاهد عهده‌دار بوده.[۴] اینکه آیا علما از حکومت فتحعلی شاه حمایت کردند یا نه باید گفت که تا قبل از شروع نهضت تنباکو بین دین و دولت یک رابطه نزدیک بود و علمای مطرح در هر عصری نقش ناصح و ناظر حکومت بودند و در برخی امور هم که مربوط به حوزه علم و فقه و امور حسبه می‌شد، دخالت می‌کردند. تا جائی تاریخ که نشان می‌دهد از میان علما هیچ‌کس را نام نبرده که با نظام موجود مخالفتی کرده یا علیه آن به وعظ پرداخته باشد.[۵] در بین فرزندان فتحعلی شاه بر سر جانشینی و ولایتعهدی رقابت و اختلاف وجود داشت که یکدیگر را متهم به مخالفت با اسلام می‌کردند تا با توجه علما را به خود جلب کنند. علت اصلی همکاری علما با برخی از شاهان بر حسب ضرورت، حفظ مصالح و نظم و فراهم شدن شرایط امر به معروف بوده که از سیره ائمه اقتباس می‌کردند. ولی علما برای صدور فتوا از کسی دستور نگرفتند و فقط طبق دستور شرع و برای دفاع از عرض و ناموس و خاک چنین اقدامی را در دستور کار خود قرار دادند و حتی می‌توان گفت که این شاه بود که بخاطر نفوذ علما مردم و تأثیر کلام آنها دست به دامن علما شد. وقتی که خبر جنگ و قتل و غارت روسها به تهران و دربار می‌رسد در دربار غوغایی به پا می‌شود و علمای تهران و مراجع فتوای جنگ با کفار روسیه را داده و حکم تجهیز سپاه را صادر می‌کنند.[۶]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

ناسخ التواریخ، سپهر، و قصص العلما، تنکابن.


منابع

  1. انقلاب اسلامی و چرایی و چگونی رخداد آن، گروه معارف، قم، نشر معارف چاپ ۲۳، ۱۳۸۱، ص۴۰.
  2. الگار، حامد، دین و دولت در ایران، ترجمه سری، ابوالقاسم، انتشارات طوس، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ص۸۷.
  3. ر. ک. اوسطی، علیرضا، ایران در سه قرن گذشته، ج۱، تهران، پا کتاب، چاپ اول ۱۳۸۲، ص۸۰–۷۱.
  4. الگار، حامد، پیشین، ص۱۵۰–۱۴۳.
  5. همان، ص۱۳۳.
  6. شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، زریاب، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۸۶.