نقش استاد در سلوک عرفانی

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۱ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا لازمه سیر و سلوک عرفانی، داشتن استاد و راهنماست؛ یا اینکه عمل به آیات و روایات کافی است؟

این سؤال را می‌توان سه بخش ذیل تحلیل و سپس پاسخ داد:

  1. آیا در سیر و سلوک به سوی خداوند، حتماً استاد و رهنما لازم است؟
  2. چگونه عده‌ای از بزرگان، بدون استاد و رهنما به قرب الهی باریافته‌اند؟
  3. آیا متون دینی (قرآن، روایات و ادعیه) به جای استاد و رهنما کفایت نمی‌کند؟
  4. در مورد بخش اوّل سؤال، به دلیل نحوه پرسش شما، باید توجه تان را به این کلام نغز جلب نمایم که گفته است:

افتادگی آموز گر طالب فیضی

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

بنابراین اولا: همان‌طور که فراگیری علوم ظاهری و پیدا کردن مرجع ضمیر از عبارات، کتاب‌های مانند سیوطی، مغنی و امثال آن بدون استاد و رهنما، کاری آسان نیست و معمولاً طالب علم را وادار می‌کند که در حضور استادی زانوی تتلمذ بر زمین زده و منت او را با جان و دل بخرد و به کمک او مرجع ضمیرها را پیدا و عبارات کتاب را حل کند؛ آیا انصاف است کسی توقع داشته باشد، بدون استاد راه پیموده و رهنمای بیداردل، ضمیر جان را به مرجع جانان وصل بتواند؟!!

ثانیا: به گفته بعضی از بزرگان نکته آموز: «ره چنان رو که رهروان رفتند»، گر چه در این باره که آیا در سیر و سلوک عرفانی نیاز به استاد است یا نیست، مباحث فراوان وجود دارد، لکن در این‌جا تنها به فرازی از بیان یکی از بزرگان وادی معرفت و ره‌یافتگان خلوت انسی اشاره می‌شود که ضمن شرح جریان همسفری خود با استادش می‌نویسد: «باری در این سفر از استاد و لزوم استاد سخن به میان می‌آمد، و حضرت آقا از بدء امر (ابتدا) اصراری هر چه تمام‌تر به لزوم استاد داشتن و از خطرات شدیده ای که در میان راه، شاگرد با آن مواجه می‌شود، خبر می‌داد و لزوم این امر را (داشتن استاد) ضروری می‌دانستند؛ اما هیچ‌گاه دیده نشد که خودشان را به عنوان استاد نام ببرد، بلکه همیشه می‌فرمودند: در راه، رفیق لازم است و مسافرت راه معنی و منازل سلوکی، بیشتر از مسافرت راه ظاهر، و طریق بیابان، احتیاج به رفیق دارد؛ چرا که غایت خطر تنهایی در آن سفر هلاکت بدن و جسم است؛ لیکن در این سفر، خطر در تنهایی هلاکت نفس و روان آدمی است.»[۱] از کلام این بزرگ‌مردی که تجربه سیر و سلوک دارد، معلوم می‌شود که داشتن استاد، جزء ضروریات سیر و سلوک است؛ لذا حافظ شیرازی می‌گوید:

قطع این بادیه بی‌همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

البته باید توجه داشت که این حرف‌ها برای کسانی است که می‌خواهند به‌طور رسمی در مسیر سیر و سلوک عرفان وارد شده و به صورت کلاسیک مسیر عرفان علمی را بپیماید.

۲. امّا بخش دوم سؤال: بدون تردید، زمزم همه معارف و تمام معرفت‌ها را تنها از کلام دل‌انگیز وحی و کوثر زلال روایات پیامبر و اهل بیت عصمت(ع) می‌توان به دست آورد. امّا باید توجه داشت همان گونه که فهم و درک پیام ظاهری آیات و روایات نیازمند حضور به محضر استاد است، بهره‌مندی از هدایت باطنی و استفاده عرفانی از آن‌ها نیز، به طریق اولی، نیازمند تشرف به خدمت استاد کار آزموده خواهد بود، و این درست مثل آن است که کسی بگوید: با آن همه دارو که در داروخانه‌ها موجود است، پس چه نیازی است که انسان به پزشک مراجعه کند. در حالی که هر کدام از آن داروها، اندازه خاصی و در فواصل زمانی خاصی باید مصرف شود که آگاه شدن از آن کار پزشک است.

در مسئله مورد سؤال شما دقیقاً چنین است؛ لذا استاد، برای هر شاگردی ذکر خاصی، و در زمان خاصی و به مدت خاص سفارش می‌کند، معلوم می‌شود که به صورت کلی نمی‌شود عمل کرد. باید قالب شده و خط‌کشی شده حرکت نمود تا به مقصد رسید. حتی گفته‌اند:

در یک زمان خاصی نباید دو استاد رهنما در مسایل سیر و سلوک داشت، همان گونه که در یک زمان از دو پزشک نباید دارو گرفت.[۲]

در پایان مفید خواهد بود که این کلام گران‌سنگ برای شما بازگو شود که یکی از بزرگان همواره می‌فرمود: شما مشغول درس و بحث خود باشید و مراقب نفس خود باشید و بدانید که خداوند در هر مرحله از مراحل علمی، استاد مناسب برای آن مرحله برای شما می‌رساند و شما را یاری می‌کند. شما باید با تمام حواس، مواظب درس و بحث و مراقبه باشید.


مطالعه بیشتر

۱. میرزا جواد ملکی تبریزی، لقاء الله، نشر انتشارات هجرت، چ ۲، سال ۱۳۶۹ ش.

۲. رساله لبّ اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب، تألیف سید محمد حسین تهرانی، نشر حکمت، تهران، چ ۴، سال ۱۳۶۶ ش.

۳. چهل حدیث امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام، چ ۱، سال ۱۳۷۱.

۴. روح مجرد، سید محمد حسین طهرانی، نشر حکمت، تهران، چ اوّل، سال ۱۴۱۴ ش.

۵. مهر تابان، یادنامه علامه طباطبایی، سید محمد حسین تهرانی، نشر انتشارات علامه طباطبایی، مشهد، چ ۴، سال ۱۴۲۱ ش.


منابع

  1. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، روح مجرد، تهران، نشر حکمت، چاپ اول، ۱۴۱۴ هـ. ق، ص۲۵۸.
  2. روح مجرد، همان، ص۲۶۰.