حضرت یحیی(ع)
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
حضرت یحیی(ع) که بود؟
حضرت یحیی فرزند حضرت زکریای پیامبر ـ(ع) ـ است، او پسر خاله حضرت عیسی نیز بود، بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی ششماهه از مادر متولد شد. خداوند ولادت یحیی را به حضرت زکریا بشارت داد. وقتی حضرت زکریا فاقد اولاد بود و در دوران کهنسالی و پیری بود از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی بشارت داد.[۱]
«ملائکه از جانب خداوند زکریا را ندا کردند در حالی که او در محراب عبادت مشغول نماز بود و بشارت ولادت یحیی را دادند که تصدیق کننده و آقا و از انبیای صالح خواهد بود او از کودکی در میان کودکان دیگر آنها را نصحیت میکرد، نبوت او در هفت سالگی بود پس از یحیی عیسی در کودکی از نبوت خود به معجزه ای خبر داد، یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن ﴿مصدقاً بکلمه من الله﴾ آمده یعنی یحیی تصدیق کننده کلمه الهی خواهد بود آن کلمه الهی حضرت عیسی ـ(ع) ـ میباشد[۲] «یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه، اسمه المسیح عیسی بن مریم» ای مریم، خدا تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است، بشارت میدهد، که یحیی از نبوت او خبر داده و او را تصدیق کرده است درباره حضرت یحیی ۲۱ آیه در قرآن وجود دارد که اشاره به نبوت و برتری او از کودکی شده است، چون یحیی به دعای پدرش که خطاب به خداوند در حال نماز عرض کرد: «ای خدای من و ای پروردگار من مرا تنها رها نکن به درستی تو بهترین وارث هستی» خداوند دعای زکریا را اجابت کرد و یحیی را به او عطا نمود و پیامبرش را خوشحال کرد. نام مادر حضرت یحیی ایشاع دختر عمران بن متی بود، زکریا شوهر ایشاع کفیل تربیت مریم نیز بود که مادر حضرت عیسی ـ(ع) ـ است.
در روایات معتبری آمده است که قبل از یحیی هیچکس به این نام خوانده نشده است. نام او از سوی خداوند انتخاب شده چنانکه نام عیسی از طرف خداوند نامیده شده است پدر یحیی به دست جباران به شهادت رسید و یحیی به مقام نبوت نایل شد، و مردم را به توحید دعوت کرد. پادشاه معاصر یحیی، عاشق دختر برادرش شد و درباره تزویج با او از یحیی فتوا خواست، یحیی فرمود در شریعت آسمانی جایز نیست تو با آن دختر ازدواج کنی، شاه که فتوای یحیی را مخالف هوسرانی خود دید یحیی را دستگیر و زندانی کرد.
شاه جشن شادی برگزار کرد و مست شد و دختر برادرش با لباس آراسته و زیبا در حال رقص به مجلس او وارد شد، شاه در سر مستی و غرور و غفلت به او گفت هر چه خواهی به پای تو بریزم. دختر پیش مادر برگشت و داستان را به او گفت مادرش گفت سر یحیی تعمید دهنده را از او بخواه زیرا یحیی تو را از همسری پادشاه منع کرده تا او زنده است از ازدواج با سلطان محروم خواهی بود.
هیرودویا (دختر) به مجلس شاه برگشت و خواسته خود را به شاه گفت، شاه جلادی به زندان فرستاد تا سر یحیی را از تن جدا کرده و در طشت طلا به حضور دختر آوردند سر بریده یحیی خطاب به دختر گفت، دختر برادر بر پادشاه حرام است.
گفته شده سر یحیی را نیز هم چون سر امام حسین برگرداندند و به حضور زنا زاده بردند چنانکه سر امام حسین را به حضور عبید الله بن زیاد بردند.[۳]
حضرت یحیی بر اساس آیات قرآن دارای ویژگیهای ممتاز بوده و مورد تمجید خداوند قرار گرفته، آن حضرت از خوف الهی بسیار گریه میکرد و همیشه با یاد خدا بود.[۴]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱ـ قصص انبیاء در قرآن، محلاتی.
۲ـ تاریخ انبیاء، عمادزاده اصفهانی.
۳ـ داستان پیامبران، موسوی گرمارودی.